نگاهی به بهترین فیلم های مل گیبسون| از شجاع دل و مصائب مسیح تا مکس دیوانه و ستیغ هکسا
مل گیبسون، کارگردان و بازیگر استرالیایی یکی از محبوبترین بازیگران و کارگردانان هالیوود است. در این مطلب مجله حرف مرد سراغ بهترین فیلم های مل گیبسون رفتهایم.

مل گیبسون (Mel Gibson)، بازیگر و کارگردان صاحب سبک و سرشناس ۶۹ ساله برنده چندین جایزه اسکار سهم خودش از فراز و نشیبها را در دنیای سینما و زندگی شخصیاش تجربه کرده است. به هر حال، آنچه امروز به آن میپردازیم بررسی ۱۲ فیلم برتر از بهترین فیلم های مل گیبسون است.
بیوگرافی مختصر مل گیبسون
مل گیبسون با نام کامل مل کالم کیل جرارد گیبسون در سال ۱۹۵۶ در شهر کوچک پیکسکیل، ایالت نیویورک زاده شد. گیسبون و خانوادهاش اندکی به بعد از نیویورک به استرالیا نقل مکان کردند. در استرالیا بود که گیبسون با بازی در فیلم مکس دیوانه به کارگردانی جورج میلر، همینطور نقشهای بعدش خود در فیلمهای گالیپولی و سال زندگی خطرناک توانست به یک بازیگر مشهور تبدیل شود. همین آثار درخشان باعث شد تا او در رادر استودیوهای هالیوودی قرار بگیرد و خیلی زود در فیلمهای پرخرج و جذاب هالیوودی نقشآفرینی کند. مل گیبسون در خلال بیش از ۵ دهه اخیر در تقریبا هر ژانری از سینما از فیلمهای اکشنی مانند اسلحه مرگبار تا کمدیهای رمانتیکی مانند آنچه زنان میخواهند موفق بوده است.
گیبسون برای اولین با فیلم حماسی-تاریخی شجاع دل در سال ۱۹۹۵ برنده جایزه اسکار شد. در این فیلم گیبسون علاوه بر اینکه کارگردان بود، بازیگر نقش اصلی هم بود و توانست نهایتا دو جایزه اسکار ارزشمند را در آن سال به خانه ببرد. گیبسون در آن سال برنده دو جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد تا موفقترین اثر سینماییاش را ساخته باشد. موفقیت بعدی گیبسون در کارگردانی با فیلم جنجالی و البته به شدت پرفروش مصائب مسیح در سال ۲۰۰۴ و فیلم مهیج و پر از خون و خونریزی آپوکالیپتو در سال ۲۰۰۶ رقم خورد. در هر دوی این فیلم گیبسون از زبانهایی به جز زبان انگلیسی استفاده کرده بود، اما این امر هم نتوانست جلوی هجوم بینندگان در سراسر جهان برای تماشای این دو فیلم را بگیرد.
مل گیبسون بعدا با فیلم درخشان ستیغ هکسا پشت صندلی کارگردانی نشست. این فیلم هم از جمله بهترین فیلم های مل گیبسون بود که برای او اعتبار زیادی در هالیوود به ارمغان آورد و بسیاری مهارت او در کارگردانی را ستایش کردند.
همچنین بخوانید:
نگاهی به کتابهای برگزیده و بهترین فیلم های وودی آلن
سفر به دنیای سریال دکستر| رتبهبندی تمام فصلها بههمراه دکستر گناه نخست
مل گیبسون علاوه بر موفقیت در جایزه ارزشمند اسکار، برای بازی در فیلمهای خونبها (۱۹۹۶)، آنچه زنان میخواهند و کارگردانی فیلم سینمایی ستیغ هکسا نامزد جایزه گلدن گلوب شده بود. او برای کارگردانی شاهکار بیهمتای خودش، شجاع دل جایزه بهترین کارگردانی را نصیب خودش کرد. او برای همین فیلم برنده جایزه بفتا هم شد و با فیلم آپوکالیپتو در بخش بهترین فیلم خارجی زبان هم رقابت کرد. با این مقدمه کوتاه بیایید نگاهی به بهترین فیلم های مل گیسبون، کارگردان و بازیگر افسانهای هالیوود بیاندازیم. با مجله حرف مرد همراه باشید.
