یادی از شاهکار دنیای وحشت؛ فیلم کشتار با اره برقی در تگزاس
فیلم کشتار با اره برقی در تگزاس (The Texas Chainsaw Massacre) نه تنها یکی از ترسناکترین آثار دنیای سینما است، بلکه یک شاهکار به تمام معنا است که همچنان تا همین امروز مخاطبانش را میخکوب خود میکند.

فیلم کشتار با اره برقی در تگزاس (The Texas Chainsaw Massacre) بیشک یکی از کلاسیکهای ژانر وحشت است که همچنان میتوان آن را یکی از چند فیلم تعیینکننده دنیای وحشت به حساب آورد. کارگردانی این فیلم را توبی هوپر، کارگردان افسانهای ژانر وحشت برعهده داشت.
فیلم کشتار با اره برقی در تگزاس داستانی مشابه بسیاری از فیلمهای درجه ب دارد، یعنی گروهی از دوستان به طور اتفاقی سر از یک منطقه نیمهمتروک در میآورند و اسیر یک خانواده آدمخوار میشوند. زمانی که فیلم کشتار اره برقی اکران شد، توبی هوپر و همکارانش از حربهای ساده برای جذب مخاطبان استفاده کردند، آنها مدعی شدند که این فیلم را بر اساس یک سری از داستانهای واقعی ساختهاند و همین موضوع در ابتدای فیلم هم نمایش داده میشد تا بینندگان در سالنهای سینما کنجکاوتر شوند. البته این ادعا خلاف واقع نبود، با این حال، نه آنطور که تصور میکنید، بلکه شخصیت قاتل مخوف فیلم، مرد صورت چرمی بیش از همه وامدار، اد گین، قاتل سریالی معروف است.
در همین رابطه بخوانید: داستان ترسناک واقعی اد گین، صورت چرمی پلینفیلد
نکته دیگری که دز فیلم جلبتوجه میکند، بودجه بسیار اندک فیلم است که چیزی حدود ۱۴۰ هزار دلار ساخته شده بود. با احتساب تورم این میزان بودجه چیزی کمتر از ۷۰۰ هزار دلار فعلی برای تهیهکنندگانش خرج تراشیده بود و در مقابل توانست بود که فروش بالای ۳۰ میلیون دلاری داشته باشد.
بازیگران فیلم کشتار اره برقی هم عمدتا بازیگرانی ناشناس یا حتی نابازیگران و افراد غیرحرفهای و تازهکاری بودند که شوق زیادی برای درخشیدن و ادامه حرفه سینمایی خود داشتند. همین موضوع شاید کمک کرد که توبی هوپر و همکارانش بتوانند به راحتی تمام روزهای هفته را به فیلمبرداری مشغول باشند تا بودجه فیلم بالا نرود.
نهایتا فیلم بعد از سختیها و مرارتهای فراوان به سالنهای سینما رسید و توانست یک موفقیت باورنکردنی را برای سازندگانش به ارمغان بیاورد. موفقیتی که احتمالا نه هوپر و نه هیچکدام از تهیهکنندگان فیلم حتی در رؤیاهایشان هم نمیدیدند.
از آن زمان تا به حال فیلم کشتار با اره برقی در تگزاس به جز فروش بالای گیشه خود، توانسته درآمد بیشتری را از راه فروش دیویدی، اکرانهای مجدد و پخش استریم به دست آورد. تخمین زده میشود که این فیلم تا سال ۲۰۲۲ بیش از ۱۷۰ میلیون دلار درآمد برای دستاندرکارانش کسب کرده است.
