نقد سریال پایتخت ۷
قبول دارم که سریال «پایتخت برای ما ایرانیها حکمی نوستالژیک دارد و انگار ما را به گذشته ای وصل میکند که همیشه دنبالش هستیم اما نمیتوان چیزهایی را نادیده گرفت…

دامون قنبرزاده، منتقد سینمایی، در صفحهی اینستاگرام خود نوشت: «نه این نقی آن نقی نیست محسن تنابنده ای که به نظرم در حال حاضر بهترین بازیگر سینمای ایران است حالا در فصل هفتم «پایتخت» در برخی لحظه ها صدایی جز صدای نقی از گلویش بیرون می آید همچنان که انگار ریزه کاری های شخصیتش هم تغییر کرده است و در قسمتهایی تبدیل به محسن تنابنده ی «جنگ جهانی سوم هومن سیدی میشود من این نقی را نمیشناسم.
قبول دارم که سریال «پایتخت برای ما ایرانیها حکمی نوستالژیک دارد و انگار ما را به گذشته ای وصل میکند که همیشه دنبالش هستیم اما نمیتوان چیزهایی را نادیده گرفت…
«پایتخت» به عنوان یکی از مهمترین و ادامه دارترین سریالهای ایران جدا از شکل و شیوه ی داستان پردازی انتخاب داستانها و مفاهیم همه فهم و جذاب انتخاب ساختاری روان و رها برای دنبال کردن ماجراها بازی های درست و چند نکته دیگر همیشه نگاهی فوق العاده ریزبینانه و درست به جزییات رفتاری و گفتاری و عادتهای زیستی مردمان خطه سرسبز مازندران داشت.
به عنوان نمونه هایی کوچک فرشهای فراوانی که تمام طول اتاقها و حتی آشپزخانه ی منزل نقی را پوشانده بود تا گلهای مصنوعی فراوانی که در تمام اتاقها دیده میشد تا نوع کفش پوشیدن و شوخی کردن و حتی رقصیدن و راه رفتن شخصیتهای داستان… جزئیاتی حیرت انگیز بودند که حال و هوای «پایتخت» را می ساختند و تماشایی اش می کردند.
اما قسمت اول فصل جدید «پایتخت هیچ نشانی از فصول گذشته اش و آن ریزبینی های جذاب ندارد. انگار دیگر شمال و فضا و آدمهایش در کار نیستند.
انگار سریال مثلاً در تهران میگذرد. جدا از پراکندگی داستان و خرده روایت های ضعیف و بیکار کرد و عدم انسجام، حتى احساس میکنم بازیگران هم دیگر نای اجرای شخصیت های شان را ندارند انگار هیچ کس در حد و اندازه های خودش نیست. لطفاً نگویید که باید به آن فرصت بدهم ۱۴ سال از فصل اول سریال گذشته است
صحبت درباره ی فصل جدید «پایتخت» با انتشار قسمتهای جدید مفصل تر خواهد بود ولی خواستم بگویم میتوانیم حسی نوستالژیک به یک سریال داشته باشیم اما نمیتوانیم نادیده بگیریم که انگار «پایتخت»، «پایش رفته و «تخت»ش مانده.»
منبع: انصاف نیوز
خب، اینکه یه شخصیت طنز درست کنی و بهش رفتارای اشتباه بدی، یه جور تکنیک برای ساخت کمدیه، ولی تو این فصل پایتخت انگار زیادی دارن روی دورویی، فریب، غرور، حسادت، خیانت در امانت، دزدی و این چیزا مانور میدن. انگار داستان فقط میخواد با نشون دادن اینا بخندونه، ولی یه جورایی جنبههای انسانی شخصیتها رو خیلی بیرحمانه زیر سوال برده.
طنزشم بیشتر لحظهای شده، مثلاً به یه دیالوگ یا یه اتفاق کوچیک میخندی، نه مثل فصلای ۵ و ۶ که موقعیتای طنز تو کل داستان جریان داشت.
امیدوارم تو ادامه سریال یه کم اوضاع بهتر بشه و پیشرفت کنه.
متاسفانه این سریال چهره بسیار ناپخته و غیر قابل اعتمادی را از ما ایرانیان بجای گذاشته است. این سریال همانند فصلهای قبل، خانواده ایرانی را بسیار دغل باز، دروغگو و غیرقابل اعتماد نشان میدهد که در آن فرزند به والدین خود دروغ میگوید، پدر به پسر و همسر دروغ میگوید و نزدیکترین اقوام سعی در کلاهبرداری و تضعیف یکدیگر دارند. اگر سنت، لهجه، لباس، خانههای سنتی پ بافت شهری محلی را به نمایش میگذارند، از سوی دیگر بدعتهای عجیبی داخل آن میکنند. مدل موهای بازیگران، معمولی نیست. اتوبوس لاکچری، ارگ، ماشین پرنده و… اینها با سنت به نمایش گذاشته، تطابق ندارد و نیز سنخیتی هم ندارد. بطور کل، این خانواده یک خانواده معمولی و عادی به حساب نمیآیند. من بعنوان یک ایرانی با تماشای این سریال بجای خندیدن، بیشتر خود خوری میکردم و در ذهنم میپرسیدم: چرا؟ چرا باید اینطور بسازند؟ چرا هیچ چیز جای خودش نیست؟
سریال پایتخت ۷ ، قسمت ۱۰ ، باعث تاسف است که جامعه فرهنگی و هنری که باید خودشان الگوی مردم باشند انقدر راحت به خودشون اجازه می دهند به افراد زحمت کش جامعه توهین کنند و به جای اینکه برنامه ایی بسازید که باعث فرهنگ سازی در جامعه شود افراد را تخریب می کنید . عوامل این برنامه به خاطر توهین به جامعه مهمانداران باید از مهمانداران عذر خواهی کنند .