معضل همزاد هوش مصنوعی: وقتی نسخه دیجیتالِ ما، علیه خودمان می‌شود

پیشرفت هوش مصنوعی نه تنها توانایی بازسازی دقیق چهره و رفتار ما را دارد، بلکه می‌تواند بدون اجازه، هویت دیجیتال ما را دزدیده و زندگی‌مان را زیر سوال ببرد؛ چالشی که بدون قوانین حمایتی قوی، به بحران هویت و بی‌اختیاری فردی منجر خواهد شد.

تحریریه حرف مرد: کلون‌های هوش مصنوعی می‌توانند بدون رضایت ما، ما را شبیه‌سازی کنند؛ امری که می‌تواند استرس‌زا و مخرب باشد.

ما به قوانینی مشابه دانمارک نیاز داریم تا جلوی نسخه‌های غیرمجاز هوش مصنوعی از خودمان را بگیریم.

«حق وتوی شباهت دیجیتال» و قوانین رضایت می‌توانند از هویت و روایت دیجیتال ما محافظت کنند.

تصور کنید صبح از خواب بیدار می‌شوید و ویدیویی از خودتان را می‌بینید که در فضای مجازی وایرال شده است. چهره شماست، صدای شماست، حرکات و حالت‌های شماست. اما کلماتی که گفته می‌شود؟ هرگز از دهان شما خارج نشده‌اند.

این داستان علمی‌تخیلی نیست؛ بلکه «معضل همزاد هوش مصنوعی» است، بحرانی رو به رشد که بنیان‌های هویت، اعتماد و خودمختاری را در عصر دیجیتال ما به لرزه انداخته است. با پیشرفت هوش مصنوعی، این فناوری حالا می‌تواند صدا، چهره، رفتار و حتی الگوهای فکری ما را با دقتی ترسناک بازسازی کند. این «دوقلوهای دیجیتال» می‌توانند به جای ما عمل کنند، از جانب ما حرف بزنند و تصمیم‌هایی بگیرند که به سبک ما شبیه‌اند.

تا زمانی که این دوقلوهای دیجیتال با رضایت و به نمایندگی از ما عمل کنند، می‌توانند ابزارهای شگفت‌انگیز افزایش بهره‌وری باشند. اما وقتی نسخه‌ای مصنوعی از شما وجود داشته باشد که تحت کنترل شما نباشد، چه اتفاقی می‌افتد؟ و این موضوع چه معنایی برای «هویت» شما دارد؟

بار روانیِ یک نسخه دیجیتال

ما اغلب هویت را چیزی ثابت می‌دانیم: ترکیب منحصربه‌فردی از ارزش‌ها، ویژگی‌های شخصیتی و انتخاب‌هایمان. اما تحقیقات روان‌شناسی نشان می‌دهد هویت درواقع بیشتر شبیه داستانی است که برای خودمان تعریف می‌کنیم. ما حس خودمان را از خاطرات، اعمال و این باور می‌سازیم که کنترل روایت زندگی‌مان را در دست داریم.

حالا تصور کنید یک کلون هوش مصنوعی از شما، در یک تبلیغ حاضر شود و محصولی را تأیید کند که حتی حاضر به لمس آن هم نیستید. یا شاید کسی از نسخه دیجیتال شما برای ترویج دیدگاه‌های سیاسی‌ای استفاده کند که شما از آن بیزارید.

وقتی نسخه‌ای دیجیتال از شما به‌طور مستقل عمل می‌کند، می‌تواند مثل شکافی در شخصیت‌تان احساس شود، انگار به اصل وجودتان تجاوز شده است. افرادی که با «دیپ‌فیک» خودشان روبه‌رو شده‌اند، این تجربه را مثل ضربه‌ای به معده توصیف می‌کنند؛ گویی در حال تماشای غریبه‌ای هستند که پوست آن‌ها را پوشیده است. چنین تحریف و از دست‌دادن کنترل می‌تواند حس ما از اینکه «چه کسی هستیم» را تهدید کند و حتی باعث شود احساس کنیم در جهان بی‌اختیار شده‌ایم. اگر کسی بتواند تصویر و روایت زندگی شما را تصاحب کند، در نهایت چه چیزی باقی می‌ماند که شما را «شما» کند؟

عقب‌ماندگی قانون از فناوری

در حالی که قوانینی مانند قانون Take it Down از افراد در برابر دیپ‌فیک‌های جنسی نارضایتمندانه محافظت می‌کند، ابزارهای حقوقی کمی برای جلوگیری از انواع دیگر جعل هویت وجود دارد. در آمریکا، برخی ایالت‌ها «قوانین حق شهرت» دارند که برای جلوگیری از استفاده غیرمجاز از چهره یک فرد ایجاد شده‌اند، اما این قوانین عمدتاً برای حفاظت از سلبریتی‌ها بوده، نه مردم عادی.