با این حال، این تنها بخشی از موفقیت فیلم کشتار اره برقی است، این فیلم در واقع به لحاظ ارزش فنی و موفقیتی که به دست آورد باعث شد تا ژانر فیلم اسلشر (Slasher Film) بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. نهایتا کشتار اره برقی تبدیل به یک فرنچایز با دنبالهای از فیلمها، بازیهای ویدئویی، کتابهای کمیک و رمانهای اقتباسی شد که تا همین امروز هم ادامه دارند. اما چرا فیلم کشتار اره برقی اینقدر موفق شد؟ تنها کنجکاوی مخاطبان و یک روایت یک داستان میخکوبکننده و دلهره باعث موفقیت بینظیرش شد؟ با مجله حرف مرد همراه باشید:
نگاهی به فیلم کشتار با اره برقی در تگزاس
فیلم کشتار با اره برقی با دوربین ۱۶ میلیمتری فیلمبرداری شده بود. شاید همین استفاده از دوربین ۱۶ میلیمتری که بیشتر در فیلمهای مستند مورد استفاده قرار میگیرد به این اثر سینمایی کمک کرده بود تا جنبهای واقعگرایانه داشته باشد و به باورپذیری داستان کمک زیادی بکند. توبی هوپر همانطور که در ابتدیا فیلم ادعا کرده بود، دروغ نگفته بود، واقعا برخی از جنبههای فیلم از ماجراهای اد گین قاتل مخوف اهل ایالت ویسکانسین گرفته شده بود.
همچنین بخوانید: نگاهی به کتابهای برگزیده و بهترین فیلم های وودی آلن
در همین حال، کیم هنکل، یکی از فیلمنامهنویسان فیلم هم از یک سری جنایتهای محلی که در ایالت تگزاس رخ داده بودند هم برای نوشتن داستان فیلم استفاده کرده بود.
هنکل بعدا در مورد یکی از این پروندهها گفته بود: «من مطمئنا در مورد اد گین خوانده بودم، ولی آن وقتها قتلی در شهر هیوستون اتفاق افتاده بود که واقعا توجهم را جلب کرد. نام قاتل آنطور که به خاطرم مانده، اِلمر وین هنلی بود. یک مرد جوان که آدمها را شکار میکرد و به یک مرد مسن تقدیم میداد. در جای دیگری هم خواندم که المر بعد از دستگیری به راحتی به تمام جنایتها اعتراف کرده بود و گفته بود که همهچیز اتهامات را میپذیم. خب، این ویژگی شخصیتی و اخلاقِ شیزوفرنیوار شخصیت را هم پسندیدم.»
واقعی بودن برخی از شخصیتهای داستان و الهام گرفتن آنها از یک سری اتفاقات واقعی باعث شدند تا فیلم کشتار با اره برقی در تگزاس بتواند بینندگانش وارد دنیای پر دیوانگی و خونخواری کند. وقتی سالی، آخرین بازمانده فیلم به دست اعضای خانواده آدمخوار میافتد او را دست و پا و دهان بسته به پیرمرد خانواده تقدیم میکنند تا او هم در قتل و خونخواری آنها شریک شود.
پدر پیر خانواده که سالهاست هیچ شکاری نکرده، و به شدت مسن و از کار افتاده شده، هیبت یک جسد متحرک را دارد. با این حال، او هم از نوشیدن خونی که از انگشتان سالی جاری میشود لذت عمیقی میبرد. پیرمرد که در جوانی قاتل بیرحم بود، خانواده به او به افتخار گذشته درخشانش اجازه میدهند تا کار سالی را تمام کند. با این حال، مرد نگونبخت آنقدر توان ندارد که بتواند با چکش کاسهی سر زن بیچاره در هم بکوبد.
این صحنه احتمالا یکی از دلهرهآورترین صحنههای سینمای وحشت است که تا همین امروز هم در بیشتر فهرستها از برترین صحنههای دلهرهآور سینما جا دارد. بدون شک این یکی از دلهرهآورترین صحنههای سینمای وحشت است.
تردیدی نیست که زندگی حقیقی از آنچه کارگردان سینما بر پرده نقرهای نمایان کردهاند وحشتناکتر است، اما هوپر با هنر خود توانست جنونِ سورئالیستی که در فیلماش رخ میدهد با قدرت بینظیری به مخاطبانش نشان دهد. همین امر هم باعث میشود تا این صحنه و بسیاری از صحنههای مهم فیلم در ذهن مخاطبان بماند و به سختی به دست فراموشی سپرده شود.
وحشت گمشدن در شهرهای کوچک
معمولا شهرهای کوچک در اکثر نقاط دنیا به داشتن آدمهای مهمانواز، مؤمن و خداترس شهرت دارند، اما در همین شهرها هم ساکنانی زندگی میکنند که توانستهاند از سادگی همسایگانشان برای مخفی رازهای مگوی زندگی خودشان استفاده کنند. انزوا و تنهایی احتمالا مهمترین خطری است که هر مسافر و غریبهای را در چنین شهرهایی تهدید میکند. توبی هوپر هم از همین مضمونِ آشنا برای اکثر مردم الهام گرفت و توانست طراحی صدای فیلم را به یک اثر دلهرهآور بدل کند.
