فریادهای پنهان نوجوانان: آنچه والدین کمتر می‌شنوند

جملاتی مانند «خسته شدم» یا «من را رها کنید» از زبان نوجوانان، پیام‌های پنهانی دارند. دکتر کوچکزایی به بررسی معنای واقعی این جملات پرداخته و راه‌های بهبود ارتباط با نوجوانان را شرح می‌دهد.

نوجوانان زمانی که با مشکلی مواجه می‌شوند، فریاد می‌زنند و نیاز خود به کمک، همدلی و همراهی را اغلب با جملاتی عنوان می‌کنند که یا به آن توجه نشده و یا به اشتباه تفسیر می‌شود. در این مورد خبرگزاری ایرنا با دکتر مصطفی کوچکزایی، روان‌درمانگر، مشاور خانواده و عضو فرهنگستان، به گفت‌وگو نشسته تا معنی واقعی هر یک از جملات را درک کنیم.

من بارها و بارها دیده‌ام که چگونه نوجوانان وقتی با مشکلی مواجه می‌شوند فریاد می‌زنند؛ “خسته شدم”، “من را رها کنید”، “یکم به من فضا بدید” و… همه این جملات، پیام‌های پنهانی در پی دارند که شما به عنوان والدین با آگاهی از آن می‌توانید به نوجوان خود کمک کرده و ارتباط خود با فرزندتان را بهبود بخشیده و صمیمی‌تر کنید. این چهار جمله عبارتند از:

من از همه چیز و همه کس خسته شده‌ام

معنای ضمنی این جمله توقعات و خواسته‌های زیاد والدین است، به نحوی که نوجوان به این حد می‌رسد که “من از همه چیز خسته شده‌ام” یعنی “من را رها کنید و راحت بگذارید و اینقدر روی من فشار نیاورید.” گاهی والدین تمرکز زیادی روی فرزندشان دارند. توقع زیاد و کمال‌گرایی والدین گاهی موجب این خستگی بچه‌ها می‌شود و اثر مخرب دارد و به مرور زمان نوجوان را در مسیر اضطراب و استرس و ناامیدی می‌گذارد. باید سعی کنید این توقعات را کم کرده و آرامش را به فرزندانتان تزریق کنید.

شما من را درک نمی‌کنید که در چه حالی هستم

این جمله نشان‌دهنده شکاف هیجانات بین دو نسلی است. هیجانات والدین غالباً منطقی است. یعنی اگر هیجانی هم داشته باشند، غالباً با عقل و منطق آن را کنترل می‌کنند. اما در نوجوانان هیجانات احساسی است. شور و نشاط و آن حس پرتحرکی که در وجودش قرار دارد موجب می‌شود که در زمان هیجان کارهای عجیبی انجام دهد. والدین این رفتار را درک نمی‌کنند چرا که هیجان را در مقیاس خودشان تفسیر و قضاوت می‌کنند و برچسب می‌زنند و به‌خاطر همین کارها نوجوان فاصله خود را با والدین بیشتر کرده و به مرور دنبال جایگزین می‌گردد. در این میان ممکن است یک پارتنر، رفیق یا یک فرد دیگری به زندگی او ورود کند. متأسفانه بعضی آدم‌های شیاد وجود دارند که وقتی می‌بینند نوجوان از سوی خانواده درک عاطفی نمی‌شود، حمایت عاطفی خوبی از نوجوان نشان می‌دهند و بعد از وابسته شدن، او را درگیر مواد مخدر و آسیب‌های بزرگتر می‌کنند.


بخوانید: چرا نباید با فرزندان خود دوست شویم؟


من به آرامش و آزادی بیشتری نیاز دارم

این جمله بدان معنا است که؛ “من تحت کنترلم، من همش بکن و نکن‌های شما را شنیده‌ام، من تمام مدت تحت مراقبتم.” این بیشتر برای والدینی است که تک‌فرزند دارند و یا والدینی که خیلی وسواسی هستند، یا بر روی فرزندان ته‌تغاری خودشان حساس هستند یا والدینی که از جامعه می‌ترسند. این والدین بر روی فرزندان خودشان بسیار حساس هستند و آن‌ها را تحت کنترل زیادی دارند و نوجوان در دوران نوجوانی به قدرتی می‌رسد که می‌گوید؛ “دیگه کنترل بسه، دیگه بکن و نکن بسه و خودم می‌خوام انتخاب کنم.” متأسفانه بچه‌هایی که در دوران کودکی حق انتخاب، آزادی عمل و انتخاب نداشتند و تحت فشار کنترل والدین بودند، در نوجوانی درگیر عقده‌گشایی آزادی شده و متأسفانه دچار آسیب‌های جدی می‌شوند. والدین باید از دوران کودکی کنترل مناسب داشته باشند و به فرزندان خودشان قدرت انتخاب دهند تا در نوجوانی دچار این مشکل نشوند.

من نمی‌خوام شما را درگیر مشکلات خودم کنم

این جمله به این معنا است که “شما من را خیلی اذیت می‌کنید.” وقتی که می‌گوید “نمی‌خوام شما را درگیر کنم” به این معنا است که اگر شما را درگیر کنم، شما به جای اینکه مشکلات من را حل کنید، مشکلات من را زیاد می‌کنید، من را قضاوت می‌کنید، سرزنش می‌کنید. این هم نشان‌دهنده مراقبت و کنترل شدید است. بعضی اوقات والدین خوی سرزنشی یا نصیحتی یا نظارتی دارند و یا احساس می‌کنند که همه انسان‌ها باید مبرا از خطا باشند. این در حالی است که نوجوانی یعنی پذیرش خطا، یعنی تجربه نادرست در مقیاس درست. اگر والدین این پذیرش را به‌دست آورند، اجازه خطا، واکاوی و تجربه را به نوجوان خود می‌دهند. اجازه تجربه زیستی را می‌دهند. در این صورت نوجوان ارتباط خود با والدین را حفظ می‌کند. ولی اگر نوجوان را قضاوت کنند، او حرف دلش را با پدر و مادر نمی‌زند و همین امر نوجوان را درگیر آسیب می‌کند.

نتیجه‌گیری

درک فریادهای پنهانی برای کمک در جملات نوجوانان، نیاز به صبر، همدلی و گوش دادن دقیق دارد. با هماهنگ کردن و پاسخگویی متفکرانه، می‌توانید حمایتی را که آن‌ها برای هدایت مبارزات خود بدون از بین بردن استقلال نیاز دارند، ارائه دهید. با انجام این کار، به آن‌ها کمک می‌کنید تا در این فصل جدید زندگی، پیوند خود را به عنوان والدین و فرزند تقویت کنند.

۳ دیدگاه

  1. سلام من یه مادرم والان دچارهمین مشکلم بادخترم گوشه گیر ولجبازشده اصلا قبولم نداره نمیدونم چیکارکنم ممنون میشم راهنماییم کنید چطور این وضعیتو درستش کنم بتونیم به آرامش برسیم

    1. با سلام
      بهترین راه مشاوره با یک روانشناس (نه روانپزشک) است.
      ممکن است هزینه های مشاوره روانشناسی به نظر زیاد باشد، اما حتما از آسیب‌های بزرگ‌تری جلوگیری می‌کند.
      با احترام

  2. ارهواقعا هم همینطور است جون برای من هم بوده واعلان دچار نامیدی شده ولی به یاری خداوند و من هم دچار احساس اططراب میشدم ام ا آلن کم شدهاست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا