شورش علیه ماشینها: چرا دیگر کسی محتوای ساخت هوش مصنوعی را نمیپذیرد
جو پروکوپیو، کارشناس محتوای دیجیتال، هشدار میدهد که مخاطبان بهسرعت در حال تشخیص و طرد محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی هستند و به سمت محتوای اصیل انسانی گرایش پیدا میکنند.

تحریریه حرف مرد: دوستی با من تماس گرفت و از من کمک خواست. محتوای رهبری فکری فوقالعادهاش که اوایل تابستان با موفقیت چشمگیری منتشر شده بود، ناگهان از نفس افتاده بود.
اجازه دادم کمی حرف بزند تا اینکه بالاخره اعتراف کرد: تمام آن مدت داشت از محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی استفاده میکرد.
نه بهطور کامل، البته. او فقط موضوع پست را به هوش مصنوعی میسپرد و بعد اجازه میداد متن را بنویسد. گاهی اگر متن زیادی بد بود، از هوش مصنوعی میخواست دوباره بنویسد. خودش هم متن را ویرایش میکرد و جاهایی که لازم بود، اصلاحات انسانی میزد. بعد دوباره از AI میخواست متن را ویرایش کند.
ولی خب… همه همین کار را میکنند، نه؟
این روند برای شش هفته فوقالعاده بود و بیش از ۱۰۰ پست تولید کرد. ولی در دو هفته اخیر، کاهش مخاطب که از همان ابتدا در کمین وبلاگش بود، بهطور ناگهانی شدید شد. حالا کامنتهای پر از تمسخر و حمله دریافت میکرد.
من که ۲۵ سال است با نوشتن جملات و شوخیها در اینترنت درآمد دارم، یاد گرفتهام که خیلی مستقیم و خلاصه حرف بزنم.
پس فقط یک کلمه به او گفتم:
“خب معلومه!”
تعریف محتوا
من اصلاً مخالف هوش مصنوعی نیستم. حتی در دهه ۲۰۱۰ در توسعه نسل اول AI تولیدگر نقش داشتم. هنوز هم از آن در کار و زندگی شخصیام استفاده میکنم. اما نه برای تولید محتوا.
«محتوا» دقیقاً همان چیزی است که به نظر میرسد: نوشتن این مقاله با نیمکره راست مغز، یا ایمیلی تأملبرانگیز برای دوستی، یا یک پرزنتیشن سفارشی برای سرمایهگذار.
محتوا یعنی چیزهایی فراتر از اطلاعات تزریقشده از طریق صفحه نمایش. کتابها، آهنگها، سخنرانیها، فیلمها، تلویزیون – حتی پستهای تیکتاک، اینستاگرام، فیسبوک و ایکس.
محتوا چیزی است که باید شما را تحتتأثیر قرار دهد – حتی اگر یک پست حرفهای یا نظر تخصصی باشد.
هوش مصنوعی بهعنوان جایگزینی برای محتوای انسانی – چه متن، چه صوت، چه تصویر – همیشه آشغال بوده. دلیل وجودی محتوا را از بین میبرد، چون محتوای تولیدشده توسط AI فقط آن چیزی است که ریاضی تشخیص داده جماعت قبلاً خواستهاند بشنوند. من که گفتم از AI سر در میآورم. و اهل تعارف هم نیستم.
جایگاه بزرگی برای هوش مصنوعی وجود دارد، اما به نظر میرسد «تولید محتوا» دیگر بخشی از آن نیست.
و بهنظرم به نقطه عطف رسیدهایم.
اینجا جایی است که هوش مصنوعی کارش بهعنوان سرگرمی تمام میشود
سالهاست این زباله را نقد میکنم، در پستهایی که آن زمان تعداد کمی آنها را میخواندند. شاید همین یکی را هم کسی نخواند، چون من هیچوقت برای دیدهشدن، سراغ SEO نرفتهام.
(راستی، محتوای SEOشده هم قبل از هوش مصنوعی، زباله بود!)
سال ۲۰۲۳ مطلبی نوشتم دربارهی اینکه مجله Sports Illustrated از هوش مصنوعی تولیدگر استفاده کرده بود. البته فقط برای جایگزینی بررسیهای محصول بیکیفیت و پولی که قبلاً منتشر میکرد.
اخیراً نتفلیکس را (یا حداقل، منتقدان زیادی این کار را کردند) بابت فیلم The Electric State نقد کردم، فیلمی که مثل تمرین دقیق دستوری هوش مصنوعی بهنظر میرسید (گرچه احتمالاً نبود).
بعد، مدیرعامل لینکدین رسماً گفت که استفاده از AI برای پستهای فیدتان کمکی به استخدام شما نمیکند.
و چند هفته پیش دربارهی ماجرای خوانندهی ساختگی Velvet Sundown نوشتم – که بعد از جذب ۳۵۰٬۰۰۰ شنونده در ماه، از اسپاتیفای حذف شد.
اما دوستان، بالاخره بدترین نمونه محتوای تولیدشده توسط AI را پیدا کردم.
همچنین بخوانید: اپنآیای چتهای ChatGPT را از جستجوی گوگل حذف کرد
نتفلیکسِ هوش مصنوعی، از آمازون سرمایه جذب میکند
در تئوری، Showrunner ایدهی بدی نیست.
محصولی از استارتاپ سانفرانسیسکویی Fable، که به شما اجازه میدهد چند کلمه تایپ کنید و صحنههایی – یا حتی یک قسمت کامل – از یک سریال را بسازید؛ از ابتدا یا بر اساس یک دنیای داستانی موجود.
حقش را بگوییم – این محصول بتای ۱۰٬۰۰۰ کاربره، موفق به جذب ۸۰ میلیون بازدید شد.
من هم بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳ با همین ایده کار کردهام، قبل از یوتیوب. میخواستیم محتوای واقعی ساختهشده توسط کاربران را بفروشیم و آنلاین میزبانی کنیم.
ایده خوبی بود، اما استارتاپ شکست خورد چون آن زمان تولید و میزبانی فرآیند، هزینهی سنگینی داشت. امروز دیگر این مانع وجود ندارد – البته اگر از هزینههای سنگین پردازش هوش مصنوعی بگذریم.
ولی حتی سازندگان Showrunner هم نگران همین چیزهایی هستند که من میگویم. این مدل شاید یک یا دو بار جواب دهد، ولی بعدش چه میشود؟
حالا دیگر میتوانیم تفاوت بین انسان و هوش مصنوعی را تشخیص دهیم.. و از آن خوشمان نمیآید!
شاید اشتباه کنم. شاید آینده ما ترکیبی از نتفلیکس و هوش مصنوعی باشد. ولی بعید میدانم کسی از آن احساس خوبی داشته باشد.
در واقع، پارسال نوشتم که میتوانم تشخیص بدهم چه کسی دارد از هوش مصنوعی تولیدگر استفاده میکند. بعضیها پرسیدند راز کارم چیست؟ رازی وجود ندارد. ۱۵ سال است در این حوزهام. بعد از مدتی، دیگر نمیتوانی آن را نادیده بگیری.
امروزه حتی نمیتوانم CGI فیلمهای دههی اخیر را تحمل کنم. همهاش بهنظرم مصنوعی و بیروح است.
من جلوترم، ولی بقیه هم دارند میرسند. ما بهشکل غریزی تفاوت بین ارتباط انسانی واقعی و نسخه جعلی آن را تشخیص میدهیم – نه با قطعیت ۱۰۰٪، ولی هر روز بیشتر. چون هر روز حجم بیشتری از آشغالهای هوش مصنوعی وارد چشمان و گوشهایمان میشود.
باز هم میگویم: هوش مصنوعی برای انتقال اطلاعات عالی است.
ولی اینکه انسانها بهطور ذاتی مجهز به دستگاه تشخیص مزخرفات هستند، چیزی است که سالهاست رویش حساب کردهام – و بیدلیل هم نیست.
خوانندگان من میفهمند کی واقعاً دارم حرف دلم را میزنم و کی دارم فقط رفعتکلیف میکنم. (که البته هیچوقت این کار را نمیکنم، درسته؟) چون وقتی این اتفاق بیفتد، دستهجمعی از لیست ایمیلم خارج میشوند.
همین را هم به دوستم گفتم: استفاده از هوش مصنوعی برای تولید محتوای انسانی – هرچقدر هم با دقت انجام شود یا شرکتهای بزرگ از آن حمایت کنند – در واقع رفعتکلیف است.
بله، گاهی گول میخوریم. ولی هر روز کمتر.
نکته امیدوارکننده این است که خیلیها حالا دنبال اصالت و صداقت در ارتباطاتشان هستند – چه در زندگی شخصی و چه حرفهای – تا با موج ضد هوش مصنوعی مقابله کنند.
همانطور که گفتم، شاید اشتباه کنم. اما امیدوارم اشتباه نکنم. چون من ارتباط انسانی را دوست دارم. امیدوارم شما هم همینطور باشید.
منبع: inc