ترکیب صدای غرّندهی اره برقی و فریادهای ملتمسانهی سالی که از ترس جان در حال فرار است، هر دو صداهای بلندی هستند که به مخاطب یک موضوع مهم را گوشزد میکنند، اینکه در یک شهر کوچک هیچکسی نیست که به شما کمک کند.
هوپر از مهمانوازی، یکی ویژگیهای ذاتی اهالی شهرهای کوچک به نفع پیشبرد داستانش استفاده کرده است. وقتی سالی پا به فرار میگذارد و میتواند از دست صورت چرمی بگریزد، به یک پمپ بنزین میرود و از صاحبش کمک میخواهد. ولی مرد باوجودی که ظاهرا میخواهد به او کمک کند، ولی خود او هم یکی از اعضای خانواده آدمخوار است و دوباره زن نگونبخت را به کشتارگاه میبرد. هرچند که بسیاری باور دارند که زندگی در یک شهر بزرگ هم به دلیل شمار زیاد جنایتهایش نمیتواند آرامتر و بیخطرتر از یک شهر کوچک و دورافتاده باشد، اما توبی هوپر در فیلم کشتار اره برقی نشان میدهد که از این حیث شهرهای کوچک دستکمی از شهرهای بزرگ ندارند.
صورت چرمی، قاتل مخوف
صورت چرمی یکی از مخوفترین دیوانههایی است که تا به حال بر پرده سینما نقش بسته است. صورت چرمی در واقع الهامگرفته از شخصیت اد گین است. اد گین یک سارق قبر بود که برای مدت مدیدی از قبرستانهای دهکده کوچکش جنازه میدزید و از پوست و استخوان و جمجمه اجساد برای ساختن کاسه، میز و صندلی، لباس و نقاب و حتی آباژور استفاده میکرد.
اد گین را یک فرانکنشتاین مدرن لقب دادهاند، هیولایی که برخلاف هیولایی که دکتر فرانکنشتاین با سر هم کردن تکههای اجساد میسازد، میتواند در زندگی واقعی هم وجود داشته باشد. او یک سلاح مخوف به نام اره برقی دارد که میتواند به سادگی هر انسانی را در چند لحظه تکهپاره کند و جانش را بگیرد. نقاب مخوف او هم از پوست صورت انسان ساخته شده و به او هیبتی فوقالعاده ترسناک میدهد.
صورت واقعی صورت چرمی در فیلم هیچوقت به صورت واضح نشان داده نمیشود، اما از خلال میتوانیم شخصیت او را ببینیم که رفتاری کودکمآب دارد. او حتی لباسهای زنان میپوشد که بار دیگر یکی از جنبههای شخصیت اد گین بود که ظاهرا آرزو داشت یک زن باشد. نهایتا در صحنه پایانی فیلم وقتی سالی از دست او میگریزد، او را میبینیم که با تکان دادن اره برقی در هوا به طرز عجیبی میرقصد.
تمام خصوصیات این مرد در فیلم این حس را به بینندگان منتقل میکند که هیچچیز و هیچکس نمیتواند مانع از آدمکشیهای این مرد ترسناک شود. نکته برجسته دیگر در مورد صورت چرمی فیلم کشتار اره برقی اینکه، او جزء اولین قاتلان سینمای وحشت بود که از یک آدم معمولی به یک هیولا تبدیل شده بود. قاتلان مخوف بعدی مانند مایکل مایرز از فرنچایز هالووین (Halloween) و جیسون ورهیز از فرنچایز جمعه سیزدهم (Friday the 13th) دیگر قاتلهای مخوفی در سینما هستند که همگی به نوعی از صورت چرمی الهام گرفتهاند.
