رابرت مادزلی، خطرناک ترین زندانی بریتانیا کیست؟
رابرت مادزلی قاتل سریالی که در رسانهها به «خطرناک ترین زندانی بریتانیا» شهرت پیدا کرده، همچنان پس از بیش از نیم قرن از جنایتهایش همچنان در زندان به سر میبرد.

رابرت مادزلی اولین قتل خود را در سال ۱۹۷۴ انجام داد. در آن سال او مردی که چند عکس از کودکان قربانی تجاوزش را به او نشان داده بود، به طرز فجیعی به قتل رساند. مادزلی خودش بعدا به اداره پلیس مراجعه کرد و به قتلی که انجام داده بود اعتراف کرد. مادزلی بعدا به یک بیمارستان روانی منتقل شد.
اما مادزلی حتی در بیمارستان روانی هم دست به قتل زد. او در آنجا به همراه یکی دیگر از بیماران، یک کودکآزار را بعد از ۹ ساعت شکنجه به طرز دلخراشی به قتل رساند. این قتل باعث شد تا مادزلی در دسته جنایتکاران خطرناک دستهبندی شود و به زندان منتقل شود. اما مادزلی هرجا که میرفت متجاوز میدید. او در زندان هم یک کودکآزر دیگر را با همدستی یک زندانی دیگر به قتل رساند.
با این حال، حالا که بیش از نیم قرن از اولین قتل مادزلی میگذرد، بنا به ادعا برخی از رسانهها، او طولانیترین دوران حبس در بریتانیا را سپری کرده است. از آنجایی که مادزلی هرجا که رفته دردسر درست کرده، او بیشتر دوران پنجاه ساله حبساش را در سلولهای انفرادی گذرانده و از همینجا است که لقب «خطرناک ترین زندانی بریتانیا» کم کم سر زبانها افتاده است.
مادزلی بیش از ۴۰ سال در زندان ویکفیلد در یک سلول با طراحی ویژهای در انزوای اسفباری به سر برده بود. اما او اخیرا به یک زندان دیگر منتقل شده تا در یک بند ویژه با دهها زندانی دیگر که اکثرا دارای اختلالات روانی هستند زندانی شود.
زندگی غمانگیز رابرت مادزلی
رابرت جان مادزلی روز ۲۶ ژوئن ۱۹۵۳ در بندر لیورپول، انگلستان به دنیا آمد. رابرت چهارمین فرزند یک خانواده با ۱۲ بچه دیگر بود. رابرت اولین سالهای زندگیاش را به همراه خواهر و برادرهای بزرگترش در یک پرورشگاه کاتولیکها در لیورپول گذراند متولد شد.
رابرت تا ۸ سالگی خیلی کم پدر و مادرش را ملاقات میکرد. اما بعد از آن، پدر و مادرش تصمیم گرفتند که او خواهر و برادرانش را دوباره به خانه برگردانند. با این حال، خانواده آنها تا آن زمان حتی بزرگتر از قبل هم شده بود. خیلی زود پدر و مادر رابرت شروع به کتک زدن و اذیت کردن او و بقیه خواهر و برادرهایش کردند.
پاول، یکی از برادران رابرت در این خصوص در مصاحبهای به نشریه گاردین گفته بود: «ما در پرورشگاه خیلی با هم خوب بودیم، پدر و مادر ما به ملاقاتمان میآمدند، اما آنها مثل غریبهها بودند. راهبهها خانوادهی ما بودند و همه با هم رابطه صمیمانهای داشتیم. ولی از وقتی که پدر و مادرمان ما را به خانه بردند، آزار و اذیتها شروع شدند. قبلا هیچوقت چنین چیزی را تجربه نکرده بودیم. آنها ما را یکی یکی کتک میزدند و به اتاقمان میفرستادند.»
رابرت بیشتر از سایر فرزندان خانواده از پدر و مادرش کتک میخورد. پدر و مادر رابرت یک بار او را به مدت ۶ ماه در اتاقی حبس کردند. به گفته خود رابرت، پدرش تنها برای کتک زدن او که چهار تا شش بار در روز بود در اتاق را باز میکرد و داخل میآمد.

مادر رابرت نه تنها هیچ وقت جلوی شوهرش را نمیگرفت، بلکه حتی او را به تنبیه و اذیت و آزار بیشتر کودکانش تشویق میکرد. رابرت حتی ادعا کرده که پدرش او را مورد آزار جنسی هم قرار داده است.