۱۲. آنچه زنان میخواهند (۲۰۰۰)
اولین فیلم از بهترین فیلم های مل گیسبون که در این مطلب معرفی می کنیم یک کمدی رمانتیک شوخ و شنگ و خندهدار است. حضور مل گیبسون در این فیلم رمانتیک شاید برای خیلی از هواداران او عجیب به نظر برسد، اما گیبسون به خوبی از پس این نقشآفرینی برآمده بود.
فیلم آنچه زنان میخواهند (What Women Want) به کارگردانی نانسی مایرز که احتمالا بهترین فیلم کمدی این کارگردان هم به حساب میآید، مل گیبسون نقل مرد زنبارهای به نام نیک مارشال، مدیر تبلیغات یک شرکت محصولات آرایشی و بهداشتی زنان در شهر شیکاگو را برعهده دارد. زن ستیزی نیک و شغلش که رابطه برقرار کردن با زنان را اجتنابناپذیر میکند، باعث خلق موقعیتهای جالبی میشود. اما ماجرای فیلم از جایی جالب میشود که نیک بعد از آزمایش محصولات آرایشی زنان دچار برقگرفتگی میشود. برقگرفتگی باعث میشود تا نیک بتواند افکار زنان همچون رادیو بشنود و از این توانایی جدید خودش برای پیشرفت شغلی استفاده کند.
بازی بسیار خوب گیبسون و هلن هانت و رابطهی اثرگذار آنها در قاب دوربین به خوبی مخاطبان را وارد فضای رمانتیک و کمدی داستان میکند. گیبسون نهایتا برای این فیلم برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد میشود.
۱۱. باونتی (۱۹۸۴)
یکی دیگر از فیلمهای مهم گیبسون در سال ۱۹۸۴ ساخته شد. این فیلم به کارگردانی راجر دونالدسون سومین فیلمی بود که از یک ماجرای واقعی الهام میگرفت. پیش از این دو فیلم در سالهای ۱۹۳۵ و ۱۹۶۲ با حضور بازیگران سرشناسی از کلارگ گیبل و چارلز لایتون تا مارلون براندو و ترور هاوارد از واقعه شورش در کشتی باونتی ساخته شده بودند.
فیلم باونتی (The Bounty) با بازی مل گیبسون و آنتونی هاپکینز روایتی نسبتا متفاوت نسبت به دو فیلم قبلی است. دونالدسون با فیلم باونتی توانسته دو شخصیت شرور را به شخصیتهای خاکستری تبدیل کند تا لایهای اضافی از پیچیدگی شخصیتی و داستانی را به ماجرا اضافه کند. بازیهای اثرگذار گیبسون و هاپکینز هم به باورپذیری و جذابیت این فیلم افزودهاند.
۱۰. نشانهها (۲۰۰۲)
فیلم نشانهها (Signs) یکی دیگر از بهترین فیلم های مل گیبسون است. این فیلم یکی از احتمالا آخرین فیلمهای ام. نایت شیامالان است که مورد توجه مخاطبان و منتقدان قرار گرفت. مل گیبسون در این فیلم نقش یک کشیش سابق به نام گراهام هِس را بازی میکند که در مزرعهای در ایالت پنسیلوانیا زندگی میکند. او یک روز صبح با حلقههای مرموزی در مزرعه مواجه میشود. همین موضوع به همراه مشاهده موجودات فضایی در برزیل و ادامه رؤیت حلقههای کشتزار در سراسر جهان گراهام را به این نتیجه میرسند که موجودات فضایی در آستانه یک حمله تمام عیار به کره زمین قرار دارند.
۹. سری فیلمهای اسلحه مرگبار (۱۹۸۷، ۱۹۸۹، ۱۹۹۳، ۱۹۹۸)
سری فیلمهای اسلحه مرگبار (Lethal Weapon) از جمله محبوبترین فیلمهای پلیسی-اکشن با تهمایه طنز در هالیوود هستند که باعث شدند تا نمونههای مشابه زیادی از این دست فیلمها ساخته شود. نسخه اول اسحله مرگبار با بازی مل گیبسون آن چنان موفق بود که تهیهکنندگان فیلم تصمیم گرفتند دست به کار ساخت دنبالههای جدیدی شوند.