توبی هوپر، یک کارگردانی صاحبسبک
توبی هوپر به جز شهرت عظیمی که با فیلم کشتار با اره برقی در تگزاس در دنیای سینما به دست آورده، کارگردانی مشترک فیلم پولترگایست (Poltergeist) را هم برعهده داشت. حتی برخی از طرفداران هوپر عقیده دارند که کل فیلم را توبی هوپر به تنهایی کارگردانی کرده است. با این حال، هماکنون وبسایت IMDb، پایگاه اطلاعات سینما و تلویزیون کل اعتبار کارگردانی فیلم را به استیون اسپیلبرگ داده است. شاید این حربه اسپیلبرگ بود که از محبوبیت هوپر برای موفقیت اثرش استفاده کند.

هوپر مدتها پیش از اینکه در دنیای تلویزیون سریالهای فاخر و قدرتمندی ساخته شود، سریال سالمز لات (Salem’s Lot) را از روی یکی از رمانهای مشهور استیون کینگ ساخت. بعدا او سراغ یک فیلم دیگر به نام نیروی زندگی (Lifeforce) رفت که تلفیق عجیب و جالبی از داستانهای علمی تخیلی، ماجراهای خونآشامی و آخرزمانی بود. با این حال، آنچه توبی هوپر را در دنیای سینما جادوانه کرده بیشک فیلم کشتار اره برقی است که همچنان بعد از حدود ۵۰ سال از ساختش تجربهای پر از وحشت و دلهره را به مخاطبان هدیه میدهد.
دهه ۱۹۷۰ که فیلم کشتار اره برقی در آن ساخته شد، دهه طلایی سینمای وحشت بود. برخی از مخوفترین فیلمهای سینمای وحشت مانند جنگیر (The Exorcist)، هالووین، طالع نحس (The Omen)، سوسپیریا (Suspiria) و بیتردید خودِ کشتار با اره برقی در تگزاس همگی در این دهه ساخته شدند. در آن دوران توجه فیلمسازان در ژانر وحشت بیشتر معطوف واقعی جلوه کردن داستان بود. برای همین کارگردانی مانند ویلیام فریدکین در شاهکارش جنگیر حدود ۵۰ دقیقه ابتدایی فیلم را صرف شخصیتپردازی و نشان دادن زیر و بمهای زندگی عادی شخصیتهایش کرده بود.
در دهه طلایی ژانر وحشت کارگردانی روی صندلی کارگردانی فیلمهای ترسناک نشسته بودند که عصیانگری مهمترین ویژگی شخصیتی آنها بود این دسته از کارگردانهای یاغی تمام محدودیتها و قواعد دست و پاگیر استودیوهای هالیوودی را با خشم فراوان زیرپا میگذاشتند تا هرآنچه خودشان میپسندند را بسازند. هرچند ممکن است فیلم کشتار اره برقی نسبت به فیلمهای ترسناک اسلشر کنونی کمتر پر از خونریزی و خشونت باشد، اما هوپر کاری به تجملات و ظواهر سطحی سینما نداشت و میخواست تصویری عمیقا واقعگرایانه و حتی مستندوار از وحشت شخصیتهای دورن داستان را به بینندگان نشان دهد.
سخن پایانی
بالاخره اینکه کشتار با اره برقی در تگزاس برای همیشه ژانر ترسناک در سینما و تلویزیون را تغییر داد و همه اینها را در حالی انجام داد که به مانند آثار سطحی امروزی هیچ نیازی به جلوههای ویژه کامپیوتری، جامپکاتهای فراوان و خونریزیها و خشونتهای افسارگسیخته نداشت. توبی هوپر در شاهکارش نشان داد که بیتفاوتی و بیرحمی نسبت به انسان خودش بزرگترین وحشت هر انسانی است.
در حالی که ممکن است امروزه بسیاری از مردم با بیتفاوتی خشونتی در اخبار تلویزیون نقش بسته را تماشا کنند، هوپر نشان داد که خشونت ما آدمها در مقابل هم میتواند پدیدهای فوقالعاده مخوف باشد که هر کس را تا مغزِ استخوان بترساند. همین نکته باعث میشود که فیلم کشتار اره برقی چنین مخوف باشد، بالاخره ما بعد از تماشایی فیلمهای زامبی و خونآشامی یا اجنه و ارواح میتوانیم به امنیت خانهی خود پناه ببریم و همهچیز را به باد فراموشی بسپاریم، اما هیچوقت نمیتوانیم از دست یکدیگر فرار کنیم!
منبع: Taste Of Cinema، Wikipedia