ناگفتههایی از زندگی خرم سلطان: کنیزی که شخص اول امپراتوری عثمانی شد!
در این مطلب، نگاهی داریم به جزئیات زندگی خرم سلطان، کنیزی که از بردگی به همسری سلطان سلیمان قانونی رسید و تاثیری شگرف بر ساختار و سیاست دولت عثمانی داشت.

تحریریه حرف مرد: علی شاهرخ- حوالی سال ۱۵۳۳ میلادی (مقارن با ۹۱۲ هجری شمسی)، سلطان عثمانی بر خلاف سنت رایج در دربار عثمانی، با کنیز مورد علاقه خود خرم سلطان ازدواج کرد و او را به عقد رسمی خود درآورد. این ازدواج، نقطه عطفی در تاریخ امپراتوری عثمانی است که زمینهساز تبدیل خرم سلطان به قدرتمندترین زن تاریخ عثمانی شد.
خرم سلطان که امروزه او را از قدرتمندترین شخصیتهای امپراتوری عثمانی و قدرتمندترین زن دربار سلاطین ترک میدانیم به القاب و اسامی مختلفی معروف بود که از جمله باید به روکسلانا (Roxelana) یا خاصکی سلطان (Haseki Sultan) اشاره کرد در واقع خرم سلطان نیز نام او نبود و یکی از القابش محسوب میشد. اما خطرناکترین لقبی که به این زنِ تاریخساز نسبت داده شد، «جادوگر» بود؛ لقبی که شاید از همه مناسبتر بود.
این ملکه عثمانی در قرن شانزدهم، همسرش سلطان سلیمان اول را چنان افسون کرده بود که پیش از آن در امپراتوری مردسالار عثمانی سابقه نداشت. عشق سلطان سلیمان به او، امپراتوری را از جنبههای گوناگونی، از سیاست داخلی و خارجی گرفته تا سیاستهای اجتماعی تحتتاثیر قرار داد.
چه بسیار خونها که با نقش مستقیم خرم سلطان ریخته شده، چه بسیار کاخها و ساختمانها که به دستور او تخریب شد و در نهایت چه بسیار تغییراتی که در قوانین مربوط به زنان، بازهم تحت تاثیر ملکه در امپراتوری عثمانی اعمال شد.
میراث خرم سلطان زمانی شگفتانگیزتر میشود که بدانیم او از پایینترین جایگاه اجتماعی آغاز کرد. او در منطقهای که امروزه اوکراین نام دارد به دنیا آمد و در جریان یورش و غارت تاتارهای کریمه، توسط آنها ربوده شد و به عنوان کنیز یا برده به عثمانی فروخته شد.
اما او قلب سلیمان باشکوه (Suleiman the Magnificent) را تسخیر کرد، بر سرنوشت تلخ خود چیره شد و به یکی از تاثیرگذارترین شهبانوهای تاریخ تبدیل گردید. اما ورای این هوشمندی و عطش قدرت، چهرهای دلنشین و لبخندی جذاب نهفته بود که لقب «خرم» (به معنای شاد و خوشرو) را برایش به ارمغان آورد.
سالهای نخست زندگی خرم سلطان
خرم سلطان احتمالا با نام الکساندرا یا آناستازیا لیسوفسکا (Aleksandra or Anastazja Lisowska) حدود سال ۱۵۰۵ میلادی (مقارن با ۸۸۴ شمسی) متولد شد. خانوادهاش در روهاتین (Rohatyn) که امروزه بخشی از غرب اوکراین است، زندگی میکردند. البته در آن زمان، این منطقه تحت کنترل امپراتوری لهستان بود.

وقتی خرم سلطان هنوز کودک بود، بین سالهای ۱۵۱۲ تا ۱۵۲۰ میلادی (مقارن با ۸۹۱ تا ۸۹۹ شمسی)، در یک حمله توسط توسط تاتارهای بردهدار کریمه ربوده شد و به عنوان کنیز به قسطنطنیه یا اسلامبول (استانبول امروزی) برده شد. در آنجا، در شهری که شرق و غرب به هم میرسند، او با سرنوشت خود روبرو شد یا بهتر بگوییم، سرنوشت خود را شکل داد.
همسر آینده خرم سلطان یعنی سلطان سلیمان در سال ۱۵۲۰ میلادی (مقارن با ۸۹۹ میلادی) تاجگذاری کرد. سلطان سلیمان از قدرتمندترین سلاطین عثمانی بود که به واسطه اقدامات متعدد و برجسته و تحولات انقلابی که در ساختار و قدرت امپراتوری عثمانی پدید آورد، القابی چون سلیمان باشکوه (لقبی که اروپاییها به او دادند) و سلیمان قانونی (لقبی که در سرزمین عثمانی و ممالک شرقی به او اطلاق میشد) داشت.
این القاب البته کاملا به جا و درست بود. دوران سلطان سلیمان یکی از باشکوهترین دورههای امپراتوری عثمانی است که طی آن، سلطان سلیمان تحولاتی عظیم در قدرت نیروهای نظامی عثمانی پدید آورد. از تقویت نیروی دریایی و ایجاد یک ناوگان دریایی عظیم تا تبدیل ارتش عثمانی به تهدیدی بالقوه و همیشگی برای امپراتوریهای مسیحی در قلب اروپا.
دامنه اقدامات سلطان سلیمان محدود به مسائل نظامی نبود و شامل مسائل اجتماعی، معماری و شهرسازی نیز میشد. او نقشی کلیدی در تغییر قسطنطنیه از یک شهر مخروبه قرون وسطایی به استانبول مدرن و پیشرفته ایفا کرد. شهری که قرار بود برای سالها، پایتخت حکمرانی امپراتوری وسیع و ثروتمندی بر میلیونها نفر باشد.

سلیمان که با اقداماتش شکوه و عظمت را برای امپراتوری به ارمغان آورده بود، به واسطه تحولات مهمی که در دستگاه قضایی این امپراتوری ایجاد کرده بود در شرق به سلیمان قانونی معروف شد.
با این حال، سلیمان مغرور و قدرتمند قرار بود بهزودی دل به دختری برده و ارتدوکس ببازد. کسی که موجب شد سلطان بسیاری از سنتهای عثمانی را در راه عشق آتشین خود زیر پا بگذارد.
اهمیت حرمسرا در امپراتوری عثمانی
حرمسرا در امپراتوری عثمانی قدمتی دیرینه داشت. زنان ساکن آن، عضوی مشروع از خاندان سلطنتی محسوب میشدند، اما نه همسر بودند و نه ملکه و صرفا کنیزان سلطان جهت کامجوییهای شخصی و متنوع او به شمار میرفتند. با گسترش امپراتوری، زنان مناطق فتحشده همواره به حرم اضافه میشدند و کنیز سلطان میگشتند.
مشخص نیست خرم سلطان چگونه وارد حرمسرا شد، اما برخی منابع میگویند او به عنوان هدیه تاجگذاری به سلیمان اهدا شد. این زن خیلی زود به محبوبترین کنیز سلطان بدل شد و تا سال ۱۵۲۱، سلطان فقط چشم به او داشت.
چگونه یک کنیز جوان به شهبانوی عثمانی تبدیل شد؟
توصیفهای ظاهری روکسلانا از نثرهای درباری به جامانده از آن دوران نسبتا متناقض است. برخی میگویند زیبایی چشمگیری نداشت جز اندامی ظریف و موهای بور مایل به قرمز و برخی از زیبایی خیرهکنندهاش میگویند. در هر حال اما آنچه او را از دیگر زنان حرم متمایز میکرد، جاذبه ذاتی و شوق زندگیاش بود.
او از این ویژگی نهایت استفاده را برد و با پوشیدن لباسهای رنگارنگ و غیرمعمول، بر غرابت خود تاکید کرد. سلیمان که از قبل اندکی به فرهنگ اروپای شمالی علاقه داشت، کمکم به این دختر عجیب علاقهمند شد. گفتگوهای دوستانه آنها به تدریج به خلوتهایی عاشقانه منجر شد تا اینکه یک روز سلطان شال خود را بر دوش او انداخت. در حرمسرا، این حرکت تنها یک معنا داشت: سلطان قصد داشت روکسلانا را به همسری برگزیند.

خرم سلطان بلافاصله از پایینترین رده حرمسرا بالا آمد و راه صعود خیرهکنندهاش را آغاز کرد. بر اساس کتاب حرمسرای امپراتوری، یک وقایعنگار ونیزی به نام لوئیجی باسانو (Luigi Bassano) درباره روکسلانا نوشت: «[سلیمان] چنان عاشق اوست که همه رعیتهایش را به حیرت واداشته؛ آنها میگویند این زن سلطان را جادو کرده است.»
خواه جادو شده باشد یا شیفته واقعی، سلیمان باشکوه عشق خود به خرم سلطان در شعرهایش بیان کرده است. او در یکی از شعرهایش نوشته: «صمیمیترین دوست من، رازدار من، وجود من، سلطان من، یگانه عشق من… زیباترین در میان زیبارویان.»
در آن زمان، رسم بر این بود که سلاطین پس از به دنیا آمدن یک پسر از کنیزی، رابطه خود را با او قطع کنند. اما سلیمان و خرم سلطان صاحب شش فرزند شدند، از جمله پنج پسر. این پایان سنتشکنیهای سلطان سلیمان نبود و حدود سال ۱۵۳۳ میلادی (۹۱۲ شمسی)، سلیمان باز هم سنت دیگری را شکست و با روکسلانا ازدواج رسمی کرد.
این جایگاه جدید بدون چالش نبود. گفته میشود یکی از کنیزهای سابق که مقامش از خرم سلطان بالاتر بود، به روی شهبانوی جدید آب دهان انداخت و گفت: «خیانتکار! گوشت فروختهای! میخواهی با من رقابت کنی؟»
دشمنان او تنها در حرمسرا نبودند. وقتی یکی از دوستان نزدیک سلطان به رقیبی برای قدرتگیری روکسلانا تبدیل شد، خرم سلطان شروع به تضعیف او کرد و با دسیسهچینی در نهایت نقشه ترور او را اجرا کرد.
حتی پسرخواندهاش نیز از بلندپروازیهای او در امان نماند. در سال ۱۵۵۳ میلادی (۹۳۲ شمسی)، پسر ارشد سلیمان (از مادری دیگر) که مقامش بالاتر از فرزندان خرم سلطان بود و شانس مسلم سلطنت محسوب میشد، به اتهام توطئه برای کودتا اعدام شد.
گفته میشود که خرم سلطان با کمک یکی از درباریان، این توطئه را به نام ولیعهد طراحی کرد و وقتی فاش شد، سلطان دستور اعدام پسرش را صادر کرد. بدین ترتیب، میراث خرم سلطان تثبیت شد.
خرم سلطان، یکی از قدرتمندترین زنان تاریخ عثمانی
ورای بازیهای سیاسی، روکسلانا به عنوان نیکوکاری خیرخواه نیز شناخته میشد. او در فقیرترین محلههای پایتخت، چشمههای عمومی، مساجد، مدارس، و آشپزخانههای خیریه ساخت که گفته میشد روزانه دوبا به ۵۰۰ نفر فقیر و مسکین غذا میرساند.
او همچنین در زمان حمله همسرش به بغداد، نقش دیپلمات را ایفا کرد و به خانواده سلطنتی آنجا اطمینان داد که هدف این لشکرکشی «ویرانی سرزمینهای مسلمانان» نیست، بلکه «آبادانی خانههای دین و آراستن سرزمینهای شریعت خداوند» است.

خرم سلطان تا دهه پنجم عمرش زندگی کرد و در سال ۱۵۵۸ میلادی (۹۳۷ شمسی) پس از یک دوره بیماری طولانی درگذشت. سلیمان باشکوه همسر محبوبش را در یک مسجد مجلل به خاک سپرد. کمتر از یک دهه بعد، با مرگ سلطان، پسر خرم سلطان، با عنوان سلطان سلیم دوم به تخت نشست.
روکسلانا میراثی به پیچیدگی شخصیت خود بر جای گذاشت. اگرچه در زمان خودش چندان محبوب نبود و او را مداخلهگر، جادوگر و توطئهچی میخواندند، امروز میراث او بازنگری شده است. اکنون از او به عنوان بنیانگذار «سلطنت زنان» یاد میشود؛ دورهای که امپراتوری عثمانی به قدرت زنان خاندان سلطنتی احترام میگذاشت.
او الهامبخش هنرمندان غربی نیز شد که تصاویر واقعی و خیالی از این شهبانوی عثمانی خلق کردند. برخی مورخان ادعا میکنند یکی از این نقاشیها (تصویری که در ادامه میبینید) که توسط تیسین (Titian)، استاد رنسانس، کشیده شده، در گالری اوفیزی فلورانس نگهداری میشود. این تابلو ابتدا به عنوان تصویری از سنت کاترین شناخته میشد، اما زن نقاشیشده با لباسهای اشرافی، پوستی به رنگ مرواریدهای آویزانش، و موهای مخفیشده زیر کلاهی مجلل، با چهرهای جدی اما لبخندی مرموز، به روکسلانا شباهت دارد.

منبع: allthatsinteresting