هنر آتش و شیشه: نگاهی به پیچیدهترین تکنیکهای میناکاری در ساعتسازی
میناکاری هنری باستانی است که امروز در ساعتهای لوکس جهان به کار میرود و هر تکنیک آن نیازمند صدها ساعت کار ظریف توسط استادکاران ماهر است.

تحریریه حرف مرد: میناکاری یکی از قدیمیترین تکنیکهای تزئینی است که بیش از ۴۰۰۰ سال پیش اختراع شد و در تمدنهایی مانند میانرودان و سپس مصر مورد استفاده قرار گرفت. جالب اینجاست که اولین نمونههای میناکاری همگی از تکنیک کلوزونه استفاده میکردند که امروزه به عنوان یکی از پیچیدهترین تکنیکهای موجود شناخته میشود.
در دنیای ساعتسازی و هنرهای تزئینی، میناکاری به معنای همان مینای شیشهای است که از ذوب کردن پودر شیشه در دمای بالا ایجاد میشود و نتیجه آن یک پوشش صاف، بادوام و شیشهای است که اغلب به آن «مینای گران فوی» میگویند؛ متداولترین تکنیک در ساعتسازی. اما فراتر از صفحهساعتهای ساده و یکدست سفید مینایی، نمونههای جذابی وجود دارند که از تکنیکهای کلوزونه، شامپلوِه، فلینکه یا پلیکآژور استفاده میکنند.
میناکاری: هنری باستانی
میناکاری هنری باستانی است که در فرهنگهای مختلفی از جمله میانرودان، مصر، چین، ژاپن، جهان اسلام و اروپا مورد استفاده قرار گرفته است. این تکنیک شامل درست کردن مخلوطی از پودر شیشه و عناصری مانند آهن، کروم و سودا بر روی یک پایه فلزی (که بخش مهمی از فرآیند است) و سپس حرارت دادن آن در دمای بسیار بالا (معمولاً بین ۷۵۰ تا ۸۵۰ درجه سانتیگراد) است. این فرآیند باعث ذوب شدن پودر، جریان یافتن و سخت شدن آن میشود و در نهایت سطحی صاف، براق و بادوام ایجاد میکند. سطح ایجادشده سخت است، در برابر مواد شیمیایی و خراش مقاومت دارد (حدود ۵ تا ۶ واحد در مقیاس موس) و رنگهای بهدستآمده ماندگاری بسیار بالایی دارند. مینا تا حدی شبیه به شیشه است و با رنگآمیزی معمولی متفاوت است. با این حال، در صورت اعمال فشار بر ماده زیرین، ممکن است ترک بخورد یا بشکند.
مینای گران فوی: پایه تمام تکنیکهای میناکاری
وقتی صحبت از مینا به میان میآید، معمولاً اولین چیزی که به ذهن میرسد مینای گران فوی است؛ سطحی یکدست و تکرنگ که قرنهاست در صفحهساعتها استفاده میشود. بسیاری از ساعتهای جیبی قدیمی از صفحههای مینایی استفاده میکردند، به همین دلیل است که تعداد زیادی از آنها هنوز در شرایط عالی هستند. اما میناکاری فراتر از این صفحههای یکدست است و تکنیکهای متعدد دیگری وجود دارد که اغلب پیچیده و زمانبر هستند.
نکته: «مینای سرد» را نباید با مینای سنتی اشتباه گرفت، زیرا نیازی به پخت در کوره ندارد. این ماده نوعی رزین است که روی صفحهساعت اعمال میشود و معمولاً در دمای اتاق سخت میشود.
مینای گران فوی کلاسیک – «بریگه کلاسیک فاز دو لون ۷۷۸۷»
مینای گران فوی پایه تمام تکنیکهای بعدی است. میتوان آن را به عنوان «دستورالعمل مادر» در نظر گرفت. گران فوی (که به معنای «آتش بزرگ» است) به تکنیک سنتی میناکاری اشاره دارد که در آن پودر سیلیس و ترکیبات دیگر در لایههای متوالی روی یک پایه فلزی (اغلب طلا برای ساعتهای لوکس) در دمای بسیار بالا حرارت داده میشوند تا ذوب شده و به هم بچسبند. این فرآیند نیاز به حرارتدهی مکرر دارد و در نهایت سطحی شیشهای و عمیق ایجاد میکند. این فرآیند بسیار دشوار است و میزان شکست بالایی دارد، زیرا هر بار حرارتدهی مجدد، لایههای قبلی را به خطر میاندازد. از لایههای متعدد برای رسیدن به ضخامت مطلوب و همچنین ایجاد رنگهای مختلف استفاده میشود.
مینای گران فوی اغلب به رنگ سفید دیده میشود، اما در واقع میتوان آن را در هر رنگی از طیف نور تولید کرد، از جمله مشکی پررنگ که به عنوان یکی از پیچیدهترین رنگها برای ساخت شناخته میشود، زیرا کوچکترین ذره گردوغبار بهراحتی قابل مشاهده خواهد بود. نمونه جدید و زیبایی از این تکنیک، ساعت بریگه کلاسیک فاز دو لون ۷۷۸۷ با صفحه مینای گران فوی مشکی است که ترکیبی از عناصر طراحی کلاسیک برند با صفحهای مینایی غنی و پرجنبوجوش به رنگ مشکی است. زیبایی این ساعت در ترکیب رنگ مشکی پررنگ با نمایشی جذاب از فاز ماه و نهفته است، همراه با عقربهها و امضای خاص بریگه که آن هم بصورت مینایی نقش شده است.
پلیکآژور – «وویتون وویاژر فلایینگ توربیلون»
پلیکآژور که بهصورت آزاد به «نور روز» ترجمه میشود، به مینای شفاف بدون پشتیبان (پسزمینه) اشاره دارد. این طراحی شبیه به پنجرههای ویترای است که دارای قاب فلزی است و با میناهای شفاف و شیشهای در رنگهای مختلف پر شده است. مانند کلوزونه، پلیکآژور نیز شامل بخشهای فلزی یا سلولهایی با پشتیبان موقت است که معمولاً از طریق حمام اسید حذف میشود.
یکی از معدود ساعتهای مدرنی که از این تکنیک استفاده میکند، «لوئی وویتون وویاژر فلایینگ توربیلون پوانسون دو ژنو» است. با این حال، برخلاف تکنیک سنتی که در آن پشتیبان بعداً حذف میشود، صنعتگران لا فابریک دز آرت از پر کردن به روش مویینگی بدون هیچ پشتیبانی استفاده کردند. این تکنیک شامل رسوب دادن ماده در سلولهای باز از طریق حرکات سریع و سبک است تا مینا بهصورت یکنواخت پخش شود و حباب هوا ایجاد نشود. نتیجه کار خیرهکننده است: قاب طلای سفید با طرحهای V شکل بهظاهر درهمتنیده و روزنههای گرد در موقعیتهای ۱۲ و ۶ ساعت. این صفحه پنج تا شش لایه مینا و به همان تعداد پخت در کوره نیاز دارد. کل فرآیند حدود ۱۰۰ ساعت کار ظریف برای تولید تنها یک صفحه ساعت زمان میبرد.
کلوزونه – «اندرسن ژنو x بیسیاچاچ سلستینال وویاژر»
مینای کلوزونه را میتوان به عنوان مینای بخشبندیشده ترجمه کرد. همانطور که گفته شد، این قدیمیترین تکنیک مورد استفاده است و به بخشهای کوچکی متکی است که با نوارها یا سیمهای فلزی (معمولاً طلا) ایجاد میشوند. این بخشها سپس با مینای شیشهای در رنگهای مختلف پر میشوند تا طرحها یا صحنههایی با سطح جزئیات فوقالعاده ایجاد کنند. از این تکنیک میتوان برای خلق تقریباً هر طرحی، از کلاسیک تا مدرن یا حتی طرحهای سفارشی بر اساس خواست مالک آینده استفاده کرد.
مینای کلوزونه هنوز هم یک هنر نادر و گرانقیمت است که تعداد کمی بر آن تسلط دارند. اخیراً، این تکنیک توسط بنجامین چی هوت هورلوژری در همکاری با اندرسن ژنو برای ایجاد چندین سری ساعت جهانی با صفحههای هنری استفاده شده است. مدلهای اخیر «غروب در کاپادوکیا» با صفحههای مینای کلوزونه دستساز و تزئینشده بهصورت مجلل، نمونهای عالی هستند از آنچه میتوان با ترکیب مهارت و خلاقیت به دست آورد.
همچنین بخوانید: رازهای چانهزنی برای گرفتن تخفیف در خرید ساعتهای لاکچری
شامپلوِه – «کریون انیوِیر آربورئا»
مانند کلوزونه، روش شامپلوِه نیز صفحه ساعت را بخشبندی میکند. اما برخلاف کلوزونه، این کار با حکاکی اولیه روی صفحه فلزی انجام میشود. این فضاها سپس با مینا پر میشوند، در دمای ذوب حرارت داده میشوند، سرد شده و صیقل میخورند. نتیجه، زمینههای رنگی یا طرحدار برجسته است (معنای شامپلوِه) که بخشهای حکاکینشده، طرحهای مینایی مختلف را قاب میکنند. درست مانند کلوزونه، از شامپلوِه میتوان برای ایجاد بینهایت طرح و تزئین استفاده کرد و محدودیت تنها در خلاقیت هنرمند است.
