مطالعه جدید: کسالت انسان را به تجربههای جدید سوق میدهد؛ حتی اگر ناخوشایند باشند
پژوهش منتشرشده در Emotion نشان میدهد کسالت افراد را به دنبال تجربههای نو و متفاوت (حتی تجربههای ناخوشایند) وادار میکند و نقشی کارکردی در تغییر رفتار دارد.

تحریریه حرف مرد: یک مطالعه منتشرشده در مجله Emotion شواهدی ارائه میدهد که نشان میدهد کسالت افراد را ترغیب میکند به دنبال تجربههای جدید بروند، حتی تجربههایی که ناخوشایند هستند. در سه آزمایش مختلف، پژوهشگران دریافتند افرادی که احساس کسالت میکنند، احتمال بیشتری دارد که تجربههای نو و متفاوت را انتخاب کنند، از جمله تجربههایی که احساسات منفی مانند انزجار را برمیانگیزند. این یافتهها نشان میدهد کسالت تنها یک حالت مزاحم یا گذرا نیست، بلکه ممکن است نقش کارکردی داشته باشد و افراد را وادار کند از شرایط تکراری یا خالی از هیجان بیرون بیایند.
در طول تاریخ روانشناسی، کسالت اغلب کماهمیت شمرده میشد و به عنوان حالتی گذرا در نظر گرفته میشد که تأثیری بر رفتار یا تصمیمگیری ندارد. اما پژوهشگران در سالهای اخیر شروع به بازاندیشی در این دیدگاه کردهاند. کسالت در زندگی روزمره بسیار رخ میدهد و با مجموعهای از رفتارها مانند تکانشگری، ریسکپذیری و عدم مشارکت در محیطهای تحصیلی و کاری مرتبط است.
این پژوهش، به رهبری شین بنچ از دانشگاه ایالتی یوتا شرقی و هیتر لنچ از دانشگاه تگزاس A&M، با هدف بررسی این موضوع انجام شد که کسالت در واقع افراد را به چه کاری وادار میکند. بر اساس دیدگاه کارکردی درباره احساسات، احساساتی مانند خشم، غم و شادی اهداف خاصی دارند و در پاسخ به موقعیتهای خاص ایجاد میشوند و رفتارها را به سمت دستیابی به اهداف هدایت میکنند. پژوهشگران پیشنهاد کردند که کسالت نیز در این چارچوب جای میگیرد و به عنوان علامتی عمل میکند که فعالیت کنونی دیگر رضایتبخش یا معنادار نیست و افراد را به سمت تجربهای جدید سوق میدهد — حتی اگر آن تجربه لزوماً لذتبخش نباشد.
بنچ توضیح داد: «در انجام پژوهش، دو علاقه مرتبط داشتیم. اول میخواستیم رفتارهای ضدلذت را بررسی کنیم (چرا افراد انتخاب میکنند تجربهای منفی را داشته باشند) و دوم علاقهمند بودیم بدانیم کسالت چه نقشی در ترک یک هدف دارد. ما فرض گرفتیم که کسالت نشانگر ترک یک هدف فعلی است و انگیزهای برای دنبال کردن تجربهای نو ایجاد میکند. منظور از «نو» لزوماً تجربه کاملاً جدید نیست، بلکه تجربۀ احساسی متفاوت از حالت فعلی است.»
او افزود: «به این معنا، کسالت، اگرچه غالباً یک حالت گذرا یا بیمعنا در نظر گرفته میشود، میتواند هدف کارکردی مهمی داشته باشد: کمک به افراد برای حرکت از چیزی که دیگر هیجان احساسی ندارد، به تجربهای که احساسات شدیدتری ایجاد میکند.»
آزمایشها
آزمایش اول:
۵۵ دانشجوی دانشگاه به یک سری تصاویر خنثی بهطور مکرر نشان داده شدند تا کسالت ایجاد شود. سپس از شرکتکنندگان خواسته شد میزان کسالت خود را ارزیابی کنند. بعد از آن، انتخاب بین ادامه مشاهده تصاویر مشابه یا تغییر به مجموعهای از تصاویر جدید اما ناخوشایند مانند سوسکها یا ظروف کثیف داده شد. بیش از نیمی از شرکتکنندگان مجموعه تصاویر منفی را انتخاب کردند. نکته مهم این بود که هرچه شرکتکنندگان احساس کسالت بیشتری داشتند، احتمال انتخاب تصاویر منفی بیشتر بود.
بنچ گفت: «از انتخاب مجموعه تصاویر منفی شگفتزده شدم! این تصاویر خوشایند نبودند و بر اساس مدلهای لذتگرایی، انتظار نداشتم افراد آنها را به گزینههای مثبتتر یا کمتر منفی ترجیح دهند. این روش را انتخاب کردیم زیرا فکر کردیم آزمون محکمی برای پیشنهاد ما مبنی بر نقش کسالت به عنوان علامت و محرک تغییر است.»