بالاخره کار به جایی رسید که اداره خدمات اجتماعی رابرت را از خانهی وحشت خارج کرد و او را به خانهای امن منتقل کرد. با این حال، انتقال به خانههای جدید و زندگی با خانوادههای جدید هم کمکی به رابرت نکرد. طوری که او در نوجوانی به یک فرد سرگردان و معتاد تبدیل شد.
رابرت مادزلی بعد از اینکه از لیورپول به لندن نقل مکان کرد، مجبور میشد به عنوان یک کارگر جنسی فعالیت کند تا خرج مواد مخدر خودش را تأمین کند. او در این دوران به شدت افسرده شده بود و چند بار تصمیم گرفت به زندگی خودش پایان دهد. او به پزشکانی که به آنها مراجعه کرده بود، گفته بود که صداهای عجیبی در سرش میشنود که از او میخواهند والدینش را به قتل برساند. با این حال، او کمی بعد به جای انتقام از پدر و مادرش، یک فرد دیگر را به قتل رساند.
قتلهای هولناک، بیمارستان روانی و زندان
رابرت مادزلی در سال ۱۹۷۴ همچون روزهای عادی برای تأمین مخارج زندگی مشغول گشتزنی بود که به جان فارل برخورد. فارل به او پول داد تا با هم رابطه جنسی داشته باشند. اما در خانه فارل به او عکسهای مبتذلی از کودکانی که به آنها تجاوز کرده بود نشان داد. مادزلی که از دیدن قربانیان بیگناه در عکسها شوکه شده بود، بلافاصله با حمله به جان فارل او را خفه کرد.
مادزلی بعد از اینکه جان را به قتل رساند، خودش با پای خودش به اداره پلیس رفت و به قتل او اعتراف کرد. با این حال، دادگاه مادزلی را «فاقد صلاحیت برای محاکمه» تشخیص داد تا او به بیمارستان روانی مخوف «برادمور» در کروثورن، برکشایر بفرستد.
رابرت مادزلی در بیمارستان روانی برادمور دومین قتلش را هم انجام داد. او در آنجا در سال ۱۹۷۷ به کمک یک بیمار دیگر، فردی به نام دیوید فرانسیس که یک کودکآزار بود را به قتل رساند. رابرت و همدستش، دیوید چیزمن، فرانسیس را به سلولی کشاندند و در را از پشت بستند.
این دو حدود ۹ ساعت در آنجا بودند تا فرانسیس را شکنجه دهند و سپس او را با خفه کردن به قتل برسانند. نگهبانی که بعدا سر وقت جنازه آمده بود، گفته بود که سر مقتول از چندین محل ترکهای وحشتناکی برداشته بود و یک قاشق هم از جمجمهاش بیرون زده بود. او حتی گفت که بخشی از مغز مقتول هم گم شده بود. موضوعی که بعدا به شایعات آدمخواری مادزلی دامن زدند.
رابرت مادزلی ادعاهای آدمخواری را انکار کرد. اما با وجودی که این ادعاها بعدا از سوی پلیس هم تکذیب شدند، اما هیچوقت از یاد نرفتند و همچنان هر وقت که جایی نامی از مادزلی برده میشود، از ماجرای آدمخواری او هم صحبت میشود.
ماجرای قتل فرانسیس باعث شد تا مادزلی به جرم قتل به زندان ویکفیلد در غرب یورکشایر منتقل شود. او در آنجا به همراه برخی از خطرناکترین جنایتکاران زندانی شد.
سال ۱۹۷۸ بود که رابرت مادزلی دوباره تصمیم گرفت دست به قتل بزند. این بار قربانی او ویلیام رابرتز بود که به جرم تجاوز و خفه کردن یک دختر جوان به زندان افتاده بود. مازدلی بعدا سراغ مردی به اسم سالنی داروود هم رفت و او را هم کُشت. این مرد به جرم تجاوز و قتل همسرش به زندان افتاده بود.
مادزلی بعد از این دو قتل پیاپی با خیال راحت به سمت زندانبان رفت و به آنها گفت که حتما حواسشان باشد در زمان حضور و غیاب بعدی دو نفر کمتر حساب کنند. زندانبانان که از این حرفهای رابرت مادزلی متعجب شده بودند، خیلی زود دو جنازه خونین و مالین را با وضع هولناکی پیدا کردند.

