این نشانهها در متن شما، لو میدهند که از ChatGPT استفاده کردهاید
باور کن، به آن اندازه که فکر میکنی زرنگ نیستی!

تحریریه حرف مرد: استادی در دانشگاه، به کلاس تکلیفی داد که باید ظرف سه روز تحویل داده میشد. طبق انتظار، هشدار داد که از دیگران کپی نکنیم و مرتکب سرقت ادبی نشویم. او همچنین قویاً توصیه کرد که از نرمافزارهای هوش مصنوعی مانند ChatGPT برای نوشتن استفاده نکنیم.
گفت:
من تمام حقههای شما را میشناسم، چون خودم هم دانشجو بودهام. اگر این تکلیف را از ChatGPT یا Meta بردارید، متوجه میشوم.
به دلایلی حرفش را باور کردم. سنش در حدود سی سال است و بهخوبی با فناوریهای روز آشناست. بنابراین تصمیم گرفتم برنامهام برای تنبلی را کنار بگذارم و مسیر دشوارتر را انتخاب کنم.
دوستم اما همچنان مصر بود. او نقشهای بهظاهر بینقص داشت برای عبور از نگاه موشکافانهی استادی که مشخصاً زمان کافی برای بررسی دقیق هر تکلیف را داشت. میخواهید بدانید راهکارش چه بود؟
گفت:
فقط کافیه به ChatGPT بگم که متن رو انسانیتر بنویسه و کمتر شبیه ربات باشه.
(در این لحظه لطفاً تصویر معروف تونی استارک که چشمانش را به نشانهٔ کلافگی میچرخاند را به خاطر بیاورید. امیدوارم منظورم را گرفته باشید.)
هرگز در زندگیام چنین سادهانگاریای ندیده بودم. بیش از بیست سال از عمرش گذشته و نهایت تدبیرش این بود که از ChatGPT بخواهد مثل ChatGPT ننویسد؟!
برای نمونه، به ChatGPT گفتم از صفر، داستانی دو پاراگرافی بنویسد. این پاسخ را دریافت کردم:
در اینجا ویژگیهای آشکار سبک ChatGPT بهوضوح دیده میشود: زیادهگویی، توضیحات شبهادبی، تلاش نافرجام برای «عمیق بودن». فقط جملهٔ آخر را نگاه کنید:
باران قطع نشد، اما برای اولینبار پس از مدتها، میرا ایستاد.
خیلی عمیق است، نه؟ ولی اصلاً معنای دقیقش چیست؟
اگر اندک تجربهای در نوشتن یا خواندن یا آشنایی با هوش مصنوعی تولیدکننده متن داشته باشید، جملهٔ اول همین داستان کافیست تا بفهمید که نویسندهاش چه کسی — یا چه چیزی — بوده است. به عبارت دیگر، مشخص است که این متن حاصل ChatGPT است.
بااینحال، تصمیم گرفتم ایدهی دوستم را امتحان کنم و از ChatGPT خواستم انسانیتر بنویسد. نتیجه؟ همانطور که انتظار میرفت، ناامیدکننده بود.
تا به حال فیلمهایی دیدهاید که موجودی بیگانه به شکل انسان درمیآید و برای جا افتادن میان آدمها، شروع میکند به جستوجوی «رفتار انسانی» در گوگل؟ او به کلمات کلیدی دست پیدا میکند، اما چون درکی از زمینه و ظرافتها ندارد، رفتارش کاملاً مصنوعی به نظر میرسد.
درست همانجاست که شبیه فردی میشود که انگار چیزی در بدنش گیر کرده است: رفتاری غیرعادی، خشک و زورکی بروز میکند.
این دقیقاً همان چیزیست که وقتی تلاش میکنید هوش مصنوعی را «انسانیتر» جلوه دهید، اتفاق میافتد. به جای رفتار طبیعی انسانی، نوعی زیادهروی را مشاهده میکنید — مانند کسی که سینه را جلو میدهد و طوری راه میرود که انگار در محلهای خطرناک است و میخواهد وانمود کند قلدر است تا کسی خفتش نکند.
با این کار، رفتار طبیعی انسان را دریافت نمیکنید؛ چیزی را میگیرید که ChatGPT تصور میکند رفتار انسانی است: کلیشه، تقلید، تلاش. امیدوارم منظورم را منتقل کرده باشم. جملهی اول داستان دوم را نگاه کنید:
دوباره باران میبارید، از آن نوع بارانهای نرم و یکنواخت که همهچیز را کمی کندتر میکند.
همان بخش بعد از ویرگول برای من هشداردهنده است. وقتی این را میبینم، آژیر خطر در ذهنم به صدا درمیآید. اگر خودم میخواستم آن را بنویسم، ساده میگفتم: «دوباره به نرمی باران میبارید.» مخاطب خودش منظورم را متوجه میشود و نیاز به توضیح اضافه ندارد.