این یافته نشان داد کسالت باعث انفعال افراد نمیشود، بلکه آنها را به تغییر وادار میکند — حتی اگر این تغییر، احساسات منفی مانند انزجار ایجاد کند. جالب اینکه گرایش ذاتی به کسالت (تمایل کلی فرد به سریع خسته شدن) پیشبینیکننده این انتخابها نبود، که نشان میدهد این اثر به تجربه فوری کسالت مرتبط است نه ویژگی پایدار شخصیتی.
آزمایش دوم:
۱۵۰ شرکتکننده بهطور تصادفی در شرایط کسالت بالا یا پایین قرار گرفتند. گروه کسالت بالا حدود ۱۲ دقیقه تصاویر خنثی را مشاهده کردند، در حالی که گروه کسالت پایین یا تصاویر را فقط کوتاه دیدند یا اصلاً ندیدند. سپس شرکتکنندگان بین دو مجموعه تصویر جدید (یکی ناخوشایند و دیگری خنثی) یکی را انتخاب کردند و میزان تمایل به تجربه نو نیز سنجیده شد.
نتایج نشان داد افرادی که کسالت بیشتری داشتند، احتمال بیشتری داشت تصاویر ناخوشایند را انتخاب کنند و همچنین تمایل قویتری به تجربه نو گزارش کردند. تحلیل آماری نشان داد این تمایل به نو بودن، ارتباط بین کسالت و انتخاب تجربه ناخوشایند را توضیح میدهد. به عبارت دیگر، کسالت باعث ایجاد میل به تجربه نو میشود و این میل تصمیمات افراد را شکل میدهد.
همچنین بخوانید: مطالعه جدید: نحوه استفاده از شبکههای اجتماعی اهمیت بیشتری از مدت زمان دارد
آزمایش سوم:
در این آزمایش، ۱۴۵ شرکتکننده به چهار گروه تقسیم شدند و هر گروه تصاویر مثبت یا منفی با سطح تحریک بالا یا پایین را مشاهده کرد. تمام شرکتکنندگان در نهایت احساس کسالت متوسط گزارش دادند، بدون توجه به خوشایند بودن تصاویر. سپس بین چهار مجموعه جدید انتخاب داشتند: یکی مثبتتر، یکی منفیتر، یکی مشابه و یکی خنثی. بیش از ۷۰ درصد شرکتکنندگان مجموعهای متفاوت از آنچه دیده بودند را انتخاب کردند.
بهطور جالب، کسانی که از تصاویر مثبت خسته شده بودند، اغلب تصاویر منفی انتخاب کردند و کسانی که از تصاویر منفی خسته شده بودند، تصاویر مثبت را برگزیدند. این الگو نشان میدهد کسالت باعث جستجوی تغییر احساسی میشود؛ هدف تغییر لزوماً مثبت نیست، بلکه متفاوت بودن است.
بنچ نتیجه گرفت: «کسالت افراد را ترغیب میکند به دنبال تجربههای احساسی متفاوت باشند — حتی اگر تجربه جدید لذتبخش نباشد. در هر شرایطی، این انتخاب توسط تمایل گزارششده افراد به تجربه چیزی نو هدایت میشد.»
محدودیتها و مسیر پژوهشهای آینده
با وجود تکرارپذیری یافتهها، تحقیق محدودیتهایی دارد:
نتیجه اصلی هر سه آزمایش تنها یک تصمیم در محیط آزمایشگاهی بود و مشخص نیست در دنیای واقعی با گزینههای پیچیده و معنادار چگونه عمل میکند.
پژوهش نشان داد افراد تجربه نو را دنبال میکنند اما مشخص نکرد آیا این تجربه باعث کاهش کسالت یا بهبود خلق میشود یا خیر.
شرکتکنندگان عمدتاً دانشجوی دانشگاه بودند، که ممکن است تعمیم نتایج به جمعیتهای دیگر محدود باشد.
پژوهشگران پیشنهاد کردند مطالعات آینده به پیامدهای انتخابهای ناشی از کسالت، تفاوتهای فردی (مثل تمایل فرد به هیجان یا کنجکاوی) و محیطهای طبیعی مانند کلاس درس یا محیط کار توجه بیشتری داشته باشند.
بنچ افزود: «هدف ما از بررسی کسالت به عنوان احساس کارکردی این نیست که آن را خوب یا بد بدانیم، بلکه آن را به عنوان احساسی در نظر میگیریم که عملکرد مشخصی دارد: هشدار به ترک کار فعلی و انگیزه برای تجربهای متفاوت. این تجربه، در برخی شرایط مفید بوده و در برخی شرایط میتواند مضر باشد.»
منبع: Psypost