مادزلی بعد از اینکه به دو فقره قتل دیگر متهم شد، دوباره به زندان ویکفیلد برگردانده شد. قرار شد که مادزلی تا پایان محکومیتش که حبس ابد بود، در این زندان بماند. اما از آنجا که نگرانیهای زیادی وجود داشت که او دوباره دست به قتلهای تازه بزند، یک سلول ویژه به نام «قفس شیشهای» برای او ساخته شد. این سلول که ابعاد آن ۵.۵ متر در ۴.۵ متر بود، اکثر اوقات با سلولی که هانیبال لکتر، قاتل معروف فیلم «سکوت برهها» با بازی آنتونی هاپکینز مقایسه میشود. جالب اینکه مادزلی هم همچون هانیبال به آدمخواری متهم شده و حتی به همین دلیل به او «هانیبال آدمخوار» و گاهی «مغزخوار» لقب دادهاند. با این حال، این اتهامات نادرست بودهاند و بارها از سوی مقامات رد شدهاند. اما همچنان این اتهامات دست از سر مادزلی برنداشتهاند.
حبس طولانی در سلول انفرادی و انتقال به زندان جدید
رابرت مادزلی بیش از ۴۰ سال از دوران حبس طولانیاش را در زندان انفرادی گذارنده است. او مجبور بود ۲۳ ساعت در سلول انفرادی خودش بماند و تنها حق هواخوری و ورزش به مدت یک ساعت آن هم با مشایعت ۶ افسر مسلح را داشت. به مرور به مادزلی اجازه سرگرمیهای کوچکی مثل کتاب خواندن، گوش دادن به موسیقی یا بازی با پلی استیشن داده شد. با این حال، مادزلی خودش اعلام کرده که دلش میخواهد کمی فرصت مراوده و همصحبتی با دیگران به او داده شود.
مازدلی در گفتگو با نشریه گاردین گفته بود: «مسئولان زندان به من به چشم یک معضل نگاه میکنند. راهحل آنها هم فرستادنم به یک سلول انفرادی و دور انداختن کلید بوده تا مرا در یک تابوت بتنی زنده به گور کنند. اصلا هم برایشان مهم نیست که من آدم بدی هستم یا دیوانه. اصلا جواب این سوال برای آنها مهم نیست. زندگی من در سلول انفرادی با افسردگی مداوم گذشته.»
گاهی اوقات به برادران و برادرزادههای مادزلی و برخی روزنامهنگاران اجازه ملاقات با او داده میشود. انزوای شدید مادزلی در سلول انفرادی جنجالی بوده، چون همچنان مقامات زندان عقیده دارند که برای امنیت او و بقیه زندانیها ضروری است. اما برخی مدافعان حقوقی و گروههای انساندوستی هستند که عقیده دارند این رفتار غیرانسانی است و نباید ادامه داشته باشد.
تنها همین یک قبل در آوریل ۲۰۲۵ بود که مادزلی به یک زندان جدید اچامپی وایتمور در کمبریجشایر منتقل شد. این انتقال به زندان جدید در حالی اتفاق افتاد که بعد از اینکه مقامات زندان پلی استیشن و تلویزیون را از سلول رابرت مادزلی بیرون بردند، او دست به اعتصاب غذا زد. حالا او در زندان جدید در یک بند ویژه به همراه ۷۰ زندانی دیگر که دچار اختلالات شخصیتی هستند زندانی شده است.
لوینیا گریس مککنی، زنی که حدود ۵ سال با مادزلی مکاتبه داشته، نگران شرایط جدید او در زندان است. به گفته مککنی، مادزلی به دلیل سوءاستفادهای که در کودکی با آن دست و پنجه نرم کرده، نباید در کنار دیگران زندانی باشد.
گوین، برادرزاده مادزلی نگران است که دوباره عمویش با متجاوزها و کودکآزارها نگهداری شود، چرا که ممکن است دوباره دست به قتل بزند. گوین در این رابطه گفته بود: «من کاری که او انجام داد را تأیید نمیکنم، اما او کودک یا زن نکشته، بلکه کسانی که کشته واقعا آدمهای بدی بودند.»
منبع: All That’s Interesting
آدممغزخرخوردهباشدجمعا۷۸۹۰۰۰۰۰۰تومنبده
بابتماشینیکهارابهمرگه