فصل ضربات کاشته: آیا عصر گواردیولا به پایان رسیده است؟

گل‌زنی روی ضربات کرنر در فصل جاری افزایش چشمگیری نسبت به فصل‌های گذشته است. آیا این تغییر به معنای پایان عصر گواردیولا و ظهور سبک تازه فوتبال است؟

تحریریه حرف مرد: توپی از پشت مدافع لیورپول، کانر بردلی برای «کوین شاده فرستاده می‌شود تا به عمق بزند. گیورگی مامارداشویلی از دروازه‌اش بیرون می‌آید و توپ را با پا به بیرون می‌فرستد. حس انتظار را در ورزشگاه می‌شود لمس کرد. مایکل کایوده از پست دفاع راست تا سمت چپ زمین می‌دود تا پرتاب اوت را انجام دهد. توپ را خشک می‌کند، گام‌هایش را اندازه می‌گیرد، عقب می‌رود و سپس توپ را تا تیر نزدیک پرتاب می‌کند. لیورپولی‌ها توپ را دفع می‌کنند. دو دقیقه بعد، همان صحنه تکرار می‌شود. این بار، مامارداشویلی سعی می‌کند توپ را به بردلی پاس بدهد، اما نمی‌تواند توپ را کنترل کند و باز هم اوت به برنتفورد می‌رسد. این بار، پرتاب کایوده با ضربه سر کریستوفر آیر تغییر مسیر می‌دهد و دانگو اواتارا با یک ضربه والی توپ را وارد دروازه می‌کند. تازه فقط پنج دقیقه از بازی برنتفورد مقابل لیورپول گذشته است.

به عصر جدید لیگ برتر خوش آمدید.

از میان ۲۴۱ گلی که تا پایان هفته نهم در لیگ برتر به ثمر رسیده، تنها ۹ گل از روی پرتاب اوت بوده، اما احساس کلی این است که این عدد باید خیلی بیشتر باشد. در عوض، ۴۵ گل از روی ضربات کرنر زده شده‌اند – یعنی ۱۸.۷ درصد کل گل‌ها. اگر این نسبت تا پایان فصل حفظ شود، جهشی چشمگیر نسبت به رکورد ۱۴.۲ درصدی فصل ۲۰۱۰-۲۰۱۱ محسوب می‌شود. البته احتمالاً در ادامه فصل شاهد بازگشت این آمار به میانگین خواهیم بود: اگر نگاهی به سهم گل‌های زده شده از ضربات کرنر داشته باشیم، در میابیم که هیچ الگوی ثابتی وجود ندارد. تا سال ۲۰۰۹ نسبت گل‌های کرنری حدود ۱۱-۱۲ درصد از کل گل‌های زده شده بود، و در سال‌های بعد به ۱۳-۱۴ درصد رسید. این روند در تضاد با این فرضیه است که در سال‌های اوج «گواردیولیسم» – اشاره به سبک بازی تحت هدایت پپ گواردیولا – تیم‌ها استفاده از ضربات کرنر را جدی نگرفتند و تازه در فصل گذشته دوباره عشق خود را به یک سانتر پرقدرت به داخل محوطه بازیافتند (در حالی که در واقع، نسبت گل‌های حاصل از کرنر به پایین‌ترین سطح خود از فصل ۱۴-۲۰۱۳ رسید).

با این حال، اتفاقی آشکار در حال رخ دادن است. تماشای پیروزی آرسنال مقابل کریستال پالاس و سپس پیروزی رئال مادرید مقابل بارسلونا، بیانگر دو تفسیر بسیار متفاوت از این ورزش بود (البته حتی در اسپانیا، نسبت گل‌های این فصل از ضربات ایستگاهی تنها کمی کمتر از ۱۴ درصد است). سرعت این تغییر رویکرد در انگلیس شگفت‌انگیز بوده، و از آن هم عجیب‌تر، آشکار بودن آن در میان تیم‌های بزرگ است.

گویی دو دهه گذشته که با بازی صبورانه و کنترل بازی از طریق حفظ مالکیت توپ تعریف می‌شد، کنار گذاشته شده است؛ دوره‌ای ناخوشایند که فوتبال انگلیس از سر گذرانده و اکنون پشیمان است. به سختی می‌شود باور کرد که زمانی بررسی داده‌های اولیه بسیاری را متقاعد کرده بود که ضربات ایستگاهی واقعاً آنقدرها هم مهم نیستند و هوادارانی که به خاطر کرنر هیجان زده می‌شوند، اشتباه می‌کنند.

بالاخره معلوم شد که اگر تیم‌ها نمی‌توانستند با ضربات ایستگاهی به شکلی منظم موقعیت خلق کنند، تنها به این خاطر بود که راه و روش صحیح آن را بلد نبودند. اما حتی اگر بپذیریم که این رشد لیگ برتر انگلیس را نشان می‌دهد، باز هم این سوال پیش می‌آید که چرا این کار را اکنون انجام می‌دهند و این چه معنایی برای آیندگان دارد؟

نقش داده‌ها در تکامل تاکتیک‌ها

این موضوع را تا اندازه‌ای می‌توان به عنوان تکامل تاثیرگذاری داده‌ها دانست. کرنرها جاهای ثابتی هستند و تجزیه و تحلیل و کنترل آن‌ها راحت‌تر از تحلیل و کنترل زمانی است که توپ در زمین در گردش است. دویدن‌ها، فریب دادن‌ها و دفاع کردن‌ها را می‌توان تمرین کرد و در بازی‌ها تکرار کرد. حتی شاید ضربات ایستگاهی کارآمدترین راه برای درهم شکستن دفاع بسته حریف باشد؛ چیزی که تیم‌های بزرگ به طور روزافزون با آن روبرو می‌شوند، زیرا نابرابری‌های مالی موجب می‌شود که تقابل با آنها در جریان بازی دشوارتر شود.