وقتی از ChatGPT استفاده میکنید، نمیتوانید با یک فرمان ساده، از سبک مصنوعیاش فرار کنید، چون نشانههایش بسیار متعددند. برخی واضحاند و اکثر افراد متوجهشان میشوند، اما برخی دیگر فقط توسط افرادی با چشمهای آموزشدیده — مانند نویسندگان، دانشگاهیان، روزنامهنگاران یا مسئولان منابع انسانی — قابل تشخیص هستند.
در مورد آخر شوخی نمیکنم. تقریباً نیمی از رزومههای تولیدشده توسط هوش مصنوعی، توسط مدیران منابع انسانی رد میشوند. آنها به دنبال نشانههای خاصی هستند که طی آموزش، به آنها یاد داده شده است. یکی از این نشانهها این است که رزومه:
۱. بیشازحد تمیز و بینقص باشد
ممکن است عجیب به نظر برسد، ولی کارفرمایان وقتی رزومهای را میبینند که تمیزتر از میز جراحیست، مشکوک میشوند. حتی جالبتر اینکه بسیاری از آنها اخیراً ترجیح میدهند رزومهای دستنویس و با اشکالات نگارشی انسانی را دریافت کنند تا یک رزومه بینقص و مصنوعی تولیدشده با AI.
اشتباهات نگارشی جزئی یا خطاهای دستوری، برای آنها نشانهٔ اصالت انسانیاند. البته یکی از خوانندگان بهدرستی اشاره کرده که این، تشویقی برای ارائه رزومههای بیدقت نیست. من هم چنین توصیهای نمیکنم — فقط دارم یافتههای پژوهشهایی را بازگو میکنم که در مورد مدیران بخش استخدام انجام شدهاند.
این مسئله فقط محدود به دنیای کسبوکار نیست. همین منطق یکی از دلایلیست که من یا هر فرد دیگری با اندکی تجربه، میتواند تشخیص دهد متنی توسط ChatGPT نوشته شده است یا نه.
بر این باورم که اگر در موقعیتی رسمی نیستید یا زبان مادریتان انگلیسی نیست، ضرورتی ندارد همیشه وسواس گرامری داشته باشید. اگر خارج از این دسته هستید و هر بار که متنتان را در Grammarly بررسی میکنید، نمرهای در حدود ۶۵٪ میگیرید، لزومی ندارد همیشه آن را ویرایش کنید.
نمره ۶۵٪ یا بالاتر نشان میدهد که پیام اصلی روشن است، هرچند جای بهبود دارد. میتوانید اگر خواستید وسواس به خرج دهید، اما من با اندکی خطا یا اشتباه مشکلی ندارم. همین چیزها ما را انسان میسازد.
ما در شیوه بیان و نوشتن خود، نقصها و ویژگیهای خاص خود را داریم. برخی ممکن است از علائم نگارشی نادرست استفاده کنند، یا پاراگرافهایی بیشازحد بلند بنویسند تا همهچیز را در یکجا جای دهند، و…
ChatGPT اینگونه طراحی نشده است. اصلاً هم نمیتواند اینگونه باشد، چرا که اعتبار سازندگانش را زیر سؤال میبرد. در نتیجه، متونی که توسط ChatGPT نوشته میشوند بیشازحد تصحیحشده و تمیز هستند.
نکته: برخی از دلایلی که در اینجا گفته شد، بهتنهایی کافی نیستند اما وقتی با نشانههای دیگر ترکیب میشوند، تشخیص راحتتر میشود. برای مثال، یک متن کاملاً صیقلخورده بهتنهایی دلیل قطعی برای شناسایی نویسندهٔ غیرانسانی نیست؛ بعضی افراد ذاتاً کمالگرا هستند.
بااینحال، وقتی این نشانهها با عوامل دیگر ترکیب میشوند، مثل:
۲. «ورود عمیق» به موضوع
ChatGPT بهشدت علاقه دارد «ورود عمیق» به هر موضوعی داشته باشد. نمیدانم چه کسی به آن یاد داده که انسانها اینگونه صحبت میکنند. واقعاً هرگز ندیدهام کسی در گفتوگوی عادی بگوید: «بیایید عمیقتر وارد این موضوع شویم…»
کلمات و عبارات خاصی هستند که ChatGPT نمیتواند از آنها دست بکشد، مثلاً:
delve, vibrant, comprehensive, pivotal, notably, realm, landscape, tapestry, embark.
و عباراتی مانند:
Dive into
Delve into
Navigating the
Delving the intricacies of
اینها شاید نشانه قطعی نباشند، ولی زنگ خطر را به صدا درمیآورند.
البته ChatGPT روزبهروز هوشمندتر میشود و این نشانهها احتمالاً با بهروزرسانیهای بعدی کاهش مییابند.
