تاریخچه انواع کلاه مردانه ایرانی: از کلاه نمدی تا کلاه شاپو
کلاه مردانه ایرانی ریشه در تاریخ اقوام مختلف دارد و هر کدام به یکی از پادشاهان تاریخی و بزرگان نسبت داده می شود.
کلاه مردانه ایرانی سابقه ای دیرینه دارد و نه تنها مانند دیگر اجزای پوشاک نقش حفاظتی در برابر سرما و گرما داشته، بلکه نمادی از هویت، جایگاه اجتماعی، مذهب، قومیت و حتی شغل افراد بوده است.
اولین نشان از کلاه در ایران را می توان بر سر پادشاه لولوبیان و در سنگ نگاره آنوبانی نی دید که دیرینگی آن بین ۴۳۰۰ تا ۴۸۰۰ سال پیش برآورد می شود. لولوبیان یکی از چهار گروه زاگرس نشین بودند که پیش از ورود آریایی ها به ایران، در غرب ایران کنونی زندگی می کردند.
اهمیت کلاه در پوشش ایرانیان تا سال ها بعد نیز حفظ شد و اگرچه بنا به تغییرات سیاسی و اجتماعی دستخوش تغییر می شد، اما در کمتر زمان و مکانی می شد مردان ایرانی را بدون پوشش سر دید. کلاه به عنوان بالاترین پوشش، جایگاهی ویژه نیز داشته است و علاوه بر تاج پادشاهان که روی سر قرار می گرفت، کلاه نیز شاخص ترین جامه برای تعریف جایگاه افراد بود، به طوری که حافظ هم کلاه داری و آیین سروری را همراه هم می آورد: «نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست/ کلاه داری و آیین سروری داند»
آخرین حضور کلاه به عنوان جدایی ناپذیر از پوشش ایرانی ها را می توان در حکومت پهلوی مشاهده کرد. در این دوران با تغییر لباس بومی ایرانی ها به سبک و سیاق لباس های غربی، ابتدا کلاه پهلوی و سپس کلاه شاپو جایگزین کلاه های سنتی شدند و در سال های بعد هم به پیروی از تغیرات جهانی در مد و لباس مردانه، کلاه از سر مردان نیز برداشته شد.
در این مطلب نگاهی کرده ایم به انواع کلاه مردانه ایرانی که در سال های نه چندان دور استفاده می شدند و اکنون کمتر مورد توجه قرار می گیرند.
کلاه پهلوی
در تاریخ ششم دی ماه ۱۳۰۷ قانون متحد الشکل کردن البسه اتباع ایران در مجلس شورای ملی به تصویب رسید. در ماده یک این قانون چنین آمده بود: «کلیه اتباع ذکور ایران که بر حسب مشاغل دولتی دارای لباس مخصوص نیستند، در داخله مملکت مکلف هستند که ملبس به لباس متحدالشکل بشوند و کلیه مستخدمین دولت اعم از قضائی و اداری مکلف هستند در موقع اشتغال به کار دولتی به لباس مخصوص قضائی یا اداری ملبس شوند و در غیر آن موقع باید به لباس متحدالشکل ملبس گردند.»
در ماده دوم این قانون، روحانیون و طلاب علوم دینی از آن مستثنی شدند. یک سال بعد، استفاده از لباس های سنتی همچون شال و عبا و کلاه نمدی ممنوع شد و مردان مجبور شدند که کت و شلوار و کلاه پهلوی را جایگزین کنند.
کلاه پهلوی یک کلاه گرد پارچه ای ساده بود که جلوی آن یک نقاب نسبتا کوتاه داشت. شش سال بعد و کمی پیش از اجباری شدن کشف حجاب زنان، مجلس شورای ملی قانون دیگری را تصویب کرد و طی آن کلاه شاپو و کفش چرمی را جایگزین کلاه پهلوی و کفش های سنتی کرد.
