۱۰ سوء تفاهم درباره صدا و سیمای انحصاری

انتقاد از صدا و سیما تنها به مسئله بودجه محدود نمی‌شود، بلکه ناکارآمدی، افزایش نیروی انسانی، و عدم پاسخگویی به نیازهای جامعه از جمله مشکلات این سازمان است.

رییس‌جمهوری پیشین ایران، حسن روحانی، اخیراً در سخنانی کم‌سابقه از عملکرد صدا و سیما انتقاد کرده و آن را تحت سلطه یک گروه خاص دانسته است. وی که سابقه ریاست شورای سرپرستی این سازمان، دبیری شورای عالی امنیت ملی و هشت سال ریاست‌جمهوری را در کارنامه دارد، همواره از رویکردهای رسانه ملی گلایه داشته است. یکی از بارزترین نمونه‌های این انتقادات، پخش سریال «گاندو» بود که تیم مذاکره‌کننده رسمی جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده بود، در حالی که این تیم از سوی رهبر انقلاب تأیید شده بود.

با این حال، تنها انتقادات سیاسی مطرح نیست؛ افزایش ۱۱ هزار میلیارد تومانی بودجه صدا و سیما نیز حساسیت‌هایی ایجاد کرده است. بسیاری از منتقدان معتقدند که اگر این سازمان عملکردی کارآمد و مخاطبان راضی داشت، افزایش بودجه توجیه‌پذیر بود، همان‌طور که افزایش بودجه سازمان‌هایی مانند آتش‌نشانی و اورژانس مورد اعتراض قرار نمی‌گیرد. اما صدا و سیما نه‌تنها نتوانسته رضایت عمومی را جلب کند، بلکه تنها پاسخگوی طیف محدودی از جامعه است و حتی با دولت فعلی نیز همراهی کامل ندارد.

مشکل اساسی رسانه ملی، فراتر از موضوعات مالی، به ۱۰ سوء تفاهم درباره جایگاه و عملکرد آن بازمی‌گردد:

۱. تصور اشتباه از جایگاه قانونی

برخی گمان می‌کنند چون فصل و اصل جداگانه‌ای در قانون اساسی (اصل ۱۷۵، فصل ۱۴) به صدا و سیما اختصاص داده شده، این سازمان یک نهاد مستقل و جدا از سایر ارکان حاکمیت است. در حالی که شوراها، سیاست خارجی و اقتصاد نیز فصول جداگانه‌ای دارند و این مسئله به معنای استقلال مطلق نیست.

۲. سوء برداشت از انتصاب رئیس سازمان

برخی معتقدند که چون رئیس این سازمان مستقیماً از سوی رهبر انقلاب منصوب می‌شود، سایر نهادها حق سیاست‌گذاری و نظارت بر عملکرد آن را ندارند. این در حالی است که شخص مقام رهبری نیز پیش‌تر به عملکرد مدیریت صدا و سیما انتقاد کرده‌اند و نظارت بر این سازمان در قانون اساسی پیش‌بینی شده است.

۳. تفسیر نادرست از موازین اسلامی

برخی مدیران صدا و سیما موازین اسلامی را معادل تبلیغات ایدئولوژیک در نظر گرفته‌اند، در حالی که طبق قانون اساسی، این رسانه موظف به تأمین آزادی بیان و انتشار افکار است، البته در چارچوب موازین اسلامی و مصالح کشور.

۴. انحصار رسانه‌ای به بهانه مالکیت دولتی

در قانون اساسی، صدا و سیما به‌عنوان یک صنعت دولتی تعریف شده است (اصل ۴۴). اما این به معنای آن نیست که این سازمان متولی انحصاری هرگونه پخش صوتی و تصویری در کشور باشد.

۵. مقاومت در برابر خصوصی‌سازی

مدیران رسانه ملی، اصل ۴۴ را مستمسکی برای جلوگیری از خصوصی‌سازی قرار داده‌اند، در حالی که بسیاری از بخش‌های دولتی مانند بانک‌ها، بیمه‌ها و شرکت‌های هواپیمایی خصوصی‌سازی شده‌اند. اگر این سازمان دولتی است، باید تابع دولت باشد و اگر قرار بر استقلال است، خصوصی‌سازی گزینه‌ای منطقی خواهد بود.

۶. فقدان نظارت مؤثر

برخلاف آنچه تصور می‌شود، صدا و سیما تحت نظارت شورای شش‌نفره‌ای است، اما این شورا عملاً اختیارات اجرایی کافی ندارد. این در حالی است که هیأت نظارت بر مطبوعات اختیارات گسترده‌تری در زمینه نظارت بر رسانه‌های مکتوب دارد.

۷. تمرکز بیش از حد بر جنگ نرم

صدا و سیما مسئولیت مقابله با آنچه تهاجم فرهنگی یا جنگ نرم خوانده می‌شود را به‌عنوان وظیفه اصلی خود تعریف کرده است. اما تجربه نشان داده که هرچه این سازمان سخت‌گیرانه‌تر و انحصاری‌تر عمل کند، مردم بیشتر به رسانه‌های ماهواره‌ای و شبکه‌های اجتماعی گرایش پیدا می‌کنند.

۸. تصور تأثیرگذاری مطلق بر افکار عمومی

در گذشته، صدا و سیما مرجع اصلی اخبار و اطلاعات برای مردم بود، اما امروز با گسترش شبکه‌های اجتماعی، این تأثیرگذاری کاهش یافته است. مردم دیگر تنها از طریق این سازمان اطلاعات دریافت نمی‌کنند و به منابع متنوعی دسترسی دارند.

۹. تداخل وظایف با نهادهای دیگر

صدا و سیما گاهی تلاش می‌کند نقش‌هایی را ایفا کند که در گذشته بر عهده نهادهایی مانند مساجد و روحانیت بوده است. این موضوع نه‌تنها از کارکرد اصلی رسانه کاسته، بلکه نهادهای دیگر را نیز تضعیف کرده است.

۱۰. رشد غیرضروری ساختار سازمانی

مدیریت رسانه ملی گمان می‌کند که هرچه این سازمان بزرگ‌تر و دارای نیروی انسانی بیشتری باشد، موفق‌تر است. اما تجربه نشان داده که رشد بیش از حد ساختار سازمانی، هزینه‌های جاری را افزایش داده و کارآمدی را کاهش می‌دهد. مقایسه این وضعیت با شهرداری تهران نشان می‌دهد که بزرگ شدن بدنه سازمانی، الزاماً به معنای ارائه خدمات بهتر نیست.

صدا و سیما، به‌عنوان رسانه ملی، باید به نیازهای تمامی اقشار جامعه پاسخ دهد و عملکردی شفاف و کارآمد داشته باشد. افزایش بودجه در شرایطی که بسیاری از نهادهای حیاتی با کمبود منابع مواجه هستند، تنها در صورتی قابل پذیرش است که این سازمان بتواند مخاطبان خود را حفظ کرده و نقش مؤثری در اطلاع‌رسانی و سرگرمی ایفا کند. اما تا زمانی که این سوء تفاهم‌ها و مشکلات ساختاری حل نشود، انتقادات از صدا و سیما ادامه خواهد داشت.

 

منبع: عصر ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا