چرا نباید با فرزندان خود دوست شویم؟
داشتن رابطه دوستانه با کودکان خیلی خوب است، اما دوست شدن با آنها نه.
دوستی پدر و مادرها با بچه هایشان یک اتفاق رویایی نیست؟ به هر حال، آنها فرزندانمان هستند و می خواهیم که به هم نزدیک باشیم. دوست داریم از وقت گذارندن با ما لذت ببرند. این موضوع چه اشکالی دارد؟ دیوید شوارتز، روانشناس و مشاور خانواده، می گوید اینکه بخواهیم رابطه نزدیک با بچه هایمان داشته باشیم هیچ اشکالی ندارد و اتفاقا چیز خوبی است. میتوانیم تا جایی که می خواهیم با فرزندانمان رابطه ای صمیمانه و دوستانه داشته باشیم، اما نمی توانیم با آنها دوست باشیم.
چرا دوستی با کودکان اشتباه است؟
به خاطر یک حقیقت ساده: ما مسئول ایمن نگه داشتن آنها هستیم. این بدان معناست که گاهی باید از جایگاهمان استفاده کنیم و تصمیمات آنها را نادیده بگیریم. این چیزی است که دوستی واقعی را غیرممکن می کند. دوستان انتخاب های دوستان خود را نادیده نمی گیرند. ممکن است توصیه هایی داشته باشند، اما، دوستان در تصمیم گیری آزاد هستند؛ چیزی که در مورد فرزندان همیشه صادق نیست.
مثلا اگر به بهترین دوستم بگویم میخواهم از صخرهای ۳۰ متری شیرجه بزنم توی آب، دوستم به احتمال زیاد به من میگوید که دیوانه شده ام، یا اینکه این کار خطرناک است. او حتما در مورد اینکه چرا نباید این کار را انجام بدهم، حرف های زیادی برای گفتن دارد. به هر حال، من قبلاً هرگز از صخره به داخل آب شیرجه نزده ام، و به احتمال زیاد درست نیست که در اولین تجربه، از صخرهای ۳۰ متری بپرم. با این حال، در نهایت من می توانم تصمیم نهایی را خودم بگیرم. دوست من باید این واقعیت را بپذیرد که من می خواهم این کار را انجام بدهم و پس از شنیدن نظر او، این اختیار را دارم که کاری را که می خواهم انجام دهم.
به همین دلیل او دوست من است و بچه های من بچه های من هستند! وقتی دختر ۱۴ ساله ام همچین چیزی را به من بگوید، خبری از انجام آن نخواهد بود. من اجازه نمیدهم، پایم را توی یک کفش می کنم و به صراحت میگویم که او این کار را نخواهد کرد. ممکن است فرزندم ناراحت شود، اما در هر حال، کودک تحت مراقبت من است و من تمام تلاش خود را می کنم تا او را از آسیب دور نگه دارم.
این تنها دلیلی است که باید بدانیم چرا نمی توانیم با فرزندانمان دوست باشیم. البته منظورم در دوران کودکی است. هنگامی که آنها بالغ می شوند، قوانین می توانند تغییر کنند و از آنجا، دوستی واقعی می تواند رخ دهد. زمانی که آنها بزرگ شدند، میتوانیم تمام توصیههای لازم را ارائه کنیم، اما آنها هم میتوانند انتخاب خود را داشته باشند.
سخت گرفتن به فرزندان چالش برانگیز نیست؟
مطمئنا در رابطه با این که نمی توانیم با فرزندان خود دوست باشیم، دلایل دیگری هم وجود دارند، اما همین واقعیت که اختیار آنها دست ما است و می توانیم تصمیمات شان را وتو کنیم، دلایل دیگر را غیر ضروری می کند. در حالی که همه ما باید از دیدن فرزندانمان که در حال بزرگ شدن هستند لذت ببریم و برایشان بهترین والدین ممکن باشیم، این را هم باید بدانیم که آنها هنوز بچه هستند. ما و بچه هایمان در مراحل مختلفی از زندگی قرار داریم. بچه های ما به راهنمایی و حمایت ما نیاز دارند تا به آنها کمک کنیم ایمن رشد کنند. تجربه زندگی آنها کمتر است و این موضوع گاهی اوقات ما را مجبور می کند انتخاب هایی داشته باشیم که کودک دوست ندارد. ممکن است گاهی اوقات مجبور شویم تصمیمات آنها را نادیده بگیریم و مجبورشان کنیم به چیزی که فکر می کنیم بهترین انتخاب است تن بدهند و این باعث ایجاد یک پویایی قدرت نابرابر بین ما می شود.
خبر خوب این است که وقتی برای رفتارهای آنها محدودیتهایی قائل میشویم و حد و مرزهای قابل قبول در خانوادهمان را مشخص میکنیم، به آنها کمک میکنیم تا درک واضحتری از اینکه عضوی از یک خانواده سالم هستند، پیدا کنند. این آگاهی که محدودیت هایی برای رفتارهای آنها وجود دارد، گرچه در ابتدا آنها را ناراحت می کند، اما در نهایت می تواند منجر به احساس امنیت بیشتر در کودکان شود. این به نوبه خود به داشتن کودکان سالم تر و ایمن تر منجر می شود که امیدواریم فقدان دوستی واقعی با آنها را جبران کند.