همچنین بخوانید: والدین از دادن تلفنهمراه به فرزندانشان پشیماناند؛ چه باید کرد؟
۳. هرگز از زاویهٔ دید اولشخص استفاده نمیکند
من این مقاله را با زاویه دید اولشخص نوشتم، که کاملاً طبیعیست. انسانها وقتی میخواهند حرفی را منتقل کنند، گاهی بین دیدگاههای مختلف (اولشخص، دومشخص، سومشخص) جابهجا میشوند.
ChatGPT خیلی هوشمندتر شده و احتمالاً این نشانهها بهزودی محو میشوند. یادم میآید چقدر تلاش میکردم خودم را با تغییرات جدیدش هماهنگ کنم.
این جمله، از دومشخص به اولشخص تغییر دید دارد و کاملاً روان است. اما ChatGPT بهندرت چنین میکند و معمولاً در یک زاویه دید باقی میماند. وقتی از آن خواستم بین زاویههای دید مختلف جابهجا شود، نتیجه فاجعهبار بود — مثل تلاش کودک برای تزئین کیک تولد با خامه.
در متون رسمی، این شاید اشکال محسوب نشود، ولی انسانها در داستاننویسی معمولاً فقط از یک دید نمینویسند، چون تمایل به حاشیه رفتن دارند.
۴. خط تیرهٔ زیاد (em dash)
علاوه بر ChatGPT، Grok AI هم از متهمان اصلی استفادهٔ بیشازحد از خط تیره است. واقعاً مجبور شدم به آن تذکر بدهم که زیادهروی نکند.
البته من خودم هم عاشق خط تیرهام — همانطور که احتمالاً در این مقاله هم متوجه شدهاید. ولی نه به آن افراطی که ChatGPT انجام میدهد. استفادهٔ مکرر از خط تیره متن را آشفته و جریان خواندن را مختل میکند. نویسندگان واقعی این را میدانند و با احتیاط استفاده میکنند — اما ChatGPT نه!
۵. ChatGPT بیشازحد خنثی و بیموضع است
ChatGPT هیچگاه موضع مشخصی نمیگیرد. همیشه میکوشد دیپلماتیک باشد و طرفین را راضی نگه دارد. فرض کنید به محلهای با گرایش سیاسی دموکرات در نیویورک میروید و درباره رسواییهای حزب جمهوریخواه سؤال میکنید — احتمالاً یک پاسخ کاملاً جانبدارانه دریافت خواهید کرد.
این طبیعیست. ما انسانها تعصبات و تمایلات خودمان را داریم که بر قضاوتمان تأثیر میگذارند.
و بعد ChatGPT را داریم که از ترس ناراحت کردن کسی، سعی میکند خنثی باقی بماند. وقتی همین پرسش را از آن پرسیدم، این پاسخ را داد:
جوابش را نگاه کنید. من اصلاً درباره حزب دموکرات سؤالی نپرسیده بودم. میدانستم که رسوایی مختص یک حزب خاص نیست. همچنین درخواستی برای ارائه لیستی از رسواییهای حزب دموکرات نداشتم.
این تمایل به بیطرفی، بیشازحد است. البته برای محافظت از برند و منافع سهامداران کاملاً منطقیست. چرا باید بخشی از کاربران را با طرفداری از یک موضع خاص از خود برانند؟
اما انسانها معمولاً چنین نمیکنند. چون رسیدن به دیدگاه متعادل سختتر است و ذهن ما فعالانه با آن مقابله میکند — از جمله از طریق سوگیری تأییدی.
جمعبندی
بخشی از مواردی که در بالا اشاره کردم ممکن است در آینده با بهروزرسانیها اصلاح شوند، چون توسعهدهندگان همواره در حال پاسخگویی به بازخوردهای عمومی هستند.
برای مثال، در زمان نگارش این مقاله، دوباره به Grok AI مراجعه کردم تا ببینم هنوز از خط تیره زیاد استفاده میکند یا نه، و متوجه شدم مقدار آن کمی کاهش یافته است. هنوز هست، ولی نه مثل یک هفته پیش.
بااینحال، هرچقدر هم که اصلاح کنند، همیشه نشانههایی باقی میمانند. ChatGPT در بهترین حالت یک مقلد درخشان است، نه یک خالق اصیل.
ما مینویسیم تا متقاعد کنیم، سرگرم کنیم، تحریک کنیم، آموزش دهیم یا التیام ببخشیم — اما ChatGPT فقط طبق دستور مینویسد. هیچ تعهد شخصی، موضعگیری یا حیثیتی برای دفاع ندارد، چون زنده نیست.
مهم نیست چه نسخهای منتشر شود یا چه عددی پشت آن قرار گیرد — نوشتههایش همیشه نوعی خلأ و بیروحی دارند، بهخصوص وقتی موضوعات احساسی یا حساس مطرحاند.
و من میتوانم همهٔ اینها را از فرسنگها دورتر تشخیص دهم.
منبع: Medium، کاربر Ossai Chinedum