با اشغال ایران و تبعید رضاشاه، اجرای قانون کشف حجاب نیز کنار گذاشته شد و بار دیگر پوشش سنتی زنان، به ویژه چادر و پوشش سر، مرسوم شد. با وجود این، لباس سنتی مردان دیگر مانند قبل احیا نشد و کت و شلوار تا امروز نیز به عنوان لباس رسمی و اداری مردان در نظر گرفته می شود و کلاه شاپو که تا سال ها بعد استفاده می شد هم به تدریج از پوشش مرسوم روزانه حذف شد.
کلاه شاپو
کلاه شاپو، اگرچه در سال ۱۳۰۶ برای مردان اجباری شد و الزام به استفاده از آن، در سال ۱۳۰۷ به تصویب مجلس رسید، اما در واقع از سال ۱۲۹۶ در برخی از شهرهای بزرگ و ادارات استفاده می شد. البته پوشیدن آن در همان زمان که استفاده از آن اجباری نبود، با مخالفت ها و اعتراض هایی همراه شد تا جایی که برخی از دولتمردان از جمله محسن صدر، معاونت وزارت دادگستری وقت، به دلیل معمم بودن با آن مخالفت کرد؛ زیرا این مسئله را مغایر با فرهنگ ایرانی و اسلامی می دانست.
کلاه شاپو در واقع نام فرانسوی کلاهی است که در خارج از ایران به نام کلاه فدورا شناخته می شود. این کلاه در دهه ۱۳۳۰ نزد مردان محبوب شد و بعدها جنس مخملی و مشکی رنگ آن نماد تیپ جاهلی و لوطی ها شد که به نام «کلاه مخملی ها» نیز شناخته می شوند.
کلاه نمدی
کلاه نمدی را می توان کهن ترین و فراگیرترین کلاه مردانه ایرانی دانست. برخی، پیشینه این کلاه را تا سنگ نگاره آنوبانینی عقب می برند و رد آن را می توان در سنگ نگاره های تخت جمشید نیز مشاهده کرد.
کلاه نمدی از پشم گوسفند و با استفاده از فن نمدمالی ساخته می شود. نمدمالی فرایندی است که در آن الیاف پشم با استفاده از آب، گرما و فشار در هم تنیده می شود و یک بافت یکپارچه و منسجم به دست می آید. پس از تهیه نمد آن را به قالب کلاهی که می خواهند در می آورند و زیر آفتاب یا در گرمخانه خشک می کنند.
کلاه نمدی به خاطر ضخامت و تراکم بالا، عایق بسیار خوبی در برابر سرما و گرما است. این کلاه رایج ترین کلاه مردانه ایرانی بوده، اما در مکان های مختلف طرح و رنگ متفاوتی به خود گرفته و با نام های محلی خوانده شده است.
کلاه خسروی و شوکله بختیاری
کلاه یکی از عناصر نمادین شناخت هویت ایلی بختیاریها است. در ابتدا کلاهی که خان های ایل به سر میگذاشتند، سفید، و کـلاه مـردان دیگر ایل سیاه بود، اما از زمان اجرای سیاست اسکان عشایر توسط رضاشاه و ممنوع کردن لباس بختیاری، همه کلاه ها یک دست سیاه شد. رفته رفته دو نوع کلاه، یکی «کلاه خسروی» و دیگـری «شوکله» (شب کلاه) در ایل متداول شد. کلاه خسروی سیاه رنگ و استوانه ای شکل، و شب کلاه، نمـدی و معمولاً قهوهای روشن یا تیره و به شکل نیم کره بـود.
کـلاه خـسروی ۱۰ تا ۱۲ سانتیمتر ارتفاع و ۴ تا ۶ میلیمتر ضخامت دارد و معمولا خـانم هـا و سالخوردگان ایل آن را به سر می گذارند. کلاه دو طایفه بزرگ هفت لنگ و چهار لنگ بختیاری نیز با هم تفاوت دارد؛ هفت لنگیها کلاه نمدی سیاه و چهار لنگیها بیشتر کلاه نمدی شتری رنگ معروف به کلاه دزفولی برسر می گذاشتند. گفته می شود که طرح کلاه خسروی از کلاه پادشاهان ساسانی گرفته شده و دلیل نام گذاری آن نیز همین موضوع است.