این مقررات برای عصر هوش مصنوعی که می‌تواند نه فقط چهره، بلکه کل شخصیت شما را شبیه‌سازی کند، به‌شدت قدیمی هستند. مقررات عمومی حفاظت از داده‌ها (GDPR) در اتحادیه اروپا حمایت‌های قوی‌تری ارائه می‌دهد، اما به شبیه‌سازی نسخه‌های مصنوعی یک فرد از روی پست‌ها یا ویدیوهای عمومی او نمی‌پردازد.

مثلاً سال گذشته با یک صاحب کسب‌وکار کوچک ملاقات کردم. یک ویدیوی دیپ‌فیک او را در حال «تبلیغ» یک طرح سرمایه‌گذاری مشکوک نشان می‌داد که او حتی اسمش را نشنیده بود. وقتی متوجه شد این ویدیو منتشر شده، مشتریانش سردرگم شده بودند و اعتبارش آسیب دیده بود. اقدام حقوقی ممکن برای او؟ تقریباً هیچ. فقط توانست خسارت را جبران کند و امیدوار باشد دوباره تکرار نشود.

همچنین بخوانید: جنجال جدید هوش مصنوعی ایلان ماسک: ساخت ویدیوهای جنسی از تیلور سوئیفت!

تعریف دوباره سرقت هویت

سرقت هویت سنتی شامل استفاده از کارت‌های اعتباری یا اطلاعات شخصی برای ساخت یک هویت «کاغذی» است. این مورد متفاوت است—اینجا صحبت از سرقت «خودِ» شماست. موضوع بر سر از دست دادن کنترل بر گفته‌ها و کارهایی است که به نام شما انجام می‌شود.

این نوع جعل هویت بسیار عمیق‌تر ضربه می‌زند. مسئله فقط حریم خصوصی نیست؛ بلکه خودمختاری است—زیربنای سلامت روان. ما نیاز داریم حس کنیم که مالک نحوه دیده‌شدن‌مان هستیم. وقتی یک همزاد هوش مصنوعی این حس را مختل می‌کند، می‌تواند ما را کاملاً بی‌قدرت بگذارد.

راهکارها

این مشکلی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. دولت‌ها و شرکت‌ها باید همین حالا اقدام کنند تا مطمئن شوند هر فرد می‌تواند کنترل نمایش دیجیتال خود را حفظ کند. ما به چند چیز نیاز داریم:

ایجاد حق قانونی برای امتناع: باید «حق وتوی شباهت دیجیتال» داشته باشیم—حقی قانونی برای جلوگیری از ساخت مدل‌های هوش مصنوعی از ما، حتی با استفاده از داده‌های عمومی. اگر کسی بخواهد شما را شبیه‌سازی کند، باید ابتدا رضایت شما را بگیرد. دانمارک اخیراً در این مسیر گام برداشته و قانونی پیشنهادی ارائه داده که به شهروندان حق کپی‌رایت بر شباهت خودشان می‌دهد؛ محافظتی قدرتمند علیه دیپ‌فیک‌ها. سایر کشورها هم باید این مسیر را دنبال کنند.

الزام به کد رفتاری شفاف برای رضایت: تا زمانی که قانون مناسب وضع شود، سازمان‌های مسئول باید این خلا را پر کنند. برخی شرکت‌ها شروع کرده‌اند به افزودن «بند همزاد دیجیتال» که شرایط استفاده از نسخه‌های شبیه‌سازی‌شده را مشخص می‌کند. این قدمی مثبت است، اما کافی نیست. کسب‌وکارها باید به کد رفتاری پایبند باشند که برای هرگونه استفاده از هویت فرد توسط هوش مصنوعی—چه در تبلیغات، چه تحقیقات، چه ساخت دستیار مجازی یا محصول سرگرمی—نیاز به رضایت صریح دارد.

مالکیت هویت در عصر هوش مصنوعی

در هسته ماجرا، «معضل همزاد هوش مصنوعی» از ما می‌پرسد: اگر یک ماشین بتواند گفتار، ظاهر و الگوهای رفتاری شما را بازتولید کند، چه چیزی باقی می‌ماند که واقعاً متعلق به شما باشد؟

در جهانی که همزاد دیجیتال شما می‌تواند بعد از مرگ‌تان هم باقی بماند یا بر ضد شما عمل کند، حفاظت از هویت فقط یک مسئله فنی نیست. این موضوع حفاظت از صدای شما، انتخاب‌های شما، داستان شما و خودِ شماست.

ما باید برای حق تعریف خودمان بجنگیم. اگر توانایی کنترل نحوه دیده‌شدن‌مان را از دست بدهیم، ممکن است جوهره آنچه ما را «ما» می‌کند، از دست برود.

منبع: psychologytoday

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا