درباره ویدیوی شهرام شکوهی: خشونت علیه مردان چقدر جدی است؟
انتشار ویدیویی عجیب از شهرام شکوهی با پای خونین و میز شکسته موجب شد تا بار دیگر موضوع خشونت علیه مردان در شبکههای اجتماعی مطرح شود. خشونت علیه مردان چیست و چرا نادیده گرفته میشود؟
دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، شهرام شکوهی، خواننده پاپ، ویدیویی را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد که بهت مخاطبان و دنبال کنندگانش را به همراه داشت.
در این ویدیو که به نظر میرسید در خانهاش ضبط شده، او با پای خونین راه میرود، میز شیشهای شکسته شده در گوشهای دیده میشود، و خون اطراف میز را گرفته است.
در گوشهای دیگر زنی که گفته میشود همسرش است، روی مبل نشسته و شکوهی با لفظی بسیار زشت او را خطاب میکند و سپس زن دیگری از جلوی دوربین رد میشود که با نام هانیه و عنوان «خواهر خانمم» از او یاد میشود.
آنچه در این فیلم نظر بسیاری از افراد را جلب کرده است، وضعیت خونین خواننده پاپ و آرامش ظاهری همسرش است و جمله نیمهکارهای که شکوهی میگوید: «فردا اگر من مُردم، اتفاقی افتاد…»
کامل کردن این جمله هوش سرشار و استعداد خاصی نمیخواهد و روشن است که میخواهد از وضعیت دشوار زندگی خود و خشونتی که از طرف همسرش بر او اعمال میشود بگوید.
شهرام شکوهی هفته گذشته نیز در صفحه اینستاگرام خود نشانههایی از شرایط دشوارش داده بود: «خیلی حرف دارم باهاتون خیلی…. ولی الان نمیتونم بگم. خستهام … ولی به عشق خودتون ادامه میدم حتی با نصف قلبم…»
آن روز شاید کسی از مخاطبانش تصور نمیکرد که این خواننده تا این حد زیر فشار باشد، اما حالا خیلیها از خشونت خانگی علیه او میگویند.
خشونت خانگی علیه مردان: شوخی یا جدی؟
کتک خوردن یک مرد از یک زن احتمالاً بیش از آنکه حس همدلی با قربانی را برانگیزاند، موجب نوعی نگاه تحقیرآمیز به او خواهد شد و این مهمترین دلیلی است که از خشونت خانگی علیه مردان کمتر گفته میشود.
این موضوع محدود به ایران نیست و حتی در کشورهای توسعهیافته نیز کاملاً مشهود است. سال ۲۰۲۳ «بیبیسی سه» یک آزمایش خیابانی را ترتیب داد که در دو موقعیت جداگانه، یک مرد علیه یک زن، و یک زن علیه یک مرد با کلمات و زبان بدن مشابهی اعمال تهدید میکردند. این آزمایش هر بار به مدت ۹۰ دقیقه انجام شد و تنها چند ثانیه طول کشید تا کسی برای کمک به زن وارد شود. در طول ۹۰ دقیقه نیز ۷ نفر برای کمک به زن تحت خشونت مرد تلاش کردند. در مقابل، نه تنها هیچ کس از مرد تحت آزار حمایت نکرد، بلکه حتی برخی به او خندیدند یا از او عکس گرفتند.
این نادیده گرفتن مردان محدود به افراد نیست، بلکه از سوی پلیس هم دیده میشود. پژوهشی که سال ۲۰۲۰ در استرالیا منتشر شد، گویای آن بود که واکنش مأموران پلیس به مردانی که خشونت خانگی را گزارش کرده بودند تمسخر، شک و تردید، و بازداشت بوده است!
تماس یکی از خبرنگاران مرد روزنامه شرق با اورژانس اجتماعی در سال ۱۳۹۶ هم نشان داد که این سازمان همسرآزاری را تنها شامل زنان میداند و در صورتی که مردی مورد خشونت قرار بگیرد، مداخله نمیکند.
به همین دلیل است که آمار مشخصی درباره خشونت علیه مردان چه در ایران و چه در کشورهای دیگر وجود ندارد.
بخوانید: چرا روز جهانی مرد مهم است؟
مردها سر و ته یک کرباساند
به نظر میرسد در ناخودآگاه جمعی افراد جامعه و در ارتباط مردان و زنان، نوعی پیشداوری منفی نسبت به مردان وجود دارد.
در سال ۲۰۲۱، پژوهشی در آمریکا با مشارکت ۲۵۶ مرد و ۲۳۶ زن انجام شد که در آن یک مقاله علمی ساختگی به شرکتکنندگان ارائه شد. در این مقاله، با استفاده از دادههای ساختگی، ادعا شده بود که به طور میانگین مردان در دو ویژگی الف و ب بهتر از زنان عمل میکنند، در حالی که زنان در ویژگیهای ج و د بهتر از مردان هستند. پس از مطالعه مقاله، از شرکتکنندگان خواسته شد تا میزان قابلقبول بودن و مضر بودن این یافتهها را در مقیاسی از ۱ تا ۷ ارزیابی کنند.
نتایج نشان داد که هر دو گروه، یافتههای به نفع زنان را قابلقبولتر و کمتر مضر ارزیابی کردهاند. همچنین، سوگیری جنسی در میان زنان بیشتر از مردان مشاهده شد؛ به این معنا که زنان یافتههای به نفع خود را قابلقبولتر و کمتر مضر تلقی کردند، در حالی که مردان، حتی یافتههای به نفع خود را از نظر قابلقبول بودن یا مضر بودن، نمره کمتری دادهاند.
پژوهش مشابهی در سال ۲۰۲۲ انجام شد که نتایج این تحقیق را تأیید کرد. این مطالعات نشان میدهد که هم زنان و هم مردان تمایل بیشتری به پذیرش دادههایی دارند که زنان را برتر و تواناتر نشان میدهد و این یافتهها را کمتر برای جامعه مضر میدانند. در مقابل، در برابر شواهدی که مردان را بهتر یا تواناتر از زنان معرفی میکند، مقاومت بیشتری نشان میدهند.
چنین رویکردی را حتی میان پژوهشگران هم میتوان دید. برای نمونه، افشین طباطبایی مشاور، نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی، در گفتگویی با موضوع خشونت علیه مردان که شهریور ۱۴۰۲ با خبرآنلاین داشت، علل این خشونت را باز به مردان برگرداند. او در پاسخ به سؤالی درباره کاهش خشونت زنان علیه مردان چنین پاسخ میدهد:
«زنها اگر در جامعه و محیط کاری خود امنیت روانی داشته باشند و خیالشان راحت باشد که کسی نمیخواهد از آنها سوءاستفاده کند آرامش آنها فراهم خواهد شد و رفتارهای خشونتآمیز علیه مردان میتواند کاهش یابد.
مسائل مالی و اقتصادی باعث ترس و نگرانی زیاد نشوند. امنیت مالی زن اگر تأمین شود آستانه خشونت او پایین خواهد آمد. عامل مهم دیگر ارضای جنسی است. روابط جنسی زن و مرد زیر بنای روابط زناشویی است. بسیاری از پژوهشها عامل رفتارهای خشونتآمیز زن علیه مرد را عدم ارضای جنسی توسط شوهر تعیین کردهاند.»
از چنین اظهاراتی چنین برداشت میشود که حتی اگر مردی از طرف یک زن مورد خشونت قرار بگیرد، خودش مقصر است و همین ترس از سرزنش شدن و باور نشدن یکی از دلایل سکوت مردان است.
چه باید کرد؟
با توجه به آنچه گفته شد، به نظر میرسد در مساله خشونت علیه مردان هنوز راه زیاد برای پیمودن وجود دارد و لازم است که موارد زیر مورد توجه قرار بگیرند:
- پذیرش: نخستین مورد پذیرفتن این موضوع است که ممکن است مردان هم از طرف شریک زندگی خود مورد آزار و خشونت قرار بگیرند و تابوی سکوت در این رابطه شکسته شود. مردانی که آزاردیده و میبینند باید از تجربه خود بگویند و از سوی نزدیکان و جامعه حمایت شوند، نه تمسخر. همچنین باید توجه کرد که اگرچه خشونت فیزیکی شدیدترین شکل آن است، اما تنها شکل نیست. آزار روانی، آزار کلامی، سوءاستفاده جنسی، و سوءاستفاده مالی مانند مهریههای سنگین شکلهای دیگری از خشونت خانگی علیه مردان هستند.
- پژوهش: انجام پژوهشهای بیشتر و دقیقتر برای شناخت موشکافانه از علتها، شکلها، پیامدها، و راهحلهای خشونت علیه مردان هم برای برخورد ریشهای با آن ضروری است.
- آموزش: از گفتگوی عمومی در جامعه و پژوهشهای علمی باید به آموزش رسید. آموزش کودکان و زوجهای جوان میتواند گام نخست برای ساختن جامعه بدون خشونت باشد، اما نباید زوجهایی را که سالها از ازدواجشان میگذرد فراموش کرد.
- پشتیبانی: ارائه خدمات حمایتی از مردان آسیبدیده گام دیگری است که باید در این زمینه برداشته شود. ورود کردن اورژانس اجتماعی به مسئله خشونت علیه مردان یا جدی گرفته شدن ادعاهای مردن توسط پلیس و قاضی از جمله موضوعاتی است که نیاز به اصلاح دارد.
- قانونگذاری: در نهایت این قانونگذار است که باید راه را برای احقاق حق مردان آزاردیده هموار کند و به این ترتیب چرخه خشونت را متوقف کند. در فقدان حمایت قانونی و نادیده گرفته شدن از سوی جامعه، یا زندگی رقتبار مرد آسیبدیده به همان شکل ادامه خواهد داشت و یا دست به خشونت متقابل خواهد زد و این چرخه ادامه پیدا خواهد کرد.