«ذهن مبتدی» در میانسالی: چرا شروع دوبارۀ زندگی ارزشمند است
مگی روو نشان میدهد که ذهن مبتدی، یا شوشین، در میانسالی به ما اجازه میدهد با تواضع و شجاعت مسیرهای ناآشنا را آغاز کنیم و یادگیری را دوباره تجربه کنیم.

تحریریه حرف مرد: در ماههای اخیر زیاد به شوشین فکر کردهام، واژهای ژاپنی به معنای «ذهن مبتدی». اولین بار درباره آن در مقالهای نوشتم و این واژه را از یکی از مهمانان پادکستم Fifty Words for Snow یاد گرفتم. من و هممیزبانم، امیلی جان گارسس، دنبال واژههایی میگردیم که معادل دقیق انگلیسی ندارند و شوشین یکی از این گنجینهها بود. این واژه ترکیبی از شاو (آغاز) و شین (قلب-ذهن) است، یعنی نه تنها باید مانند یک مبتدی فکر کنیم بلکه باید مانند یک مبتدی هم احساس کنیم؛ ذهن و قلبمان نرم، باز و پذیرا باقی بماند.
این تعریف شاعرانه به نظر میرسد، اما در عمل به این معنی است که من پشت لپتاپ نشستهام و با نرمافزارهای ویرایش صوتی که آنطور که میخواهم کار نمیکنند، عصبانی میشوم و هیچگاه نمیتوانند خواستههای ذهنم را بخوانند، هرچقدر هم که عصبانی شوم.
یادگیری و ویرایش پادکست به عنوان تمرین ذهن مبتدی
بزرگترین آزمایش من در ذهن مبتدی، یادگیری ویرایش پادکستم است. منظورم ویرایش سطحی نیست، بلکه نشستن با فایلهای صوتی خام، حذف سرفهها، تعادلبخشی صداها، بریدن سکوتهایی که فراموش کردهام چه میگفتم و وصل کردن همه چیز به گونهای که یک برنامه واقعی به نظر برسد، است. هر بار که یکی از نرمافزارها را یاد میگیرم، دیگری ظاهر میشود: خروجی گرفتن، میکس، کاهش نویز، «صدای استودیویی». منحنی یادگیری بیشتر شبیه یک صخره عمودی است تا یک تپه.
با این حال، شوشین از من میخواهد که در این وضعیت بمانم: دستوپاچلفتی، ناشی، و نه متخصص. شوشین یادآوری میکند که ناراحتی بخشی از شروع دوباره است.
ذهن مبتدی جوآنا
من سرپرست قانونی یک زن ۶۰ ساله اوتیستیک به نام جوآنا شدم، پس از مرگ مادرش. این داستانی است که در کتابم Easy Street نقل کردهام. از زمان نوشتن کتاب، دایانا به آرامی شکل خود از شوشین را تمرین میکند و یاد میگیرد مستقل زندگی کند. این خود یک فصل شجاعانه و جدید است.
جوآنا در سوم ابتدایی مدرسه را ترک کرد و دیگر هرگز کتاب نخواند. دههها کتاب جزئی از زندگیاش نبود. اما اخیراً من کتابی درباره ابرها به او دادم و او دوباره شروع به خواندن کرد. او در ۶۰ سالگی خوانندهای مبتدی شد.
همچنین بخوانید: پاسخ علم به معمایی دیرینه: چرا مردان کمتر از زنان عمر میکنند؟
شبی در کلوب آستور
ماه گذشته قرار بود من در کلوب آستور در هالیوود از کتابم Easy Street بخوانم. جوآنا مرا با حضور «ناشناس» شگفتزده کرد، که به معنای پوشیدن کلاهگیس، ماسک و عینک آفتابی بود. نکته خندهدار؟ در همان هتل یک گردهمایی مطبوعاتی برگزار میشد، بنابراین مردم فکر کردند او یک سلبریتی است. او فقط میخواست به اندازه کافی احساس امنیت کند تا حضور پیدا کند… و موفق شد. این همان چیزی بود که برای راحتی لازم داشت، پس انجامش داد.
سپس کار شجاعانهتری انجام داد. من از او خواستم که روی صحنه با من بیاید. این اولین بار بود که جلوی جمع سخن میگفت. از او پرسیدم چه چیزی میخواهد مردم درباره مادرش به یاد داشته باشند. بدون لرزش، به جمع گفت مادرش با گلوریا آلرد کار کرده است. سپس یکی از جوکهای مورد علاقه مادرش را گفت: «تنها مشکل لطیفههای سیاسی این است که گاهی انتخاب میشوند.» جمع خنده شدیدی کرد.
پ.ن: در اینجا کلمۀ «لطیفه» هم اشاره به جوک است هم به شخصیتهای سیاسی.
در آن لحظه، جوآنا نه تنها به سوال پاسخ داد، بلکه وارد فضایی شد که شخصیتی جدید بود، برای اولین بار در جمع سخن گفت و داستانش را به اشتراک گذاشت. او متخصص نبود. مبتدی بود. و همین باعث شد لحظه هیجانانگیز شود.
چرا شوشین در هر سنی اهمیت دارد
وقتی جوان هستیم، مبتدی بودن انتظار میرود. از دوچرخه میافتیم، در قرارهای عاشقانه دستوپاچلفتی میکنیم، مصاحبههای شغلی را خراب میکنیم. همه اینها بخشی از فرآیند است. اما با افزایش سن، انتظار میرود رزومههایمان کامل و مهارتهایمان تثبیت شده باشد. دوست نداریم احمق به نظر برسیم.
مشکل این است که راحتی، سخت و سنگین میشود. ما متخصص حفظ مسیر خود میشویم.
به همین دلیل است که شوشین در سنین بالاتر بسیار اهمیت دارد. تنها به یادگیری نرمافزار یا گرفتن کتاب پس از دههها محدود نمیشود. بلکه مربوط به شجاعت آغاز مسیرهای ناآشنا، آسیبپذیر بودن و ریسک لرزش روی پاهای ناپایدار است.
ذهن مبتدی تواضعآمیز است. خود کلمه «تواضع» از هوموس، زمین، میآید. تواضع یعنی بازگشت به سطح زمین، لمس دوباره خاک. شاید همین چیزی است که شوشین واقعاً هست: اجازه دادن به خودمان برای ریشهدار شدن در خاک ندانستن، تا چیزی جدید بتواند رشد کند.
منبع: Psychology Today