اولین فیلم اسحله مرگبار توانست نقدهای به شدت خوبی از منتقدان روزگارش خودش بگیرد که اتفاق ویژهای برای یک فیلم اکشن-کمدی بود. بخش عمدهای از موفقیت فیلم را باید به پای کارگردانی بسیار ریچارد دانر بگذاریم که توانسته بود ترکیب بسیار متوازنی از کمدی و اکشن را با یک فیلمنامه پرجذبه نوشته شین بلک و البته بازی دو بازیگر اصلی فیلم گیبسون و دنی گلاور به وجود بیاورد. گیبسون، گلاور و دانر هر چهار فیلم اسلحه مرگبار حضور داشتند، اما هرکدام از فیلمها نویسندههای متفاوتی داشتند. هرچند موفقیت فیلم در گیشه همچنان با دنبالههای بعدی ادامه داشت، اما هیچکدام از فیلمهای اسلحه مرگبار به پای فیلم اصلی نرسیدند. داستان فیلمهای بعدی بیشتر به سمت موقعیتهای کمیک و خندهدار پیش رفت تا هیچ فرصتی برای گیبسون به وجود نیاید تا بیشتر به بررسی شخصیت پیچیده از لحاظ روانشناسی خودش در فیلم، گروهبان مارتین ریگز بپردازد.
۸. هملت (۱۹۹۰)
وقتی مل گیبسون بازی در دو فیلم اول اسلحه مرگبا را به پایان رساند، مورد توجه فرانکو زفیرلی قرار گرفت. زفیرلی که به دنبال یک بازیگر خاص برای نقش شخصیت افسردهسیمای نمایشنامه مشهور شکسپیر میگذشت انگشت روی نام مل گیبسون گذاشت. در آن دوران، بازی مل گیبسون در نقش اصلی فیلم (Hamlet) تردیدهای زیادی بین منتقدان سینما به وجود آورد. بالاخره خیلیهای به تواناییهای او در ایفای یک نقش پیچیده و چند لایه تردید داشتند.
فیلم هملت نقدهای مثبت و منفی زیادی دریافت کرد، اما هیچکدام از نقدهای متناقض فیلم ربطی به نقشآفرینی مل گیبسون نداشتند. در واقع این گیبسون بود که با بازی خود بسیاری از منتقدان سینما را شگفتزده کرد و شاید بازی در همین فیلم هرچه بیشتر به تثبیت جایگاه او در سینما کمک کرد.
۷- آپوکالیپتو (۲۰۰۶)
فیلم آپوکالیپتو (Apocalypto) بدون هیچ تردیدی یکی از بهترین فیلم های مل گیبسون است. گیبسون که برای فیلم آپوکالیپتو پس از شجاع دل و مصائب مسیح برای سومین مرتبه پشت صندلی کارگردانی مینشست، به دنیای مایاها در سال ۱۵۱۱ سفر کرد تا ماجراهای زندگی مردی به نام جگوار پاو را روایت کند. جگوار و قبیلهاش قربانی یورش وحشیانه یکی از قبایل همسایه میشود که به دنبال اسیر زنان و مردان و کودکان (عمدتا برای قربانی کردن در معبد) هستند.
آپوکالیپتو هم به مانند مصائب مسیح تماما به زبان بومی مردمان مایا، یعنی مایای باستانی ساخته شده است. با این حال، غیرانگلیسی زبان بودن فیلم هم نتوانست جلوی هجوم بینندگان برای تماشای تازهترین فیلم مل گیبسون را بگیرد. فیلم علیرغم خشونت بسیار بالا نقدهای مثبت زیادی به خصوص به دلیل کارگردانی معرکه گیبسون دریافت کرد و بسیاری از ضرباهنگ ماهرانه و سبک روایت بصری تمجید کردند. فیلم در گیشه هم موفقیت نسبی داشت. با این حال آپوکالیپتو در بین طرفداران دوآتشه مل گیبسون تا همین امروز به عنوان یکی از تحسینشدهترین فیلمهای گیبسون باقی مانده است.
۶. مصائب مسیح (۲۰۰۴)
وقتی از بهترین فیلم های مل گیبسون صحبت به میان میآید تقریبا محال است که از چند شاهکار تاریخی او حرفی به میان نیایید. نمیتوانید بدون صحبت کردن از فیلم سینمایی که ۱۲ ساعت پایانی زندگی عیسی مسیح را به تصویر میکشد، مصائب مسیح (The Passion of the Christ) به دوران کارگردانی مل گیبسون بپردازید. به مانند سایر فیلمهای تاریخی مل گیبسون تمام دیالوگهای فیلم به زبانهایی به غیر از انگلیسی، لاتین و آرامی بودند. با این حال این امر هم نتوانست جلوی موفقیت باورنکردنی فیلم مصائب مسیح را بگیرد.
فیلم مصائیب مسیح تنها در آمریکا بیش از ۳۷۰ میلیون دلار فروخت. فروش کلی فیلم در سراسر جهان از مرز ۶۰۰ میلیون دلار گذر کرد تا با در نظر گرفتن بودجه ۳۰ میلیون دلاری به پرفروشترین فیلم غیرانگلیسی زبان تمام تاریخ تبدیل شود. در خود آمریکا مصائب مسیح هوش از سر طرفداران سینمای مذهبی و مسیحیان ربود!
خیلی از مخاطبان مذهبی بعدا گفتند که هالیوود دقیقا باید چنین فیلمهای بسازد. با این حال، بودند منتقدانی که استفاده مل گیبسون از خشونت شدید را نکوهیدند و گفتند که گویی فیلم میخواهد به طور غیرمستقیم عقاید یهودیستیزانه را رواج دهد. با این اوصاف، نظر شما هر چه باشد نمیتوان از این موضوع گذشت که مصائب مسیح به مانند سایر کارگردانیهای مل گیبسون به شدت خوشساخت و اثرگذار ساخته شده بود.
۵. شجاع دل (۱۹۹۵)
فیلم شجاع دل (Braveheart) تا همین امروز که دقیقا ۳۰ سال از ساختش میگذرد، همچنان پرافتخارترین فیلم مل گیبسون است. این فیلم به زندگی ویلیام والاس (با نقشآفرینی خود مل گیبسون)، یک انقلابی اسکاتلندی میپردازد که سر به شورش بر علیه ادوارد اول، پادشاه انگلستان میگذارد. بازی گیبسون در نقش والاس به شدت ستودنی است، این امر به خصوص وقتی بیشتر جلوه میکند که بدانیم این اولین باری است که مل گیبسون پشت صندلی کارگردانی مینشیند. اما گیبسون با اعتماد به نفس کارگردانی میکند و پس از صحنههای اکشن و شخصیتپردازیهای قوی فیلم برمیآید؛ همین هم منتقدان سینما را بیش از پیش شگفتزده میکند.
فیلم سینمایی شجاع دل که با بازی بیش از نیم دو جین بازیگران مشهور هالیوودی، اسکاتلندی و ایرلندی از جمله برندن گلیسون، سوفی مارسو، جیمز کازمو و تامی فلاناگان ساخته شده بود، نامزد ۱۰ جایزه اسکار شد و نهایتا توانست ۵ جایزه را با خود به خانه ببرد. سهم خود مل گیبسون از این اسکارها، دو جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی بود. مل گیبسون بعدا برنده جایزه گلدن گلوب بهترین کارگردانی شد و در بخش بهترین فیلم درام هم نامزد بهترین فیلم شد.
۴. ستیغ هکسا (۲۰۱۶)
فیلم ستیغ هکسا (Hacksaw Ridge) در میان بهترین فیلم های مل گیبسون واقعا اثری درخشان و بیهمتا است. مل گیبسون در این فیلم به عقیده برخی از منتقدان حتی از شجاع دل هم در کارگردانی موفقتر عمل کرده بود. ماجرای فیلم ستیغ هکسا به زندگی دزموند داس، یک سرباز معترض در جنگ جهانی دوم میپرازد. نقش داس را اندرو گارفیلد ایفا میکند که برای این فیلم نامزد جایزه اسکار شد. فیلم زندگی مردی را روایت میکند که به دلیل احساساتی بودن و عقاید ضد خشونتش مورد تمسخر اطرافیانش قرار میگیرد.
نیمهی اول فیلم ستیغ هکسا خوب است، اما در نیمهی دوم فیلم و شروع به تصویر کشیده شدن وقایع دلهرهآور و مرگبار است که مهارت کارگردانی مل گیبسون به خصوص در صحنههای اکشن به رخ مخاطبان کشیده میشود. همین باعث شده تا بسیاری کارگردانی فیلم ستیغ هکسا را یکی از بهترین کارگردانیهای فیلمهای اکشن در تاریخ سینما بدانند.
