۸ نشانه خاموش از اینکه ازدواجتان دچار مشکل عمیقی است
تحقیقات روانشناسی، نشانههایی ظریف اما مهم را معرفی میکند که میتوانند از وجود مشکلات عمیق در روابط زناشویی خبر دهند.

تحریریه حرف مرد: نخستین بار که عبارت “ازدواج سمی” را شنیدم، کمی حالم بد شد. این موضوع نمیتوانست در مورد من صدق کند… یا شاید هم میتوانست؟ اگر شما الآن در حال خواندن این مطلب هستید، شاید آن صدای کوچک درونیتان مدام هشدار میدهد که چیزی در مورد رابطهتان “درست نیست”. آیا واقعاً اینطور است؟ ببینید آیا هیچیک از این نشانهها برایتان آشنا به نظر میرسد یا نه، و سپس خودتان قضاوت کنید.
اینها علائمی هستند که نشان میدهند مشکلی در ازدواج یا رابطه شما وجود دارد:
۱. مدام احساس غمگینی میکنید، زیاد گریه میکنید یا بیش از حد معمول اشک میریزید
من ذاتاً آدم گریهکنی نیستم، اما در چهار سال پایانی ازدواجم، مدام در حال گریه بودم — موقع رانندگی به سمت خانه پس از کار، هنگام دراز کشیدن در تخت و تلاش برای خوابیدن، یا هنگام شستن ظرفها وقتی بچهها بعد از شام مشغول بازی بودند. گاهی احساسات ناخودآگاه ما آنقدر قوی هستند که بسادگی خود را به زمان “حال” ما تحمیل میکنند تا دیگر نتوانیم آنها را نادیده بگیریم.
۲. همسرتان نسبت به هر حرف یا کاری که میکنید عیبجویی میکند
گاهی همه ما احساس میکنیم که هیچ حرف یا کار درستی ازمان برنمیآید، اما وقتی همسرتان هم به این جریان میپیوندد و از شما ایراد میگیرد، قضیه کاملاً فرق میکند. آیا او بیشتر از قبل از شما انتقاد میکند؟ آیا این انتقادها شخصی شده یا به شما حمله میکند؟ اگر احساس میکنید باید عقبنشینی کنید یا اینکه “هیچ حرفی نمیتوانید بزنید”، این ممکن است نشانهای از سمی بودن ازدواجتان باشد.
این رفتار، که اغلب به آن “عیبجویی” یا “انتقاد” میگویند، میتواند اعتماد را از بین ببرد، فاصله عاطفی ایجاد کند و به تنش در پویایی رابطه دامن بزند. یک مطالعه استدلال میکند که در برخی موارد، عیبجویی مداوم میتواند شکلی از سوءاستفاده عاطفی باشد، بطوری که یکی از زوجین از انتقاد برای کنترل و دستکاری طرف مقابل استفاده میکند.
۳. به دوستان یا خانواده در مورد رابطهتان دروغ میگویید
البته که ما معمولاً رازهای خصوصی زندگیمان را برای همه اطرافیان فاش نمیکنیم. اما وقتی مدام به دیگران میگویید که همهچیز “خوب است” درحالیکه میدانید وضعیت بدتر شده، قطعاً مشکلی وجود دارد.
اگر دوستان نزدیک یا اعضای خانواده میپرسند: “شما دو تا مشکلی ندارید؟”، این سؤال حتماً دلیلی دارد. ممکن است فکر کنید در پنهان کردن واقعیت احساساتتان استاد هستید، اما بعید است کسی فریب این نمایش را بخورد.
همچنین بخوانید: ۷ پیشنهاد به مردان برای اوقات فراغت در منزل؛ چطور در خانه سرگرم بمانیم؟
۴. دیگر رابطه عاطفی/جنسی ندارید
تماس فیزیکی یکی از نیازهای اساسی انسان است، درست مثل غذا و آب. همه ما به آن نیاز داریم تا پیوند، دوست داشته شدن و مورد مراقبت قرار گرفتن را حس کنیم.
هر فرد متأهلی عادات جنسی همسرش را میشناسد؛ هفتهای یکبار، بعد از باشگاه، ماهی دوبار — خلاصه آن چیزی که زمانی برایتان روتین و عادی بود، الان دیگر اتفاق نمیافتد. اگر همسرتان از این صمیمیت خودداری میکند، از برقراری ارتباط با شما امتناع میورزد یا حتی شما را به جایی میرساند که برای چیزهای سادهای مثل در آغوش گرفتن یا دست دادن التماس میکنید، آنوقت است که میشود گفت آب از سر رابطه گذشته و باید هرچه زودتر کاری کنید.
البته کاهش صمیمیت لزوماً به معنای شکست رابطه نیست. تحقیقات نشان میدهند که کمبود صمیمیت، چه فیزیکی و چه عاطفی، میتواند ناشی از عوامل مختلفی از جمله استرس، اختلال در ارتباط یا حتی مشکلات سلامت روان باشد. اما اگر همراه با سایر نشانههای تنش در رابطه — مثل کمبود ارتباط عاطفی، جر و بحثهای مکرر یا احساس کلی بیگانگی — باشد، میتواند نشاندهنده مشکلات جدیتری باشد که نیاز به توجه دارند.
۵. خودتان را از دوستان، خانواده یا تعاملات اجتماعی کنار میکشید
این مورد اصلاً شوخیبردار نیست. قبلاً هر جمعه شب بعد از کار با دوستانتان بیرون میرفتید، اما الان حتی بلند کردن کنترل تلویزیون برای تماشای قسمت بعدی پایتخت هم برایتان زحمت دارد. این یک نشانه است.
حرف زدن با دوستان یا مادرتان تلفنی فقط شما را عصبانی میکند؛ احساس میکنید هیچکس نمیفهمد چه وضعیتی دارید. سمی بودن یک رابطه میتواند به شکلهای بسیار ناخوشایندی بروز کند، و یکی از آنها افسردگی است.
۶. مدام به ترک همسرتان فکر میکنید
منظورم آن فانتزیهای زودگذری نیست که مثلاً یک لحظه به فرار با محمدرضا گلزار و تبدیل شدن به دستیار مخصوصش فکر میکنید! نه. منظورم احساس آرامشی است که با تصور زندگی بدون همسرتان به شما دست میدهد.
اگر با کنجکاوی بیشتر از حد معمول آگهیهای اجاره خانه را بررسی میکنید، شاید ذهنتان میخواهد چیزی به شما بگوید. همه ما با واکنش “جنگ یا گریز” به دنیا آمدهایم. وقتی شرایط از نظر عاطفی یا فیزیکی غیرقابلتحمل میشود، واکنش طبیعی ما فرار و دور شدن از منبع درد است.
خیالپردازی درباره ترک رابطه میتواند نشاندهنده نارضایتیهای پنهان و مشکلات احتمالی در رابطه باشد. این خیالپردازیها ممکن است ناشی از تمایل به زندگی متفاوت، فرار از مسائل حلنشده یا احساس ناامیدی در ازدواج فعلی باشد. البته تحقیقات تأکید میکنند که افکار “ملایم” درباره طلاق رایج هستند و لزوماً به معنای بحران نیستند.
۷. رفتارهایتان با همسرتان کاملاً به خشونت گراییده
اگر اظهارنظرهای گاهوبیگاهتان درباره کشیدن سیفون توالت، حالا تبدیل به کندن دستگیره، کوبیدن آن روی کاپوت ماشین و نصب بنری روی آن شده که میگوید: “حالا بذار ببینم دوباره فراموش میکنی یا نه!”، مشخص است که اوضاع بهسمت خوبی پیش نرفته است.
همه ما بعنوان زن و شوهر، نقاط حساس همسرمان را میشناسیم و میدانیم با چه کاری تحریک میشوند. اما اکثرمان (در بیشتر مواقع) از تحریک کردنش خودداری میکنیم، چون نمیخواهیم حرفی بزنیم یا کاری بکنیم که درد جبرانناپذیری به عشق زندگیمان وارد کند. اگر این مانع دیگر وجود نداشته باشد، مثل این است که دیگر هیچ محدودیتی برای جنگهای لفظی وجود نداشته باشد — که معمولاً خیلی سریع تند و ناخوشایند میشوند.
۸. یادتان نمیآید آخرین بار چه زمانی واقعاً در ازدواجتان خوشحال بودید
منظورم آن حسی است که وقتی به همسرتان نگاه میکنید، میفهمید همهچیز درست است، او هنوز همان کسی است که قرار بود با او باشید و همهچیز اوکی است.
اگر اصلاً یادتان نمیآید آخرین باری که با نگاه به چهره او چنین حسی داشتید چه زمانی بود، یا اینکه فقط دلتان میخواست مشت محکمی به صورتش بزنید، شاید بهتر باشد یک قدم به عقب بردارید و ببینید این رابطه به شما کمک میکند یا آسیب میزند.
درحالیکه مطالعه قطعی در این زمینه وجود ندارد، ناتوانی مداوم در بخاطر آوردن لحظات شاد در یک ازدواج میتواند نشانه مشکلات عمیقتر باشد، از جمله تمرکز بیش از حد روی خاطرات منفی یا فقدان پردازش عاطفی در رابطه. این وضعیت میتواند نشانه مشکل در حفظ ارتباطات عاطفی مثبت باشد و ممکن است به عواملی مانند اختلالات شخصیتی یا انتظارات مدیریتنشده در رابطه مرتبط باشد.
حرف آخر
هیچ رابطهای بینقص نیست، اما اگر اکثر این نشانهها در ازدواج شما صدق میکنند، باید بررسی کنید که آیا واقعاً ماندن در این رابطه برای سلامت عاطفی (و جسمی) شما بهترین انتخاب است یا نه.
از قضاوت درست خود استفاده کنید، روی دوستان و خانواده حساب کنید و از کمک آنان برای حل این مشکل بهره بگیرید. شاید در این مسیر کسی را پیدا کنید که همیشه آنجا بوده تا به شما کمک کند: خودِ واقعیتان.
منبع: yourtango