زندگی زیر سایه بحران مهریه؛ روایت یک تعهد که به چالش ملی تبدیل شد
بحران مهریه در سالهای اخیر به یکی از عوامل اصلی تنشهای خانوادگی و طلاق تبدیل شده است. کارشناسان بر ضرورت بازنگری قانون، آموزش و تقویت نهادهای مشاوره تأکید دارند.

افزایش تنشهای خانوادگی و روند صعودی پروندههای مرتبط با مهریه در سالهای اخیر، نظام حقوقی و اجتماعی کشور را با چالشی جدی روبهرو کرده است. در حالی که مهریه در فرهنگ ایرانی-اسلامی بهعنوان پشتوانهای معنوی و مالی برای زن تعریف شده بود، اکنون در بسیاری از پروندهها به نقطه آغاز اختلاف، شکایت و حتی فروپاشی زندگی مشترک تبدیل شده است. این تغییر کارکرد، زنگ خطری است که نشان میدهد ارتباط میان «عرف»، «اقتصاد» و «قانون» در حوزه خانواده بهشدت دچار تنش شده است.
در کنار این مسئله، افزایش طلاق رسمی و طلاق عاطفی، فشارهای اقتصادی، اعتیاد و گسترش فضای مجازی، شبکهای پیچیده از عوامل را شکل داده که مستقیماً بر روابط زوجین اثر میگذارد. خانوادههایی که زیر بار هزینههای زندگی خم شدهاند، در برابر کوچکترین اختلاف دچار بحران میشوند و مهریه که باید نقش حمایتی داشته باشد در چنین شرایطی تبدیل به یک ابزار حقوقی فرساینده میشود؛ ابزاری که هم زن را در موارد عسر و حرج دچار بیپناهی میکند و هم مرد را در شرایط ضعف اقتصادی به سمت فرار از قانون سوق میدهد. همین شکاف باعث شده بسیاری از کارشناسان تأکید کنند که سازوکار فعلی نه تنها کارآمد نیست، بلکه به تعمیق اختلافات کمک میکند.
یکی از قضات باسابقه دادگاه خانواده تهران گفت که ریشه بحران مهریه و طلاق در جامعه ما در نقص قانون یا نبود ضمانت اجرا خلاصه نمیشود، بلکه مجموعهای از ضعفها از ناکارآمدی نهادهای مشاوره گرفته تا برداشتهای نادرست از مهریه، نبود آموزشهای پایه زندگی مشترک، و فشارهای سنگین اقتصادی با یکدیگر همافزایی کرده و خانواده را در معرض آسیب قرار دادهاند. به زعم او، مهریه در بسیاری از موارد نهتنها مسیر حمایت زن را هموار نمیکند، بلکه بهدلیل خلأهای موجود، راه فرار مرد در شرایط خشونت، اعتیاد یا بیمسئولیتی را نیز تسهیل میکند. اصلاح این وضعیت نیازمند توجه همزمان به حقوق زن، تعهدات مرد و واقعیتهای اجتماعی است؛ مسیری که بدون بازنگری در رویههای موجود، قابل طی شدن نخواهد بود.
بیشتر بخوانید: باید و نبایدهای تعیین مهریه از زبان یک قاضی باتجربه
آقای قاضی، چرا مهریه بیش از گذشته به کانون اختلافات خانوادگی تبدیل شده است؟
امروز مهریه از فلسفه اصلی خود یعنی حمایت مالی و صداقت در آغاز زندگی فاصله گرفته است. وقتی اقتصاد خانواده متزلزل است، مهریه از یک پشتوانه به یک بحران تبدیل میشود. بخشی از زنان مهریه را ابزار فشار میبینند و بخشی از مردان هم برای فرار از قانون، اموال را پنهان میکنند یا بهظاهر ناتوان جلوه میدهند. این وضعیت هم زن را متضرر میکند و هم مرد را در معرض گرفتاریهای قضایی قرار میدهد.
فشار اقتصادی چه نقشی در تشدید بحران مهریه دارد؟
اقتصاد ضعیف باعث میشود پرداخت یک تعهد ساده تبدیل به پروندهای چندساله شود. مرد توان پرداخت ندارد و زن هم عملاً به حق خودش نمیرسد. اینجا هر دو طرف آسیب میبینند. بهویژه زنانی که در وضعیت عسر و حرج قرار دارند و برای نجات از شرایط سخت، تنها ابزار قانونیشان مهریه است. وقتی مرد با پنهان کردن دارایی یا ایجاد شرایط ظاهری فقر، از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند، زن عملاً بیپشتوانه میماند.