یکی از جدیدترین نمونههای استفاده از تکنیک شامپلوِه، ساعت خیرهکننده کریون انیوِیر آربورئا است که از نقاشی معروف «جنگل بکر در غروب» اثر هانری روسو الهام گرفته و به سبکی موزاییکگونه اجرا شده است – تقریباً مانند یک نقاشی امپرسیونیستی. صفحه این ساعت بسیار پیچیده که زمان طلوع و غروب خورشید را برای یک مکان خاص نشان میدهد، با حکاکی ۵۷۵ حفره کوچک در اندازهها و شکلهای منحصر به فرد ایجاد شده است که هر یک بهدقت توسط یک هنرمند میناکار سوئیسی دستآمیز شدهاند. در یک نسخه منحصر به فرد که برای ژان تادت و با الهام از نقاشی «شب پرستاره» ونسان ون گوگ ساخته شد نیز نتیجهای مشابه به دست آمد.
فلینکه – «چاپک کای دس برگ»
تکنیک دیگر میناکاری، فلینکه نام دارد (مطلب امروز انگار درس زبان فرانسوی است!) که ترکیبی از میناکاری و حکاکی است. در این تکنیک، ابتدا یک الگوی حکاکیشده روی پایه صفحه ساعت اعمال میشود – میتواند طرح گیوتین سنتی، حکاکی آزاد یا الگوهای ماشینکاریشده باشد – و سپس چند لایه مینای نیمهشفاف روی آن اعمال میشود که پس از پخت در کوره، بافت زیرین را آشکار میکند.
اخیراً از تکنیک فلینکه در ساعتهای مختلفی استفاده شده است – هرچند نام این تکنیک بهندرت ذکر میشود – مانند نسخه بازنگریشده چاپک کای دس برگ با مکانیزم بهروزرسانیشده که در سال ۲۰۲۲ معرفی شد. صفحههای مینای فلینکه این ساعت دارای طرح گیوتینِ امضای چاپک(the signature Czapek Ricochet guilloché pattern) به نام «ریکوشه» در دو رنگ مینایی غلیظ – آبی ساپفایر و سبز زمردی – هستند. این طرح پیچیده و تکرارشونده بر اساس یک نقطه کانونی دوگانه ایجاد شده تا تداخل امواجی با بافت ظریف، جذاب و متمایز ایجاد کند. این الگوی پیچیده از طریق لایههای متوالی مینای نیمهشفاف تا حدی آشکار میشود. تکنیکی مشابه اخیراً توسط وویتون در مدل اسکال استفاده شده است.
پورسلین – «سیکو پرسج آریتا پورسلین اسپیبی۴۴۵» (به عنوان جایگزین مینا)
در حالی که نباید مینای سرد را با مینای سنتی اشتباه گرفت (چون فرآیندی بسیار سادهتر است)، تکنیک دیگری وجود دارد که به مینا نزدیک است اما تفاوتهای مهمی دارد: پورسلین. امروزه پورسلین دیگر بهندرت در ساعتسازی استفاده میشود. صفحههای پورسلین با قالبگیری ماده پایه (تفاوت مهمی اینجا وجود دارد، زیرا ماده پایه آن خاکرس است) به شکل دقیق سطح صفحه ساعت ساخته میشوند تا ابعاد، عمق و فرورفتگیها یکدست باشند. پس از خشک شدن، صفحهها در دمای ۱۳۰۰ درجه سانتیگراد پخته میشوند، بصورت دستی لعاب داده میشوند و دوباره پخته میشوند. پخت دوم، لعاب را به صفحه متصل میکند و رنگ ظریف آن را نمایان میسازد. در نهایت، سوراخهای عقربهها و پنجرههای کامپلیکیشن ایجاد شده و پخت سوم سطح را صاف میکند. نتیجه، صفحهای با عمق بیشتر و سطحی «شیریتر» نسبت به مینا است، همراه با درخششی متفاوت و ظاهری بسیار نرم.
یکی از معدود برندهایی که هنوز از پورسلین استفاده میکند، سیکو با مجموعه پرسج و مدلهای زیبای آریتا پورسلین است که از تکنیک سنتی شهر آریتا – شهر کوچکی در جزیره کیوشوی ژاپن که قرنهاست به خاطر تزئینات و محصولات مینایی روی لعاب معروف است – بهره میبرند.
علاوه بر نتیجهای کمی متفاوت و احتمالاً دوستانهتر، پورسلین آریتا در مقایسه با مینای گران فوی سنتی مقرونبهصرفهتر است. این امر به ما ساعتهایی مانند پرسج کرافتمنشیپ سریز آریتا پورسلین دیال اسپیبی۴۴۵ با صفحه سفید زیبا و نشانگرها و نوشتههای آبی را هدیه میدهد. بنابراین، این روش دقیقاً مینا نیست، اما قطعاً جایگزینی جذاب است برای کسانی که بودجه کمتری دارند.
منبع: monochrome-watches