البته شرایط را هم نباید فراموش کرد. پپ گواردیولا در ماه ژانویه اعتراف کرد که تیم‌های بورنموث، برایتون و نیوکاسل در خط مقدم این ورزش قرار دارند. او گفت: «فوتبال مدرن، پست‌محور نیست، شما باید روی ریتم سوار شوید.» این سخن به این معنا تعبیر شد که بازیکنان دونده برای تیم ضروری هستند و پپ پذیرفته است که سبک بازی «خوئگو د پوزیسیون» یا حفظ و مالکیت توپ قابل پیش‌بینی شده است. اما نکته مهم‌تر او این بود که تقویم امروزی و شلوغ بازی‌ها، مصدومیت‌های سنگینی در پای دارد و زمان بسیار کمی برای ریکاوری وجود دارد و به همین دلیل برنامه‌ریزی دقیقی که برای سبک مورد علاقه او لازم است، غیرممکن شده است.

با این حال، برنامه‌ریزی برای ضربات ایستگاهی کاملا ممکن است، چیزی که به نظر می‌رسد میکل آرتتا زودتر از هر کس دیگری آن را درک کرده است. آرسنال در این فصل «هفت گل» از طریق کرنرها به ثمر رسانده که بیشتر از هر تیم دیگری در لیگ برتر است؛ این میزان ۴۴ درصد از کل گل‌های آن‌ها را تشکیل می‌دهد که نسبت آن هم از هر تیم دیگری بالاتر است.

آینده فوتبال: فیزیکی‌تر و مبتنی بر ضربات ایستگاهی؟

هانس-پیتر بریگل، بازیکن آلمان غربی در تعقیب مارادونا
هانس-پیتر بریگل، بازیکن آلمان غربی در تعقیب مارادونا

آیا آینده فوتبال این گونه است؟ آیا قرار است فوتبال مجموعه‌ای از ضربات ایستگاهی (پرتاب اوت، کرنرها، و گاهی یک ضربه آزاد) باشد که با بخش‌های کوتاهی از گردش توپ در زمین همراه است؟ یکی از واضح‌ترین اثرات گواردیولیسم اولیه، بازگشت هافبک فنی و ریزنقش بود. شاید بارسلونا همچنان به استفاده از پدری و فرمین لوپز اصرار داشته باشد و لیورپول تمام تلاش خود را با فلورین ویرتز و الکسیس مک آلیستر به کار گیرد، اما آیا هافبک‌های آینده چهره‌های قوی جثه جنگنده و تکل‌زنی هستند که در نهایت یک کرنر را به گل تبدیل کنند؟ بعید است!

بیش از ۴۰ سال از زمانی که «هانس-پیتر بریگل»، بازیکن ورزیده تیم ملی آلمان غربی، به عنوان فوتبالیست آینده معرف شد می‌گذرد، اما این ورزش همچنان طیف وسیعی از قد و قامت و اشکال بدنی را در خود جای می‌دهد. سبک‌های تاکتیکی می‌آیند و می‌روند. «گواردیولیسم» در مواجهه با اصول ضربات ایستگاهی در حال عقب‌نشینی است، اما بالاخره چالش جدیدی پدیدار خواهد شد.

فوتبال در طول تاریخ خود به شکل قابل توجهی انعطاف‌پذیر و مقاوم بوده است و برخلاف، ورزش‌هایی مانند راگبی یا هاکی، به ندرت پیش آمده است که برای حل مسائل تاکتیکی، قوانین را تغییر دهند.

هیئت بین‌المللی فوتبال (آیفب) که نگران کاهش زمان مفید بازی (زمانی که توپ در زمین در گردش است) است، در حال بررسی محدودیت ۳۰ ثانیه‌ای برای پرتاب اوت است تا زمان بازی کمتر برای پرتاب اوت تلف شود (هرچند اگر هدف این تصمیم حفظ ویژگی سرگرم‌کننگی فوتبال باشد، می‌توان استدلال کرد که هواداران «برنتفورد» از اینکه برای پرتاب‌های کایوده منتظر باشند بیشتر لذت می‌برند تا اینکه یک پرتاب سریع منجر به از دست دادن توپ شود). اما واقعیت این است که مدافعان احتمالاً راهی برای دفع پرتاب‌های اوت پیدا خواهند کرد. ممکن است راه حل ساده این مسئله، انتخاب مدافعان میانی بر اساس قدرت یارگیری و سرزنی آنها باشد، به جای اینکه به توانایی پاسکاری آنها توجه شود به این ترتیب روند فعلی محو خواهد شد.

حیات فوتبال به تکامل مداوم گره خورده است. پس از سال‌ها تاکید بر حفظ توپ در دوران «گواردیولیسم» و بازی به عنوان اجرای استراتژی و تکنیک، این فصل بازگشت به سبکی فیزیکی‌تر بوده است. اما این نیز بگذرد.

منبع: گاردین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا