سگ و گربه به جای بچه: چرا رویکرد خانواده‌های امروزی تغییر کرده است؟

تحقیقات جدید نشان می‌دهد که بسیاری از زوج‌ها نگهداری از سگ و دیگر حیوانات خانگی را به اندازه پرورش فرزند معنادار می‌دانند.

تحریریه حرف مرد: علی شاهرخ- روانشناسان در پژوهشی جدید به بررسی دلایل روانشناختی جایگزینی حیوانات خانگی با فرزندان در خانواده‌های مدرن امروزی پرداخته‌اند.

نرخ تولد و باروری تقریبا در همه کشورها در حال کاهش است. در دهه ۱۹۵۰ میلادی، زنان به‌طور متوسط ۴.۹ فرزند در طول عمر خود به دنیا می‌آوردند. اما از سال ۲۰۲۳ به بعد، آمار نشان می‌دهد که این عدد به‌طور چشمگیری کاهش یافته و به نصف رسیده است؛ به نحوی که در حال حاضر تنها ۲.۳ فرزند به‌ازای هر زن ثبت می‌شود.

امروزه دیگر پدر و مادر شدن یک نقطه عطف اجباری در زندگی مشترک محسوب نمی‌شود و بیشتر یک انتخاب است که معمولا یا به تعویق می‌افتد یا به کل کنار گذاشته می‌شود.

بررسی دلایل روانشناختی و اجتماعی جایگزینی حیوانات خانگی با فرزندان

همزمان با روند نزولی میل به فرزندآوری در سراسر دنیا، شمار افراد و خانواده‌هایی که به نگهداری از حیوانات خانگی روی آورده‌اند افزایش یافته و روندی صعودی دارد. به نظر می‌رسد، سرپرستی حیوانات خانگی، ترفندی جایگزین برای نگهداری از فرزندان است.

جایگزینی حیوانات خانگی با فرزندان
جایگزینی حیوانات خانگی با فرزندان

امروزه سگ‌ها، گربه‌ها و سایر حیوانات خانگی، بیش از پیش به عنوان اعضای اصلی خانواده در نظر گرفته می‌شوند. آن‌ها دوست داشته می‌شوند، مورد مراقبت قرار می‌گیرند و به‌صورت عمیقی در برنامه‌های روزمره خانواده ادغام می‌شوند؛ در واقع آن‌ها چیزی فراتر از مفهوم قدیمی حیوان خانگی هستند.

یک مطالعه در می ۲۰۲۵ که در مجله European Psychologist منتشر شده، تلاش کرده تا این هنجار جدید و همچنین دلایل جذابیت آن برای زوج‌های بدون فرزند امروزی را بررسی کند. این تحقیق که توسط Laura Gillet و Enikő Kubinyi انجام شده، عوامل مختلفی را به عنوان دلایل جایگزینی حیوانات خانگی با فرزندان عنوان کرده است. ما در ادامه، سه یافته کلیدی این تحقیق را بررسی می‌کنیم.

دلبستگی

ژیله و کوبینی می‌گویند، در درجه اول ممکن است پیوند عاطفی بین انسان و حیوانات خانگی در بسیاری از جهات، مشابه دلبستگی بین والد و فرزند باشد؛ در واقع فراتر از یک شباهت ساده، نوعی احساس واقعی.

شاید تاثیرگذارترین روش برای مطالعه دلبستگی، روش موقعیت ناآشنا (Strange Situation Procedure – SSP) مری اینزورث باشد. در این روش، یک نوزاد در اتاقی با مراقب اصلی‌اش قرار می‌گیرد و سپس یک فرد غریبه وارد اتاق می‌شود.

مراقب پس از مدتی اتاق را ترک می‌کند و حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه بعد بازمی‌گردد. نحوه واکنش کودک در این مدت کوتاه (مثلا گریه کردن، چسبیدن به مراقب، کاوش محیط یا آرام‌شدن سریع) بینش‌های ارزشمندی درباره سبک دلبستگی ایمن یا ناایمن کودک ارائه می‌دهد.

جایگزینی حیوانات خانگی با فرزندان
جایگزینی حیوانات خانگی با فرزندان

جالب اینجاست که سگ‌ها نیز در نسخه تطبیق‌یافته SSP الگوهای رفتاری مشابهی از خود نشان می‌دهند. ژیله و کوبینی اشاره می‌کنند که سگ‌ها نیز در حضور صاحبان خود بازیگوش‌تر، کنجکاوتر و آرام‌تر می‌شوند. همچنین، هنگام جدایی از صاحب خود، مضطرب یا گوشه‌گیر می‌شوند.

همان‌طور که نویسندگان اشاره می‌کنند، سگ‌ها اغلب صاحبان خود را به‌عنوان پناهگاه امن درک می‌کنند. اصطلاحی که مستقیما از نظریه دلبستگی گرفته شده و به امنیت عاطفی ادراک‌شده از سوی یک فرد مورد اعتماد اشاره دارد.

علاوه بر آرامش‌بخشی به سگ، این نوع پیوند، سیستم مراقبت ذاتی در انسان‌ها را نیز فعال می‌کند. برای بسیاری، دلبستگی به حیوان خانگی (و احساس اینکه این دلبستگی دوطرفه است) می‌تواند بسیار رضایت‌بخش باشد. به نوعی، احساس نیازمند بودن، مورد اعتماد واقع شدن و قدردانی، همان نیاز روانی‌ای را ارضا می‌کند که در روابط سنتی والد فرزندی وجود دارد.

سبک‌های فرزندپروری

مطالعه مذکور همچنین خاطرنشان می‌کند که دلبستگی در خلا عمل نمی‌کند. هر پیوند قوی، چه بین والد و فرزند و چه بین انسان و سگ، منجر به فعال‌شدن مکانیزمی درونی به نام سیستم مراقبتی می‌شود. ژیله و کوبینی استدلال می‌کنند که این سیستم توسط الگوهای رفتاری پایدار ما که به عنوان سبک‌های فرزندپروری شناخته می‌شوند، شکل می‌گیرد.

در واقع، مرور ادبیات آن‌ها نشان می‌دهد که بسیاری از صاحبان سگ به‌طور طبیعی در همان الگوهای فرزندپروری قرار می‌گیرند که تا حد زیادی مشابه والدین واقعی است: سهل‌گیرانه، مستبدانه یا مقتدرانه.

جایگزینی حیوانات خانگی با فرزندان
جایگزینی حیوانات خانگی با فرزندان

آن‌ها برنامه‌ریزی می‌کنند، قوانین تعیین می‌کنند و رفتارشان را بر اساس خلق‌وخوی سگ خود تطبیق می‌دهند. حتی یاد می‌گیرند معنای ناله، پارس‌ کردن و تغییرات ظریف رفتاری سگ خود را درک کنند. به عبارت دیگر، آن‌ها حیوان خانگی خود را تقریبا به همان شیوه‌ای می‌شناسند که یک والد فرزند خود را می‌شناسد.

در عین حال، نگهداری از حیوانات خانگی احتمالا کم‌خطرتر نیز تلقی می‌شود. دکتر Małgorzata Szcześniak، پژوهشگر روانشناسی، اخیرا در یک مصاحبه گفته: «ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که افزایش استانداردهای زندگی به معنای افزایش خطی کیفیت درک‌شده آن نیست.» بنابراین، او استدلال می‌کند که «این عوامل ممکن است به تاخیر بیشتر در فرزندآوری خانوارها منجر شود.»

در تحقیقات او درباره نقش اضطراب آینده در تاخیر فرزندآوری، به افزایش نااطمینانی اقتصادی، بی‌ثباتی سیاسی، تغییرات آب‌وهوایی و درگیری‌های جهانی به عنوان عوامل کلیدی اضطراب در والدین اشاره شده است. بسیاری از خانواده‌های امروزی مطمئن نیستند که آیا صرفا والد خوب‌بودن برای محافظت از فرزند در برابر چالش‌های جهان مدرن امروزی کافی است یا خیر.

در مقابل، حیوانات خانگی را می‌توان بسیار راحت‌تر از این تهدیدات محافظت کرد. آن‌ها نیازی ندارند که به تنهایی وارد دنیا شوند و با آن کنار بیایند. آن‌ها به هزینه تحصیل در دانشگاه، حساب‌های شبکه‌های اجتماعی یا محافظت در برابر فشارها و چالش‌های بزرگسالی نیاز ندارند.

برای بسیاری از زوج‌ها، این ریسک کمتر همراه با پاداش‌های عاطفی مراقبت، نگهداری از حیوانات خانگی را به روشی معتبر برای ارضای تمایلات عمیق تکاملی ما، بدون مسئولیت سنگین پرورش یک کودک در دنیایی به‌طور فزاینده نامطمئن تبدیل کرده است.

شناخت

فراتر از پیوند احساسی و رفتارهای مراقبتی، ژیله و کوبینی به این نکته اشاره می‌کنند که سگ‌ها از نظر شناختی نیز بسیار توانمند هستند و به شکلی قابل‌توجه، شباهت زیادی به کودکان خردسال دارند. بررسی آن‌ها نشان می‌دهد که سگ‌های بالغ، قابلیت‌های شناختی‌ در حد یک کودک ۲ تا ۲.۵ ساله دارند.

سگ‌ها در تکالیف جابجایی و پنهان‌سازی اشیا موفق عمل می‌کنند (یعنی جایی که می‌بینند یک شی پنهان شده و می‌توانند آن را با موفقیت بازیابی کنند). آن‌ها درک محکمی از ثبات شی (object permanence) دارند. می‌توانند بین اشکال، رنگ‌ها و اندازه‌های مشابه تمایز قائل شوند. حتی قادرند بازنمایی‌های چندحسی پیچیده‌ای از موجودات اجتماعی و اشیا بی‌جان تشکیل دهند.

این‌ها برخی از همان نقاط عطف شناختی اولیه‌ای هستند که کودکان انسانی در چند ماه اول زندگی به آن‌ها دست می‌یابند.

جایگزینی حیوانات خانگی با فرزندان
جایگزینی حیوانات خانگی با فرزندان

فراتر از این واقعیت که سگ‌ها این توانایی‌های شناختی را دارند، آن‌ها در واقع از این توانایی‌ها برای تعامل روزمره با ما استفاده می‌کنند. هوش سگ‌ها صرفا انتزاعی و نظری نیست؛ آن‌ها از هوش هیجانی برخوردارند، از نظر اجتماعی سازگار هستند و به‌طور قابل‌توجهی به رفتار انسان پاسخ می‌دهند.

ژیله و کوبینی خاطرنشان می‌کنند که سگ‌ها اغلب حالات ما را منعکس می‌کنند، به تن صدای ما پاسخ می‌دهند، تماس چشمی برقرار می‌کنند و حتی رفتارهای الگوبرداری‌شده ما را تقلید می‌کنند. بسیاری از سگ‌ها حتی می‌توانند ده‌ها کلمه و اشاره گفتاری را درک کنند. توانایی آن‌ها برای ادغام بی‌نقص و استثنایی در جوامع انسانی، بخشی از چیزی است که آن‌ها را به چنین همراهان محبوبی تبدیل کرده است.

تماشای رشد یک سگ و هماهنگ‌شدن بیشترش با حضور شما، تقریبا مانند کودکان می‌تواند منبع بی‌بدیلی از غرور و شادی باشد. اما به احتمال زیاد، همان پیوند عاطفی با سگ‌هاست که نگهداری از حیوانات خانگی را بیش از هر چیز عمیق می‌کند. آن‌ها به‌شدت وفادار هستند، به‌طور غیرمعمولی فداکارند و از همه مقدس‌تر، آن‌ها بدون قیدوشرط ما را دوست دارند.

منبع: forbes

1 دیدگاه

  1. خب شما چکاردارین هرکسی دوست داره حیوان نگه داره شما فضولین خیلی پستین که همش ازبدگویی حیوانات مخصوصا سگها میکنید اونها مخلوق پاک خدایند درکارخداوند عزیزم فضولی میکنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا