فراموشی دیجیتال؛ هشدار به نسلی که حافظه خود را به فناوری سپرده است
وابستگی انسان به فناوریهایی چون گوگل و هوش مصنوعی، کارکرد طبیعی حافظه را تضعیف کرده و مغز را از فرایند یادگیری عمیق و تفکر مستقل بازمیدارد؛ پدیدهای که روانشناسان آن را «فراموشی دیجیتال» مینامند.

وابستگی روزافزون انسان به ابزارهایی، چون گوگل و هوش مصنوعی، حافظه را از کارکرد طبیعی خود دور کرده و ذهن را به مصرفکنندهای منفعل بدل ساخته است. وقتی اطلاعات به جای ذخیره در ذهن، در فضای ابری سپرده میشوند، توان تفکر انتقادی، تمرکز و تصمیمگیری کاهش مییابد و مغز کمکم از یادگیری عمیق بازمیماند.
هر پرسش را در چند ثانیه میتوان در گوگل جستوجو کرد، ذهن انسان دیگر فرصتی برای مکث و تفکر نمییابد. شماره تلفنها، مسیرها، فرمولها و حتی واژههایی که روزی در ذهن جا داشتند، حالا به ابرهای مجازی سپرده شدهاند. زندگی در میان سیلاب دادهها باعث شده حافظه که آرشیوی زنده از هویت انسان است، در معرض خاموشی قرار بگیرد.
سپردن اطلاعات به فناوری، کار مغز را کاهش داده و توان یادسپاری، تمرکز و یادگیری عمیق را تضعیف کرده است. انسان امروز کمتر میاندیشد و بیش از هر زمان، به دسترسی سریعتر به جای درک عمیقتر وابسته شده است.
مریم شالیها، روانشناس تربیتی و مدرس، در گفتوگو با خبرنگار آناتک به بررسی مسئله «وابستگی شناختی انسان به فناوری و تضعیف حافظه شخصی» پرداخته است. شالیها در این مصاحبه از منظر روانشناسی شناختی، تاثیر استفاده مفرط از ابزارهایی، چون گوگل و فضای ابری بر عملکرد حافظه انسان، پیامدهای آن بر یادگیری و تمرکز، و راهکارهای بازگرداندن تعادل میان حافظه انسانی و ابزارهای دیجیتال را تحلیل میکند.
از منظر روانشناسی شناختی، وابستگی بیش از حد به ابزارهایی مانند گوگل و فضای ابری چه تاثیری بر عملکرد حافظه بلندمدت انسان دارد؟
در ابتدا باید بدانیم که انسان دارای سه نوع حافظه است: حافظه حسی، حافظه کوتاهمدت و حافظه بلندمدت. حافظه حسی مربوط به ثبت لحظهای اطلاعاتی است که در همان لحظه تجربه میکنیم؛ یعنی هر آنچه در تماس با ما قرار میگیرد در کسری از ثانیه در ذهن ثبت میشود. اگر آن اطلاعات مفید تشخیص داده شود، وارد حافظه کوتاهمدت و سپس حافظه بلندمدت میشود و اگر نه، از ذهن حذف میشود.
حافظه کوتاهمدت توانایی نگهداری اطلاعات برای مدت زمانی محدود را دارد و ظرفیت آن نسبتا کم است، اما در زندگی روزمره بسیار کاربردی است. حافظه بلندمدت، برخلاف حافظه کوتاهمدت، ظرفیت بسیار زیادی دارد و میتواند حجم بینهایتی از اطلاعات را ذخیره و پردازش کند. نکته مهم این است که اگر از این حافظه در بازههای زمانی طولانی استفاده نشود و ارتباط فعال با آن برقرار نگردد، دچار رکود میشود و توانایی بازپردازش اطلاعات را از دست میدهد.
برای نمونه، در دوران تحصیل و یادگیری، ذهن فعالتر است و یادگیری آسانتر صورت میگیرد، اما در سنین بالاتر، زمانی که استفاده از حافظه کمتر میشود، فرایند یادگیری دشوارتر میشود. ابزارهایی مانند گوگل و فضای ابری باعث میشوند حافظه بلندمدت به حالت راکد درآید و اطلاعات کمتر در آن ثبت شود، زیرا فرد برای دسترسی به اطلاعات دیگر نیازی به یادسپاری آنها احساس نمیکند.
در افراد مبتلا به آلزایمر، اطلاعات گذشته در ذهن باقی میماند، اما اطلاعات جدید در مغز ثبت نمیشود. دلیل این مسئله آن است که سلولهای مغزی کارکرد خود را از دست میدهند. در مقابل، افرادی که به چند زبان زنده دنیا مسلط هستند، به دلیل فعالیت بالای مغزشان، کمتر دچار بیماریهایی مانند آلزایمر میشوند. بنابراین، برای حفظ توانایی یادسپاری باید از مغز بهصورت مداوم و کاربردی استفاده کرد
در گذشته افراد شماره تلفن اقوام و دوستان را بهخاطر میسپردند، اما امروز حتی برای حفظ یک شماره ساده نیز به گوشی همراه یا فضای ابری متکی هستند. این وابستگی سبب میشود حافظه بلندمدت کمتر به کار گرفته شود و در نتیجه عملکرد آن کاهش یافته و کارایی ذهن به مرور زمان افت کند.
آیا سپردن اطلاعات به فناوری باعث میشود مغز بهتدریج وظیفه یادسپاری را از دوش خود بردارد؟
همانطور که در بخش قبل اشاره کردم، دقیقا چنین اتفاقی رخ میدهد. وقتی مغز وظیفه پردازش و یادسپاری اطلاعات را به فناوری واگذار میکند، دیگر پیوندهای لازم میان اطلاعات جدید و اطلاعات پیشین را برقرار نمیکند. این امر موجب میشود انسجام ذهنی کاهش یافته و مغز به تدریج کارایی خود را از دست بدهد.
به عنوان مثال، در افراد مبتلا به آلزایمر، اطلاعات گذشته در ذهن باقی میماند، اما اطلاعات جدید در مغز ثبت نمیشود. دلیل این مسئله آن است که سلولهای مغزی کارکرد خود را از دست میدهند. در مقابل، افرادی که به چند زبان زنده دنیا مسلط هستند، به دلیل فعالیت بالای مغزشان، کمتر دچار بیماریهایی مانند آلزایمر میشوند. بنابراین، برای حفظ توانایی یادسپاری باید از مغز بهصورت مداوم و کاربردی استفاده کرد.
افراط در استفاده از فناوری باعث میشود حافظه انسانی به حاشیه رانده شود، یادسپاری کاهش یابد، و عملکرد ذهن بهطور محسوس مختل گردد.
در افراد مبتلا به آلزایمر، اطلاعات گذشته در ذهن باقی میماند، اما اطلاعات جدید در مغز ثبت نمیشود. دلیل این مسئله آن است که سلولهای مغزی کارکرد خود را از دست میدهند. در مقابل، افرادی که به چند زبان زنده دنیا مسلط هستند، به دلیل فعالیت بالای مغزشان، کمتر دچار بیماریهایی مانند آلزایمر میشوند. بنابراین، برای حفظ توانایی یادسپاری باید از مغز بهصورت مداوم و کاربردی استفاده کرد.
همچنین بخوانید: چگونه از ابتلا به آلزایمر پیشگیری کنیم؟
در سطح فردی، این پدیده چه تاثیری بر توانایی تمرکز، تصمیمگیری و یادگیری عمیق دارد؟
زمانی که اطلاعات در حافظه بلندمدت ذخیره میشود، بخشی از کتابخانه ذهن را تشکیل میدهد و موجب تقویت عملکرد سلولهای مغزی میشود. اما هنگامی که فرد برای تصمیمگیری یا یادگیری به ابزارهایی خارج از ذهن خود تکیه میکند، مغز از فعالیت بازمیماند و عملکرد طبیعیاش مختل میشود.
در سالهای اخیر، این رفتار بهویژه در میان دانشآموزان رواج یافته است. آنان برای یافتن پاسخ حتی سادهترین پرسشها مستقیما به سراغ گوگل یا برنامههایی نظیر چتجیپیتی میروند، بدون آنکه اندکی درباره پاسخ بیندیشند یا از تجربه والدین و معلمان خود استفاده کنند. اگرچه فناوری در برخی موارد کاربردی و مفید است، اما استفاده بیش از اندازه از آن موجب میشود حافظه فعال نباشد، روند یادگیری کند گردد، و در نهایت مغز وابسته به ابزارهای بیرونی شود.پ
آیا میتوان گفت انسان امروز به جای «به خاطر سپردن»، صرفا به «دسترسی سریع» تکیه میکند و این تغییر چه پیامدهایی برای تفکر انتقادی دارد؟
به دلیل شرایط زندگی مدرن و تمرکز بر سرعت، انسان امروز بیش از هر زمان دیگری به دنبال دسترسی سریع به اطلاعات است. زندگی در کلانشهرها و وابستگی به ابزارهای دیجیتال باعث شده فرایند به خاطر سپردن جای خود را به جستوجوی سریع بدهد.
این وابستگی به دسترسی فوری سبب شده حافظه انسانی کمتر فعال شود و در نتیجه کیفیت پردازش ذهنی و قدرت تحلیل کاهش یابد. وقتی فرد تنها به سرعت در یافتن اطلاعات تکیه میکند، فرصت تفکر، تحلیل و بررسی انتقادی از بین میرود. در واقع، این تغییر سبب تضعیف توان استدلال، قضاوت و تفکر عمیق در افراد میشود.
برای بازگرداندن تعادل میان استفاده از حافظه انسانی و ابزارهای دیجیتال، چه تمرینها یا عادتهایی موثرند؟
برای بازگرداندن تعادل، لازم است بخشی از فعالیتهای غیرضروری حذف شود و در مقابل، از حافظه بهطور کاربردی و هدفمند استفاده گردد. هرچه از حافظه بیشتر کار کشیده شود، عملکرد آن بهبود میابد. باید تلاش کنیم ذهن را دوباره وارد فرایند پردازش اطلاعات کنیم تا از حالت رکود خارج شود.
میتوان تمرینهایی ساده برای فعالسازی ذهن انجام داد؛ برای مثال، حفظ شمارهها، مرور روزانه مطالب، یا بهخاطر سپردن اطلاعاتی که میتوان بدون کمک ابزار دیجیتال یاد گرفت. اگر این تمرینها بهطور منظم و حداقل به مدت یک ماه انجام شوند، فرد به وضوح متوجه میشود که حافظهاش از حالت رکود خارج شده و توانایی یادسپاریاش افزایش یافته است. در نتیجه، نیاز او به مراجعه مکرر به فناوری کمتر خواهد شد و ذهنش به شکل موثرتری عمل خواهد کرد.
منبع: آنا