اعتیاد چگونه مهریه را از یک حق قانونی به بحران خانوادگی تبدیل میکند؟
در بسیاری از موارد، زن به دلیل اعتیاد همسر دیگر راهی جز درخواست طلاق و مطالبه مهریه ندارد. اما فرد معتاد غالباً شغلی ندارد، داراییای ندارد و پرداخت مهریه برای او ناممکن است. نتیجه این میشود که زن از حقوقش محروم و مرد درگیر پروندههای طولانیمدت میشود. اینجا میبینیم که سازوکار فعلی نه حمایتی برای زن ایجاد میکند و نه بازدارندگی کافی برای مرد دارد.
نقش فضای مجازی در تشدید اختلافات مربوط به مهریه چیست؟
شبکههای اجتماعی با ارائه زندگیهای بزکشده، توقعات را بالا میبرند. زن تصور میکند مهریه سنگین حق طبیعی اوست و مرد تصور میکند مهریه ابزار تهدید است. همین برداشتهای غلط، زمینهساز اختلاف عاطفی و حتی طلاق میشود. بسیاری از طلاقها و مطالبههای مهریه نیز از همین مقایسههای نادرست آغاز میشود.
نهادهای مشاوره و داوری چرا نتوانستهاند مانع تنشهای مربوط به مهریه شوند؟
مشکل اصلی سطحی بودن فرآیند مشاوره است. مشاوران باید نقش واقعی میانجی را ایفا کنند، اما در بسیاری از پروندهها گزارشها بدون بررسی دقیق ارائه میشود. وقتی مشاوره عمقی نباشد، زوجین بدون کمک تخصصی وارد مسیر مطالبه مهریه، طلاق و شکایت میشوند. این خلأ باعث میشود اختلاف کوچک به بحران بزرگ تبدیل شود.
برخی معتقدند رویه فعلی مهریه بیشتر به ضرر زنان است. شما این نظر را تأیید میکنید؟
بله، در بسیاری از موارد همینطور است. وقتی زن در زندگی دچار عسر و حرج میشود—از خشونت گرفته تا بیمسئولیتی یا اعتیاد همسر—مهریه تنها ابزار قانونی او برای احقاق حق است. اما در سازوکار فعلی مرد میتواند با پنهانکردن دارایی، ایجاد ظاهری از ناتوانی مالی یا استفاده از خلأهای قانونی، از پرداخت مهریه فرار کند. این یعنی زن در سختترین شرایط زندگی نیز ابزار مؤثری برای احقاق حق ندارد.
بنابراین اصلاح رویه فعلی ضروری است، اما باید بهگونهای انجام شود که هم زن از حق خود محروم نشود و هم مرد زیر بار تعهدات غیرمنطقی له نشود.
مهریههای سنگین چه نقشی در اختلافات دارند و راهحل چیست؟
مهریههای سنگین نه پایهای برای امنیت زن است و نه تضمینی برای دوام زندگی. تنها باعث ایجاد فشار و سوءاستفاده میشود. راهکار، بازگشت به توازن است. نه حذف مهریه، نه کاهش افراطی آن؛ بلکه تعیین مهریه متناسب با توان واقعی طرفین. قانونی که هوشمندانه باشد، اجازه نمیدهد نه زن بیپشتوانه بماند و نه مرد گرفتار تعهدات غیرقابلاجرا شود.
افتتاح شعب جدید خانواده چه کمکی به این وضعیت میکند؟
افزایش شعب به کاهش زمان رسیدگی کمک میکند اما ریشه مشکل جای دیگری است: اقتصاد، آموزش و فرهنگ. تا زمانی که این بخشها اصلاح نشود، موج پروندههای مهریه ادامه دارد؛ چه ده شعبه داشته باشیم، چه پنجاه شعبه.
راهحل اساسی برای بازگشت مهریه به جایگاه واقعیاش چیست؟
پاسخ در یک کلمه است: آموزش.
جوانان باید قبل از تشکیل زندگی، مهارت گفتوگو، مدیریت اختلاف، شناخت جنس مخالف، حل تعارض، کنترل خشم و مسائل حقوقی پایه را یاد بگیرند. رسانهها هم باید روایتهای غلط از مهریه و ازدواج را اصلاح کنند. در کنار آن، قوانین باید بازطراحی شوند تا از هر دو طرف حمایت کنند. مهریه باید «هدیه صداقت» بماند؛ نه ابزار فشار، نه حربه فرار از مسئولیت.
این قاضی با سابقه دادگاه خانواده معتقد است که سازوکار فعلی مهریه نه به نفع زنان است و نه به نفع مردان؛ زن در شرایط عسر و حرج به حق خود نمیرسد و مرد در شرایط مالی سخت دچار بحران میشود. راهحل، اصلاح متوازن قانون، تقویت مشاورهها، ارتقای سواد حقوقی و روانی جوانان و بازگرداندن مهریه به فلسفه اصیل خود است؛ فلسفهای که امنیت و صداقت را به جای تنش و دشمنی بر زندگی مشترک بنا میگذارد.
منبع: آنا


