راز واقعی سرد شدن رابطه شاه چارلز و پرنسس دایانا فاش شد
ازدواج شاه چارلز و پرنسس دایانا همواره در کانون توجه رسانه‌ها بوده است، اما آیا خیانت، تنها دلیل فروپاشی این رابطه بود؟ کتاب جدید "بله، خانم: زندگی مخفی خدمتکاران سلطنتی" نوشته تام کویین، روایتی تازه از دلایل اختلافات عمیق میان چارلز و دایانا ارائه می‌دهد.
تفاوت در علایق؛ نقطه آغاز تنش‌ها
یکی از کارکنان اقامتگاه بالمورال در این کتاب فاش کرده است که دایانا از این اقامتگاه در اسکاتلند متنفر بود. دلیل این تنفر، بی‌علاقگی او به فعالیت‌های سنتی فضای باز مانند شکار و ماهیگیری بود. این موضوع باعث غافلگیری چارلز شد، چراکه او یک شکارچی ماهر بود و از کودکی به این سنت علاقه داشت.
شوخی طعنه‌آمیز دایانا در بالمورال:
یکی از کارکنان فاش کرده که دایانا روزی در جمع ماهیگیران، خطاب به چارلز گفت:
“عزیزم، استفاده از تور راحت‌تر نیست؟”
این اختلاف سلیقه از همان اوایل ازدواجشان بارها به بحث و درگیری منجر شد.
اختلافات از دوران ماه‌عسل
برخلاف نامه‌های اولیه دایانا که ماه‌عسلشان را “لذت‌بخش” توصیف کرده بود، واقعیت چیز دیگری بود.
برنامه چارلز در ماه‌عسل:
مطالعه کتاب‌های لارنس ون در پُست
نقاشی و نوشتن نامه
📌 انتظار دایانا:
گفت‌وگو و وقت‌گذرانی با چارلز
این تفاوت‌ها باعث رنجش دایانا شد و طبق گزارشات، او روزی در غیاب چارلز، نقاشی و وسایلش را از بین برد.
تردید چارلز قبل از ازدواج
رابرت جابسون، خبرنگار سلطنتی، فاش کرده است که چارلز قبل از ازدواج، دچار تردید شده بود، اما احساس می‌کرد که نمی‌تواند این تصمیم را لغو کند.
اعتراف چارلز سال‌ها بعد:
🔹 “من واقعاً می‌خواستم ازدواج را لغو کنم، اما دیگر دیر شده بود.”
خلق‌وخوی سخت‌گیرانه شاه چارلز
کتاب “بله، خانم” جزئیاتی از رفتارهای خاص شاه چارلز نیز ارائه می‌دهد:
حساسیت زیاد روی جزئیات؛ از نوع فنجان چای تا مسواک زدن!
عصبانیت ناگهانی در صورت برآورده نشدن خواسته‌هایش
پشیمانی سریع پس از عصبانیت
با افشای این جزئیات تازه از زندگی زناشویی شاه چارلز و پرنسس دایانا، به نظر می‌رسد که اختلافات میان آنها از همان ابتدا وجود داشته است. شاید خیانت در نهایت عامل جدایی رسمی بود، اما ریشه اصلی مشکلات، تفاوت‌های بنیادین شخصیتی و سبک زندگی آنها بود.
کتاب “بله، خانم: زندگی مخفی خدمتکاران سلطنتی” ماه آینده منتشر خواهد شد.
منبع: روزیات
خیلی سریال خوبیه ،واقعیت جامعه را نشون میده من جای فریبا بودم تمام چرت وپرت ها میرختم دور ومیچسبیدم به بچه ام واز بودنش وآغوش کشیدن او لذت میبردم اعصاب خرد کنی هست این لحظاتی که مثل بی عرضه ها گریه میکنه وحسرت بچه شو میخوره .