شوکله و شب کلاه را مردان جوان بختیاری و چوپانان و مردان فقیر بـر سـر میگذاشتند. این کلاه بر خلاف کلاه خسروی که خشک است، نرم و انعطاف پذیر بوده و چون چوپانانی که گله را به چرا می بردند هنگام شب هم با همان کلاه می خوابیدند، به شب کلاه و شوکله معروف شده است. شوکله علاوه بر پوشاندن سر کاربردهای دیگری هم داشته است، از جمله از آن به عنوان جام آب، پیمانـه یـا کیل گندم و جو، و نهانگاه نامه سند و پول استفاده می کردند.
کلاه بختیاری در گذشته نشان دهنده سلسله مراتب اجتماعی افراد بود، اما امروزه هرکسی بنا به توان مالی خود کلاه و لباس دلخواهش را تهیه می کند.
تیلپاق ترکمن
ترکمن ها دو نوع کلاه به نام های بوروک و تیلپاق (تلپک) دارند. بوروک که در برخی مناطق به نام تاخیا یا تایخا هم نامیده می شود، شبیه عرق چین است و روی آن نقش و نگار و سوزن دوزی های گوناگون وجود دارد. نمونه ساده تر این کلاه را پسربچه ها، و نمونه تزئین شده آن را هم دختران و زنان به سر می کردند.
اما کلاه شناخته شده تری که مردان ترکمن به سر می کنند، تیلپاق است. تیلپاق نوعی کلاه پشمی و حجیم است که معمولا از پوست گوسفند ساخته می شود و علاوه بر مناطق ترکمن نشین ایران و کشور ترکمنستان، در دیگر کشورهای آسیای مرکزی و شمال افغانستان هم رواج داشته است.
ترکمن ها در ایران معمولا از رنگ سفید آن استفاده می کنند. این کلاه که از پوست گوسفند ساخته می شود پشم هایی مجعد یا صاف و بلند دارد و با توجه به شکل ساخت، رنگ و اندازه پشم انواع گوناگون داشته و با نام هایی مانند دوومه تلپک، بوخار تلپک، و شیپیرما تلپک شناخته می شود. نوع دیگری از این کلاه از پوست بره سیاه اما پر پشم دوخته می شود و به شکل نیم دایره است. این نوع کلاه را معمولا مردان مسن استفاده می کنند.
اساس تیلپاق از چرم نرم است که از بیرون با پوست گوسفند پوشیده شده است. دباغی، آماده سازی و دوخت پوست گوسفند فرآیند پیچیده ای است که در مجموع چند هفته طول می کشد تا تیلپاق ساخته شود. سختی دوخت تیلپاق، گران بودن آن و تغییرات اجتماعی و فرهنگی موجب شده است که استفاده از این کلاه رو به زوال بگذارد.
تاریخچه استفاده از تیلپاق مشخص نیست. لیف گومیلیف، قوم شناس برجسته روس، بر این باور بود که از زمان پارت ها و پادشاهی اشکانی که در شمال شرق ایران کنونی می زیستند، این کلاه رواج داشته است و مهرداد اول، پادشاه مقتدر اشکانی، نیز این کلاه را به سر می گذاشته است.
یک روایت دیگر که میان ساکنان ترکمنستان مطرح است، این طور نقل می کند که در زمان پیامبر اسلام (ص)، دو نفر از صحابه برای تبلیغ به منطقه خوارزم فرستاده می شوند. پیامبر به آنها یک تکه پوست می دهد که در شنزارهای سوزان خوارزم آن را به پا کنند. آن دو زمانی که به خوارزم می رسند، از آنجا که تکه پوست را هدیه ای ارزشنمد از طرف پیامبر می دانستند، راضی نشدند آن را زیر پای خود قرار دهند و آن را روی سرشان گذاشتند که این آغاز شکل گرفتن استفاه از تیلپاق در مردم ساکن این منطقه بود. در هر حال، هیچ کدام از این تاریخچه ها به قدر کافی دقیق و مستند نیستند و نمی توان به آنها اعتماد کرد.
کلاه دوگوشی قشقایی
برک دو گوشی یا کلاه دوگوشی قشقایی از از جنس کرک بز بوده و کلاهی جوان در میان انواع کلاه مردانه ایرانی است. پیش از آن، کلاه مردان قشقایی نظیر کلاهای نمدی دوره قاجاریه با رنگ مشکی و بدون لبه بوده است.
بِرک یک کلاه نمدی کوتاه و سیاه رنگ یا مخروطی و بوقی شکل بود که از پوست بره تهیه می شد، و نوع استوانه ای و بلندش، شبیه کلاه های عصر قاجار بود. در جریان متحدالشکل کردن لباس و ممنوعیت پوشیدن لباس های محلی، مدتی قشقایی ها هم مثل سایر اقوام مجبور شدند کلاه پهلوی به سر بگذارند، امّا با کنار رفتن رضاشاه، ناصرخان قشقایی کلاه نمدی قدیمی قشقایی را با اضافه کردن دو زبانه روی گوش ها بازسازی کرد و به کلاه دو گوشی معروف شد. این کلاه معمولا از نمد خرمایی، خاکستری یا بژ تهیه می شود.
درباره طراحی این کلاه نیز داستان های مختلفی گفته می شود. یک روایت محلی می گوید: «محمدرضاشاه دختری از خانوداه ناصرخان قشقایی را خواستگاری می کند، امّا به او جواب منفی می دهند. شاه هم عصبانی می شود و می گوید چطور جرأت می کنید به پادشاه جواب منفی بدهید، قشقایی ها هم با جسارت می گویند اگر پادشاهی به تاج است که از فردا همه ما تاج بر سر می گذاریم. بنابراین کلاهی شبیه تاج طراحی می کنند و همه روی سر می گذارند».
عده ای هم می گویند طراحی کلاه دوگوشی این طراحی از تاج جمشید در اساطیر ایران الگو گرفته است. در هر حال، پس از خلع رضاشاه در ۱۳۲۰و رفع ممنوعیت ها در پوشیدن لباس های سنتی، مردان قشقای دیگر به لباس سنتی خود برنگشتند و تنها گاهی در مراسم های سنتی و عروسی ها، لباس های سنتی خود را می پوشند.
پیچ و کلاو کردها
کلاه محلی کردها به رنگ های سیاه و سفید و به دو صورت کلاه بلند و تخت است که زنان کرد آن را می بافند. از کلاو که کلاه است، به همراه پیچ استفاده می کنند. «پیچ» دستمالی سیاه و سفید است که به دور کلاه می پیچند تا از شل شدن آن جلوگیری کند. پیچ نزدیک به سه متر طول دارد و در انتهایش دارای تارهای جداشده و ریش ریش است که می توان آن را بخشی از تزئینات سر و لباس مردان مناطق کردنشین دانست.
دستار که به آن دشلمه، مندلی، رشتی و سروین (سربند) نیز می گویند برای جلوگیری از سرما در کوهستان به دور سر بسته می شود. مردان کرد نواحی مختلف ایران کلاو و دستار را به گونه های متفاوت تهیه و استفاده می کنند.
دیگر کلاه های ایرانی
کلاه مردانه ایرانی به موارد مذکور ختم نمی شود و تقریبا هرگوشه ای از ایران دارای کلاه یا سرپوش خاص خود است. کلاه تالشی، کلاه کرکی خراسان شمالی، کلاه بلوچی، کلاه شاهسونی، و عقال عربی بخشی از این گنجینه متنوع هستند که به دلیل تغییر در سبک زندگی مدرن و البته پیروی از روندهای مد، رو به فراموشی گذارده اند.
استفاده از کلاه اقوام ایرانی در برنامه های سنتی و محلی و همچنین به روز کردن طراحی و هماهنگ کردن آنها با مد روز می تواند به زنده کردن این گوشه از فرهنگ چند هزارساله ایران کمک شایانی کند.