۳. سال زندگی خطرناک (۱۹۸۲)
فیلم سال زندگی خطرناک (The Year of Living Dangerously) دومین همکاری موفق مل گیبسون و پیتر ویر است. مل گیبسون در این فیلم نقش گای همیلتون، یک روزنامهنگار استرالیایی را بازی میکند که در دوران کودتای نافرجام سال ۱۹۶۵ در جاکارتای اندونزی به دام میافتد. گای هیچ ارتباطی با دیگر خبرنگاران خارجی حاضر در کشور اندونزی ندارد و بنابراین تنها میتواند به یک عکاس محلی به نام بیلی کوان (بازی بازی لیندا هانت که برای او جایزه اسکار به ارمغان میآورد) تکیه کند. این عکاس ارتباطات زیادی در دنیای سیاست دارد و میتواند به گای کمک کند. موفقیت این فیلم همچون فیلم گالیپولی نشان داد که ویر و گیبسون هماهنگی زیادی دارند و اصولا بازی تحسینشده گیبسون در این فیلم بود که توانست جا پای او در دنیای سینما را محکم کند.
۲. گالیپولی (۱۹۸۱)
صدای مل گیبسون برای اکران اولین فیلم مکس دیوانه در آمریکا دوبله شده بود، بنابراین نقشآفرینی او در یکی دیگر از فیلمهای مهم پیتر ویر که ماجرای نبرد معروف گالیپولی (Gallipoli) در جنگ جهانی اول در برابر امپراتوری عثمانیها را نشان میداد، اولین مواجهه بسیاری از مخاطبن با صدای واقعی مل گیبسون بود.
ماجرای فیلم به زندگی فرانک دان (با بازی مل گیبسون) و آرچی همیلتون (با نقشآفرینی مارک لی) دو دونده دو میدانی میپردازد که تصمیم میگیرند رقابت را کنار بگذارند و هر دو به خدمت ارتش استرالیا در بیایند. دوستی این دو رقیب سابق که در خلال فیلم شکل میگیرد به لطف بازیهای تأثیرگذار و حسبرانگیز مل گیبسون و مارک لی به شدت به قدرتمندتر شدن روایت و همینطور درام پایانی فیلم کمک میکند. مل گیبسون به لطف بازی در این فیلم توانست مورد توجه استودیوهای هالیوودی قرار بگیرد؛ که درآغاز راه کشف یک استعداد بینظیر در دنیای سینما بودند.
۱. سری فیلمهای مکس دیوانه (۱۹۷۹، ۱۹۸۱، ۱۹۸۵)
مکس دیوانه (Mad Max) نه تنها یکی از بهترین فیلم های مل گیبسون است، بلکه از جمله موفقترین فیلمهای سینمای استرالیا هم به حساب میآید. اولین فیلم سری مکس دیوانه را شرکت آمریکن اینترنشنال پیکچرز (AIP) برای توزیع در آمریکا خریداری کرد. این شرکت فیلمسازی در آن روزگار یکی از مهمترین تأمینکنندگان فیلم برای سالنهای سینمای روباز در آمریکا بود. با این حال آمریکن اینترنشنال پیکچرز حس کرد که فیلم بیش از حد استرالیایی است و ممکن است تماشای آن به مزاق مخاطبان آمریکایی خوش نیاید. به همین دلیل موسیقی متن فیلم حذف شد و حتی صدای اصلی بازیگران از جمله مل گیبسون دوبله شدند تا اثرگذارتر شوند.
به هر حال، کارگردانی قوی جورج میلر و حضور مل گیبسون در نقش اصلی کافی بودند تا مخاطبان به این فیلم واکنش بسیار مثبتی نشان دهند. همین موفقیت فیلم به یادماندین مکس دیوانه باعث شد تا سه دنباله از این فیلم ساخته شود، دنبالههایی که در فیلمهای دوم و سومش خود گیبسون نقشآفرینی کرد. در این میان، فیلم دوم مکس دیوانه که در آمریکا با نام جنگجوی جاده (The Road Warrior) اکران شد، به شدت مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفت و یک فروش گیشه بینظیر برای سازندگانش به ارمغان آورد. این فیلم توانست میلر و گیبسون را به عنوان دو کارگردان و بازیگر برتر ژانر اکشن در دهه ۱۹۸۰ در رادار استودیوهای هالیوودی قرار دهد و به یکی از بهترین فیلم های مل گیبسون تبدیل شود.
منبع: Gold Derby