«رها»؛ زیر پوست شهر، میان اخلاق و بقا
«رها» داستان خانوادهای را روایت میکند که در قشر ضعیف جامعه قرار دارند.

این خانواده با وجود مشکلات اقتصادی، موفق به خرید یک لپتاپ اپل برای دخترشان رها، میشوند تا او بتواند پروژههای انیمیشنیاش را انجام دهد. اما این لپتاپ در حوالی ونک دزدیده میشود و همین رویداد ساده، نقطه آغاز درامی پیچیده است که مفاهیم اخلاق، فقر، و عدالت را به چالش میکشد.
رها؛ تلاقی واقعیت تلخ و روایت سینمایی
نکته بغرنجی در فیلم «رها» وجود دارد و آن این است که درست پس از اتفاق بسیار ناراحتکنندهای که برای امیرمحمد خالقی افتاد، این فیلم در سینماهای کشور اکران شد؛ اتفاقی که باعث میشود تماشای آن چیزی فراتر از یک تجربه سینمایی باشد. امیرمحمد خالقی، دانشجوی ایرانی ۱۹ ساله رشتهٔ مدیریت دانشگاه تهران که هنگام مراجعه به خوابگاه دانشگاه، توسط دو سارق موتورسوار مورد حمله قرار گرفت و به دلیل درگیری برای مقاوت در حفظ لپتاپ خود، صبح روز بعد درگذشت. نقطهی اشتراک این فیلم با این اتفقا حزین، تنها به کلیدواژه لپتاپ خلاصه نمیشود؛ بلکه قشری از جامعه را مورد هدف قرار میدهد که تحت تأثیر دلار، تورم، و کاهش توان خرید، با بحرانهایی مواجه شده که حتی ارزشهای اخلاقی را تحت تأثیر قرار داده است.
ماجرای امیر محمد خالقی و شباهتهای آن با روایت فیلم، این پرسش را مطرح میکند که آیا «رها» تنها یک داستان مستقل است یا بازتابی از واقعیت تلخ اقتصادی و اجتماعی جامعه امروز؟
داستان فیلم رها؛ بدون اسپویل
فیلم رها داستان خانوادهای را روایت میکند که در قشر ضعیف جامعه قرار دارند و از تامین حداقلی نیازهای خود مثل پوشاک، لوازم خانه و غیره، عاجز هستند. این خانواده با تمام شرایط خود موفق شدند تا لپتاپ از برند اپل برای دختر خانواده (رها) خریداری کنند تا او بتواند کارهای خود را که پروژههای انیمیشنیست را انجام دهد. دست بد روزگار اما این لبتاب را در حوالی ونک، از رها میدزدد. حالا این خانواده با چالشهای دزدیده شدن لپتاپی که به سختی توانستند آن را تهیه کنند، روبهروست.
این مطلب از این پس با اسپویل همراه است.
اثر از دید بصری؛ قابهایی که وعدهی بازگشت میدهند
این اثر سکانسها و قاببندیهایی را به چشم مخاطب نشان میدهد که وعدهی برگشتن به آنها را میدهد. فضای یکسری سکانسها از طریق اتمسفری که ایجاد میکند، به مخاطب القا میکند که به این صحنه و قاببندی باز خواهیم گشت. کارگردان فیلم، با انتخاب قاببندیهای دقیق و استفاده از رنگهای معنادار، موفق شده است فضایی باورپذیر و زنده خلق کند که میتوان آن را رئالیسم محض قلمداد کرد. بهخصوص استفاده از رنگ آبی برای شخصیت رها، نهتنها از نظر زیباییشناسی، بلکه از نظر هویتبخشی به کاراکتر مؤثر بوده است؛ ریتم تدوین فیلم منسجم و حسابشده است و هیچ سکانس زائد یا بیدلیلی در آن دیده نمیشود، که این نکته یک امتیاز مثبت برای فیلم محسوب میشود.
تعلیق و تردید؛ درگیری میان بقا و اخلاق
یکی از نقاط قوت فیلم، ایجاد تعلیق در روند داستانی آن است. زمانی که دزدی بودن لبتاب تهیه شده توسط پدر کاملا آشکار میشود، از همان ابتدا شکی به پدر خانواده یعنی شخصیت «توحید» در ذهن و دل مخاطب شکل میگیرد که منجر به متهم دانستن او نزد مخاطب شود. صداقت رها و دلپاکی او، آن را به صاحب اصلی لبتاب وصل میکند تا او را از پاک نشدن عکسهای شخصی باخبر کند، اما ناگهان پای پلیس و پسری که برادر صاحب لبتاب است را به خانهی این خانواده، و پای این خانواده را به کلانتری باز میکند.
در این فرآیند و با آشکار بودن دزدی بودن لبتاب، حرفهای پدر خانواده، مخصوصا در وهلهای که از تماس با صاحب لپتاپ برای اطلاع دادن به عدم پاک شدن عکسهای شخصی جلوگیری میکند، شکها و سناریوی دزدی توسط توحید را قویتر میسازد. نکتهای که در این وهله وجود دارد این است که احتمال دزدی و متهم دانستن پدر خانواده در دل مخاطب، طبیعی قلمداد میشود. در این وهله احساس خشم و تنفری در دل مخاطب ایجاد نمیشود. مخاطب در ذهنش پدر خانواده را متهم میکند اما این نکته دقیقا جاییست که وضعیت کشور را مورد توجه قرار میدهد. درست وقتی که دزدی نتیجهی ناگزیر زندگی میشود. فیلم با بازی روانی روی تماشاگر، باعث میشود که حتی در لحظاتی، به جایگاه توحید حق بدهیم و او را قربانی شرایط اقتصادی بدانیم. این همان نقطهای است که «رها» به یک فیلم اجتماعی جدی تبدیل میشود. همچنین عمل دزدی را که یکی از دلایل آن می تواند فقر دانست را مورد چالش و پرسش و حتی در موضع درگیری با ادراک قرار میدهد. تماشاگر در موقعیتی پیچیده قرار میگیرد. آیا پدر خانواده، توحید، از این موضوع اطلاع داشته؟ آیا او بهعنوان یک فرد درگیر مشکلات مالی، گزینهای جز خرید لپتاپ دزدی داشته است؟
فاصله طبقاتی؛ چالشی پیچیده و اخلاقی
در نقطه مقابل خانوادهی رها، خانوادهای مرفه قرار دارد که صاحب اصلی لپتاپ هستند. دختر این خانواده که مورد سرقت و ضربوجرح قرار گرفته، در بیمارستان بستری است. فیلم با نمایش خانهی این خانواده و داراییهای فراوان آنها، بیننده را در موقعیتی متناقض قرار میدهد: از یک طرف، شرایط دردناک خانوادهی رها باعث میشود دزدی لپتاپ قابل درک باشد، و از سوی دیگر، قربانیشدن یک فرد بیگناه در نتیجهی این سرقت، چالش اخلاقی پیچیدهای ایجاد میکند. این چالش اخلاقی سوالی بههمراه دارد؛ آیا فقر، جرم را توجیه میکند؟
تعلیق دیگری که در فیلم برای بیننده ایجاد میشود، وضعیت مالی خانوادهی صاحب لبتاب است. همانطور که در فیلم نشان داده شد، دختری که صاحب اصلی لبتاب بود، در خانوادهای بسیار مرفه زندگی میکرد. این در حالیست که صاحب اصلی لبتاب توسط خفتگیر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بهدلیل ضربات چاقو، در کما است. زمانی که رها میرود تا با برادر او صحبت کند و در سکانسهایی که خانهی آن خانواده نمایش داده میشود، همواره این سوال عجیب در ذهن شکل میگیرد که «شما که اینقدر پولدارید خب این لبتاب رو بهشون ببخشید»؛ اما کارگردان سوپرایزی دیگر برای مخاطبش دارد. همچنین باید در نظر داشت که خانوادهی دوم مرفه نیز توسط سارقین، زخم خورده هستند.
رها؛ بازتاب ما در آیینهها
فیلم «رها» سعی دارد با نمایش واقعیتهای تلخ جامعه، نقدی بر وضعیت اقتصادی و نابرابریهای اجتماعی ارائه دهد. اما پرسشی که مطرح میشود این است که آیا فیلم صرفاً به روایت یک تراژدی پرداخته یا توانسته راهکاری برای خروج از این بحران پیشنهاد دهد؟ شاید بتوان گفت که فیلم بهجای ارائهی راهحل، تنها تصویری از یک زنجیرهی معیوب را نشان میدهد که در آن، قربانیان اصلی نه دزدها و نه مالباختگان، بلکه جامعهای هستند که در آن فقر، اخلاق را تحتتأثیر قرار داده است.
بعد از رها از سینما خارج میشویم؛ اما رها نمیشویم
«رها» فیلمی است که پس از تماشای آن، ذهن مخاطب را رها نمیکند. بازیهای قوی، کارگردانی دقیق و داستانی که از دل واقعیتهای جامعه برآمده، باعث شده این فیلم یکی از آثار بحثبرانگیز سینمای ایران باشد. اما در نهایت، این فیلم تنها یک هشدار است؛ هشداری دربارهی جامعهای که در آن، مرز میان درست و غلط، روزبهروز مبهمتر میشود.
سوره پوراشرف