۵ فیلم خارجی که درباره ایران ساخته شده است
ایران در چشم فیلمسازان غربی همواره سرزمینی رازآلود و پرتنش بوده است. از ماجراهای واقعی سیاسی گرفته تا روایتهایی از مبارزه فردی، فیلمهای خارجی متعددی تلاش کردهاند چهرهای از ایران را به تصویر بکشند؛ چهرهای که گاه واقعی است، گاه اغراقشده، اما همواره محل کنجکاوی.

تحریریه حرف مرد- امیررضا منعمی: ایران، کشوری با تاریخ و فرهنگی غنی، سیاستی پیچیده و جامعهای چندلایه، همواره مورد توجه رسانهها و هنرمندان جهان بوده است. سینمای جهان، بهویژه هالیوود و مستندسازان اروپایی، در دهههای اخیر بارها به سراغ این کشور رفتهاند تا از زوایای مختلف به مسائل داخلی، روابط بینالملل و زندگی مردم ایران بپردازند. برخی از این فیلمها تلاش کردهاند تصویری واقعیتر و انسانیتر از ایران ارائه دهند، در حالی که برخی دیگر بیشتر بر جنبههای سیاسی یا امنیتی تمرکز کردهاند.
در این گزارش، پنج فیلم شاخص خارجی را معرفی میکنیم که درباره ایران ساخته شدهاند و هرکدام بهنوعی ذهن مخاطب جهانی را درگیر واقعیتهای این کشور کردهاند. این آثار با وجود تفاوت در نگاه و سبک، نقطه مشترکی دارند: ایران، بهعنوان سوژهای پیچیده و پررمزوراز.
۱. آرگو (Argo) – ۲۰۱۲
کارگردان: بن افلک
محصول: آمریکا
«آرگو» شاید شناختهشدهترین فیلم هالیوودی درباره ایران باشد. این فیلم بر اساس اتفاقات واقعی بحران گروگانگیری در سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۹۷۹ ساخته شده است. داستان حول عملیات مخفیانه سازمان سیا برای نجات شش دیپلمات آمریکایی است که پس از اشغال سفارت، مخفی شده بودند.
در فیلم، یک مأمور سیا (با بازی بن افلک) با پوشش کارگردان یک فیلم علمی-تخیلی به نام «آرگو»، وارد ایران میشود تا این دیپلماتها را از کشور خارج کند. این فیلم با ریتمی سریع، موسیقی پرتنش و فضایی دراماتیک، توانست مخاطبان بسیاری را جذب کند و جوایز اسکار، گلدن گلوب و بفتا را از آن خود کند.
گرچه «آرگو» بهخاطر تصویر منفی و گاه اغراقشدهاش از ایران مورد انتقاد قرار گرفت، اما همچنان یکی از تأثیرگذارترین فیلمهاییست که نگاه بینالمللی به سیاست و بحران در ایران را شکل داده است.

همچنین ببینید: آنجلینا جولی با «مردم مشوش» بازمیگردد
۲. بدون دخترم هرگز (Not Without My Daughter) – ۱۹۹۱
کارگردان: برایان گیلبرت
محصول: آمریکا
این فیلم که بر اساس کتاب پرفروش «بیآنکه دخترم را بگذارم» نوشته بتی محمودی ساخته شده، داستان زنی آمریکایی به نام بتی (با بازی سالی فیلد) است که به همراه دختر کوچکش برای دیدار با خانواده همسر ایرانیاش به تهران میرود. اما پس از ورود به ایران، همسرش او را مجبور میکند که در کشور بماند.

فیلم داستان فرار او از ایران را روایت میکند؛ روایتی پرتنش از تلاش برای آزادی، حقوق زنان و محدودیتهای اجتماعی. این فیلم در زمان اکرانش بازتاب گستردهای داشت، اما تصویر کلی آن از جامعه ایرانی بهشدت یکطرفه و منفی است، بهطوریکه برخی منتقدان آن را «تبلیغاتی» توصیف کردند.
با این حال، این اثر هنوز هم یکی از فیلمهای تاثیرگذار درباره ایران در ذهن مخاطبان غربی باقی مانده است.
۳. خانهای در شن (House Without Roof) – ۲۰۱۶
کارگردان: سونیا حداد
محصول: آلمان، عراق
هرچند محور اصلی فیلم در اقلیم کردستان عراق میگذرد، اما بخشهایی از روایت و انگیزههای شخصیتها مستقیماً با ایران و وضعیت کردهای ایرانی در ارتباط است. داستان درباره سه خواهر و برادر کرد تبار است که در آلمان بزرگ شدهاند و برای خاکسپاری مادرشان به سرزمین مادری بازمیگردند.

فیلم با نگاهی انسانی و شاعرانه، به هویت، مرزهای فرهنگی، تبعید و خاطره میپردازد. در این میان، خاطرات شخصیتها از ایران و فضای بسته آن، نقش پررنگی در شکلگیری روایت دارند. «خانهای در شن» با نگاهی چندملیتی، تصویری از تأثیر شرایط سیاسی ایران بر خانوادههای مهاجر ارائه میدهد.
۴. روزی روزگاری در ایران (Desert Dancer) – ۲۰۱۴
کارگردان: ریچارد ریموند
محصول: انگلستان
این فیلم بر اساس داستان واقعی جوانی ایرانی به نام «افشین غفاریان» ساخته شده که عاشق رقصیدن است، اما در کشوری زندگی میکند که رقص بهشکل رسمی ممنوع است. او بههمراه دوستانش یک گروه رقص زیرزمینی تشکیل میدهد و در تلاش است که هنر خود را زنده نگه دارد.
«Desert Dancer» نمایی از سرکوب هنری و تلاش برای آزادی بیان در ایران معاصر ارائه میدهد. بازیگران فیلم انگلیسیزبان هستند و بخش زیادی از فیلم در خارج از ایران فیلمبرداری شده، اما فضای فیلم بهگونهای طراحی شده که به واقعیتهای اجتماعی ایران شباهت داشته باشد.

اگرچه فیلم در جزئیات فرهنگی دچار اشکالاتیست، اما پیام کلی آن درباره مقاومت فردی در برابر محدودیتهای حکومتی، برای مخاطب جهانی قابل درک و همذاتپنداری است.
۵. شیرین (Shirin) – ۲۰۰۸
کارگردان: عباس کیارستمی
محصول: فرانسه – ایران (محصول مشترک)
«شیرین» یک نمونه خاص در این فهرست است. هرچند کارگردان آن ایرانی است، اما محصول مشترک با فرانسه محسوب میشود و نگاهی جهانی به مسئله زنان و روایتپردازی دارد. نکته جالب درباره این فیلم این است که تماشاگران هرگز داستان اصلی را نمیبینند؛ دوربین فقط روی چهره بیش از ۱۰۰ بازیگر زن (از جمله ژولیت بینوش، بازیگر فرانسوی) تمرکز دارد که در حال تماشای یک داستان عاشقانه و تراژیک هستند.

روایت فیلم در ذهن تماشاگر ساخته میشود، بر پایه واکنش چهرهها. کیارستمی با این اثر، نهتنها فرم سینمایی را زیر سوال میبرد، بلکه نگاهی زنمحور به اسطورههای ایرانی را هم عرضه میکند. فیلم، تجربهای شاعرانه و فلسفیست که نشان میدهد چگونه ایران و فرهنگش میتواند در سینمای جهانی، محملی برای تفکر و تجربه بصری نو باشد.