اظهار نارضایتی استیون کینگ از برخی معروف‌ترین اقتباس‌‌های سینمایی آثارش

باوجودی که برخی از اقتباس‌های سینمایی از معروف‌ترین کتاب‌های استیون کینگ، موجی از تحسین و علاقه منتقدان و مخاطبان را در پی داشتند، اما برخلاف تصور عموم، خود سلطان وحشت چندان از این اقتباس‌ها رضایت ندارد.

در دنیای ادبیات معاصر، نام استیون کینگ با ادبیات وحشت پیوندی ناگسستنی دارد. با بیش از ۸۰ عنوان کتاب منتشرشده و فروش تخمینی بالغ بر ۴۰۰ میلیون نسخه، کینگ یکی از موفق‌ترین و تاثیرگذارترین نویسندگان داستان‌های معمایی، روان‌شناختی و فراواقع‌گرایانه در قرن بیستم و بیست‌ویکم محسوب می‌شود. بسیاری از آثار او، از جمله رستگاری در شاوشنک، مسیر سبز و با من بمان، الهام‌بخش فیلم‌هایی ماندگار در تاریخ سینما بوده‌اند. اما این موفقیت سینمایی همواره با رضایت کامل نویسنده همراه نبوده است.

استیون کینگ در گفت‌وگویی که سال‌ها پیش انجام شده و تازه منتشر شده است، صراحتاً از چند اقتباس سینمایی آثارش ابراز نارضایتی کرد. مهم‌ترین این موارد، فیلم معروف درخشش (The Shining) به کارگردانی استنلی کوبریک است که علی‌رغم تحسین جهانی و قرار گرفتن در فهرست بهترین فیلم‌های ترسناک تاریخ سینما، از دیدگاه کینگ نتوانسته جوهره داستان و تحول شخصیت اصلی را به‌درستی بازتاب دهد.

کینگ در این گفت‌وگو گفته است: «درخشش فیلمی زیباست، ظاهر چشم‌گیری دارد و از لحاظ بصری خیره‌کننده است، اما مثل یک کادیلاک شیک بدون موتور است؛ ظاهر دارد، اما فاقد جان است. وقتی اکران شد، بازخوردهای اولیه هم چندان مثبت نبودند و من هم از آن خوشم نیامد. آن زمان سکوت کردم، اما در دل، ناراضی بودم.»

این نویسنده پرکار آمریکایی، نقد اصلی‌اش را متوجه چگونگی پرداخت شخصیت «جک تورنس» دانست. او معتقد است فیلم کوبریک فاقد عنصر مهمی به‌نام «قوس شخصیتی» است؛ یعنی تغییری تدریجی و باورپذیر در شخصیت که به جنون ختم می‌شود.

کینگ گفت: «در کتاب، جک مردی است که با سلامت روان خود در نبرد است، با گذشته‌ای پر از لغزش، که به‌تدریج در انزوا فرو می‌ریزد. این یک تراژدی انسانی است. اما در فیلم، وقتی جک نیکلسون وارد دفتر هتل می‌شود، از همان لحظه پیداست که دیوانه است. فیلم فقط سیر سقوط او را نشان نمی‌دهد، بلکه از همان آغاز او را دیوانه ترسیم می‌کند. به همین دلیل، دیگر چیزی برای از دست دادن نیست و تراژدی رخ نمی‌دهد.»

کینگ همچنین از مکالمه تلفنی با کوبریک یاد می‌کند که پیش از شروع فیلم‌برداری بین آنها انجام شده بود. در آن گفت‌وگو، کوبریک پرسیده بود که آیا به نظر کینگ، داستان‌های ارواح خوش‌بینانه هستند یا نه. کوبریک گفته بود که باور دارد وجود ارواح به معنای وجود زندگی پس از مرگ است، پس این داستان‌ها امیدبخش‌اند. کینگ اما با زیرکی پاسخ داده بود: آقای کوبریک، پس جهنم چی؟

پاسخ سرد و بی‌اعتقادانه کوبریک «من به جهنم اعتقادی ندارم» گویای شکاف عمیق میان نگاه فلسفی این دو خالق هنری بود.

درخشش تنها فیلمی نیست که کینگ آن را ناموفق می‌داند. او در این گفت‌وگو از دو اثر دیگر نیز یاد می‌کند که از نظرش در سطح انتظارات نبوده‌اند: فیلم «شیفت قبرستان» که در دهه هشتاد میلادی ساخته شد و به‌گفته کینگ، صرفاً یک فیلم بهره‌بردارانه و سطحی بود. دوم، مجموعه «کودکان ذرت» که اگرچه نسخه اصلی آن را اثری قابل قبول می‌داند، اما ادامه‌های آن را غیرضروری و بی‌کیفیت می‌نامد.

با این حال، همه چیز برای کینگ در جهان سینما ناامیدکننده نبوده است. او با اشتیاق از چندین اقتباس موفق نیز یاد کرده که می‌توان به فیلم‌های کری، منطقه مرده، با من بمان، میزری و رستگاری در شاوشنگ اشاره کرد.

به اعتقاد کینگ، این فیلم‌ها نه‌تنها به روح داستان وفادار بوده‌اند، بلکه عناصر انسانی، روان‌شناختی و روایتگرانه‌ی داستان‌های او را به‌خوبی در بستر سینما بازآفرینی کرده‌اند.

منبع: خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا