پنچ اثر برتر ناصر تقوایی؛ روایتگر سایهها و سایههای سینمای ایران
ناصر تقوایی، نویسنده و کارگردان صاحبسبک ایرانی در حالی در گذشت که به باور صاحبنظران همچنان بسیاری از آثار خود را نساخته بود.

بیتردید، ناصر تقوایی تنها یک فیلمساز نبود؛ بلکه یک روایتگرِ تیزبین، یک مستندساز پیشگام و یک نویسندهی صاحبسبک بود که جهانِ سینماییِ منحصربهفردی خلق کرد. در ادامه، مقالهای مبسوط به پاسداشت یاد و خاطرهی این هنرمند بزرگ تقدیم حضورتان میشود.
ناصر تقوایی: وداع با سلطانِ سایهها و روشناییها
بامداد روز پنجشنبه، دوم اسفند ۱۴۰۳، سینمای ایران یکی از اصیلترین چهرههای خود را از دست داد. **ناصر تقوایی**، کارگردانِ نامدارِ ایرانی، در ۸۱ سالگی دار فانی را وداع گفت تا فصلِ درخشان دیگری از تاریخ سینمای ایران بسته شود. تقوایی که از او به عنوان یکی از “پنج موج نویی” سینمای ایران (در کنار بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و علی حاتمی) یاد میشود، میراثی غنی از فیلمهای داستانی و مستندهای ماندگار از خود به جای گذاشت.
زندگی: از آبادانِ نفتخیز تا پاریسِ تبعید
ناصر تقوایی در سال ۱۳۲۰ در آبادان به دنیا آمد. تولد در قلبِ شهرِ شرکت نفت، اولین سنگ بنای نگاه واقعگرا و اجتماعی او بود. او فعالیت هنری خود را نه با سینما، که با ادبیات و مطبوعات آغاز کرد. در نوجوانی به همراهِ برادرش، مجلهی “جوانان آبادان” را منتشر میکرد و داستان مینوشت. این عشق به ادبیات، همواره در فیلمهایش مشهود بود؛ بهگونهای که بسیاری از آثارش اقتباسهایی درخشان از ادبیات کهن و معاصر ایران هستند.
همچنین بخوانید: نگاهی به کتابهای برگزیده و بهترین فیلم های وودی آلن
پس از تحصیل در رشتهی سینما در ایتالیا، به ایران بازگشت و با ساخت مستندهای اجتماعی-مردمی، نام خود را به عنوان یک مستندساز صاحبسبک تثبیت کرد. فیلمهایی مانند **”آرامش در حضور دیگران”** (بر اساس داستانی از غلامحسین ساعدی) و **”ناخدا خورشید”** او را به چهرهای شاخص در سینمای موج نوی ایران تبدیل کردند.
پس از انقلاب، فعالیت سینمایی او با وقفههایی مواجه شد و در سالهای اخیر به دلیل بیماری، در پاریس اقامت داشت. با این حال، حتی در تبعید نیز دست از خلاقیت و آفرینش برنداشت و به عکاسی و نویسندگی ادامه داد.
مرگ: خاموشی یک روایتگرِ بیهمتا
درگذشت تقوایی، پایان زندگی هنرمندی است که همواره مرزهای واقعیت و خیال، اسطوره و تاریخ، و فردیت و اجتماع را درنوردید. او نه تنها یک فیلمساز، که یک “متفکر تصویری” بود. دوربین او، چه در مستند و چه در فیلم داستانی، ابزاری برای واکاوی لایههای پنهان جامعه و روان آدمی بود. مرگ او، سکوتِ سنگینی را بر سینمایی تحمیل کرده که همواره به عمق و معنای آثارش نیاز دارد.
پنج اثر برتر: گزیدهای از میراث سینمایی تقوایی
انتخاب تنها پنج اثر از میان کارنامهی درخشان تقوایی کاری دشوار است، اما این پنج فیلم، به شکلی نمادین، جهانبینی و سبک منحصربهفرد او را نمایندگی میکنند:
۱. ناخدا خورشید (۱۳۵۱)
– این فیلم، بیتردید مشهورترین و محبوبترین اثر تقوایی است. داستان یک ناخدای پیر و شکستخورده (با بازی درخشان محمدعلی کشاورز) که درگیر یک معاملهی مرموز میشود. “ناخدا خورشید” تلفیقی است استادانه از یک درام شخصی عمیق، فضاسازی دلهرهآور (شبیه به فیلمنوآرها) و نقدی تلخ بر فساد و پوسیدگی اخلاقی در جامعه. موسیقی ماندگار اسفندیار منفردزاده بر جاودانگی این اثر افزوده است.
۲. آرامش در حضور دیگران (۱۳۵۰)
– اولین فیلم بلند تقوایی که بر اساس داستانی از غلامحسین ساعدی ساخته شد. این فیلم، پرترهی بیرحم و تیزبینانهای از یک خانوادهی بورژوا و روابط عاطفی بیمارگونهی آنان است. تقوایی در این فیلم، مهارت خود در کار با بازیگران (مانند جمیله شیخی و محمدعلی کشاورز) و خلق فضایی ملتهل و پرتنش را به نمایش گذاشت. “آرامش در حضور دیگران” را میتوان یکی از سرآغازهای جدی سینمای روشنفکری ایران دانست.
۳. تیغ و ابریشم (۱۳۵۴)
– این فیلم اثری کاملاً متفاوت در کارنامهی تقوایی و یکی از بهترین نمونههای اقتباس سینمایی از ادبیات کهن ایران است. او با نگاهی مدرن و شخصی، به سراغ “هفت پیکر” نظامی گنجوی رفت و داستان بهرام گور و کنیزکش، “فتنه”، را روایت کرد. “تیغ و ابریشم” یک اثر شاعرانه، بصری و پر از نماد است که رابطهی قدرت، عشق و مرگ را به زیبایی به تصویر میکشد.
۴. بادکنک سفید (۱۳۵۴)
– این فیلم کوتاه داستانی، یکی از ظریفترین و انسانیترین آثار تقوایی است. داستان یک پسر بچه که برای خرید بادکنک سفید راهی خیابان میشود. دوربین تقوایی در این فیلم، با نگاهی همدلانه و دقیق، جهان کودکانهی قهرمان داستان و تضادهای آن با دنیای بزرگسالان را رصد میکند. “بادکنک سفید” گواهی است بر توانایی تقوایی در خلق داستانهای جهانشمول و پراحساس.
۵. ای ایران (۱۳۵۹)
– به عنوان نمونهای درخشان از مستندسازی تقوایی، “ای ایران” اثری است حماسی و میهنی که برای تلویزیون ساخته شد. این فیلم، با بهرهگیری از تصاویری هوایی خیرهکننده و موسیقی پرطنین، زیباییهای طبیعی و تنوع فرهنگی ایران را به نمایش میگذارد. این اثر، نشان میدهد که تقوایی حتی در ژانر مستند تبلیغاتی نیز میتوانست اثری هنری و به یاد ماندنی خلق کند.
سخن پایانی
ناصر تقوایی رفت. اما میراث او—آن ترکیبِ کمنظیر از **واقعیتِ تلخِ مستند** و **شاعرانگیِ اسطورهای**—همچنان زنده و الهامبخش خواهد ماند. او به ما آموخت که میتوان در دل یک درام اجتماعی، یک فیلمنوآر خلق کرد؛ میتوان از دل یک داستان کهن، پرسشی مدرن را بیرون کشید و میتوان با دوربین، همچون قلم یک نویسنده، روایتی ماندگار آفرید.
یادش گرامی و روحش شاد باد.
منبع: طرفداری