روایتی از ۶۵۰۰۰ سال هنر بومی در استرالیا
نمایشگاه «۶۵۰۰۰ سال: تاریخ مختصر هنر استرالیایی» با هدف بازشناسی شکوه هنر بومی و افشای حقیقت استعمار، در موزه هنر پاتر افتتاح شده و با کتابی جامع و آموزنده همراه است که تاریخ هنر این سرزمین را با نگاهی عمیق و بیننسلی بازگو میکند.

تحریریه حرف مرد: نمایشگاهی مهم در استرالیا بهتازگی در موزه هنر پاتر افتتاح شده است با عنوان ۶۵۰۰۰ سال: تاریخ مختصر هنر استرالیایی. این عنوان، هدف اصلی نمایشگاه را در خود جای داده است: گرامیداشت و بزرگداشت درخشش هنر بومیان استرالیا و مردم جزایر تنگه تورس، در عین رویارویی با بخش تاریک تاریخ استعماری این کشور. همچنین، این عنوان بهطور برابر، اهمیت دانش و عاملیت بومی را بهعنوان بخش بنیادین آغاز خلاقیت و هنر انسانی اعلام میکند.
هرچند من شخصاً این نمایشگاه را ندیدهام، اما کتاب حجیمی که به همراه آن منتشر شده و توسط انتشارات Thames and Hudson چاپ شده، را با علاقه خواندهام و قویاً آن را توصیه میکنم. این کتاب از آموزندهترین و جذابترین آثاری است که تا به حال خواندهام.
در این اثر باشکوه، بیستوپنج نویسنده ما را دعوت میکنند تا تاریخ هنر منحصربهفرد استرالیا را از نو بررسی کنیم و به نقش برجسته آن در دوران معاصر اذعان داشته باشیم. این کتاب با نوشتههای تازهای از متفکران برجسته نسلها و رشتههای گوناگون، هنر بومی استرالیا را در قالبهای مختلف، دورههای زمانی متعدد و گروههای زبانی گوناگون جشن میگیرد.
امروزه، هنر بومی و هنرمندان بومی در خط مقدم هنر معاصر قرار دارند. این کتاب، بهنحوی ملموس و قابل لمس، نبوغ هنری نخستین ساکنان استرالیا را نشان میدهد و سندی بر پایداری آنان است.
در پیشگفتار شارلوت دی، هدف نمایشگاه سال ۲۰۲۵ و ارتباط آن با نمایشگاههای پیشین تاریخی روشن شده است. او مینویسد:
۶۵۰۰۰ سال: تاریخ مختصر هنر استرالیایی، با عنوان فریبندۀ خود، بر پایه سایر نمایشگاههای حقیقتگو درباره هنر بومی، که توسط موزه هنر پاتر برگزار شدهاند، بنا شده است؛ نمایشگاههایی که جنبههایی از استعمار استرالیا را به چالش کشیدهاند، از جمله: آینه در آینه: خودشیفتگی استعمار (۱۹۹۶)، خون بر اسپینیفکس (۲۰۰۲) و بروک اندرو: آرامگاه طردشدگان (۲۰۱۵).»
شارلوت دی، پیشگفتار درخشان و قدرتمند خود را — که بهتنهایی نمایانگر این تاریخ مختصر از هنر استرالیایی است — با این جمله به پایان میبرد:
این سنتهای هنری، نخستین مردمان این سرزمین را در طول تاریخ استرالیا، در ژرفای تاریخی که نسلها به نسلهای دیگر پیوسته و از زمان ورود نیاکانمان تا کنون امتداد یافته، و همچنین در طول تاریخ کوتاه استعمار و ملتسازی که هنوز جایگاهی شرافتمندانه در میان ما نیافته، حفظ کردهاند. این است که آثار هنری این کتاب و نمایشگاه تا این اندازه معنادارند: اینها گواهی بر وجود و انسانیت ما هستند. این، خودِ هنر است.
داستان هنر بومیان استرالیا، روایتی است هم از زیبایی و هم از رنج. این مردم از ۶۵۰۰۰ سال پیش و از زمان ورودشان، پیش از ورود کاپیتان کوک، به خلق آثار هنری پرداختهاند؛ یعنی زمانی بسیار پیش از آنکه کاپیتان کوک زمین را با عبارت لاتین terra nullius — بهمعنای «سرزمینی که به هیچکس تعلق ندارد» — اعلام کند.
ترا نولیوس جز رنج، درد، طرد و قتل هزاران نفر از ساکنان بومی که بیش از ۶۰۰۰۰ سال در این سرزمین میزیستند، حاصلی در پی نداشت. هنر پررنگ و آشکار آنان که در سراسر این ترا نولیوس پراکنده است، شواهدی خیرهکننده از وجودشان و پیوند عمیقشان با زمین، دریا و آسمان است.
آیلین موریتون رابینسون، استاد پژوهشهای بومی در دانشگاه RMIT، نوشته است که حس تعلق و در خانه بودن که بومیان استرالیا تجربه میکنند، تضادی چشمگیر با درک مردم غیر بومی دارد — کسانی که بسیاری از آنان از نسل استعمارگران اولیه هستند.
بر اساس گفته رابینسون، حس تعلق استرالیاییهای سفیدپوست «از مالکیت و موفقیت نشأت میگیرد و بهطور جداییناپذیری به وضعیت اجتماعی نژادی پیوند خورده» و مبتنی بر تداوم اندیشه ترا نولیوس است.
پیوند معنوی عمیقی که بومیان استرالیا حس میکنند، ریشه در اقامت مداومشان در این قاره برای حدود ۶۰۰۰۰ سال دارد و در باور به اینکه قوانین بومی توسط نیاکان روحانی (spirit ancestors) خلق شدهاند تا از زمین و مردم محافظت کنند.
این کتاب شامل آثار هنری شگفتانگیزی از هنرمندان بومی سراسر استرالیاست که این پیوند را به نمایش میگذارند. گرچه شیوه انتقال — یعنی مواد مورد استفاده برای خلق اثر — متفاوت است، اما موضوعات به هر منطقه محدود میماند و روایتهایی گوناگون از نیاکان روحانی آن مکان را بازگو میکند.
ترا نولیس؛ قانونی برای تملک سرزمینهای کهن
عبارت لاتین terra nullius از قرن هجدهم بهعنوان اصلی در حقوق اروپا رسمیت یافت. این اصل اجازه میداد که کشورهای اروپایی بهصورت مشروع حاکمیت خود را بر سرزمینهایی که «فاقد حاکمیت مشروع» تلقی میشدند، اعلام کنند. این سرزمینها در واقع مسکونی بودند، اما اروپاییها ساکنانشان را بیش از حد ابتدایی تلقی میکردند، گویی قادر به تشکیل حاکمیت سیاسی، امضای معاهدات یا بهرهبرداری مولد از زمین نیستند. بریتانیا نیز از این اصل برای مشروع جلوهدادن تملک خود بر استرالیا استفاده کرد و استعمار خونین و خشونتبار کشور را با مشروعیتی حقوقی، هرچند جعلی، آغاز کرد. اما سرانجام این اصل توسط نخستین ساکنان استرالیا به چالش کشیده شد.
استرالیا تا دهه ۱۹۷۰ شاهد دعاوی حقوقی درباره مالکیت بومی نبود، تا آنکه پس از رفراندوم سال ۱۹۶۷، که بومیان استرالیا (اعم از بومیان و ساکنان جزایر تنگه تورس) به عنوان شهروند به رسمیت شناخته شدند، فعالیتهای سیاسی آنان آغاز شد.
دادگاه عالی استرالیا، با طرح پرونده Mabo No.1 و ابطال قانونی ایالتی تحت قانون تبعیض نژادی ۱۹۷۵، پرونده Milirrpum را در Mabo v Queensland (No.2) در سال ۱۹۹۲ رد کرد. در این حکم، ترا نولیوس کنار گذاشته شد و دادگاه (با رأی ۶ به ۱) اعلام کرد که مالکیت بومی وجود دارد و (با رأی ۷ به ۰) میتوان آن را بدون غرامت (۴ به ۳) از سوی دولت از بین برد.
پس از این حکم، پارلمان استرالیا قانون مالکیت بومی ۱۹۹۳ را تصویب کرد که این اصل را تدوین و «هیئت ملی مالکیت بومی» را تأسیس کرد. پرونده استرالیای غربی علیه دولت فدرال نیز این قانون را تأیید و قانونی متضاد در استرالیای غربی را باطل کرد.
کتاب ۶۵۰۰۰ سال: تاریخ مختصر هنر استرالیایی اشاره کوتاهی به این مسائل دارد، اما تمرکز اصلی آن بر نمایش گسترهای از آثار هنری است که توسط طوایف بومی سراسر استرالیا خلق شدهاند. این آثار، که بر صخرهها، غارها و درختان ترسیم شدهاند، با استفاده از موادی طبیعی مانند پوست درخت، صدف و علفها به وجود آمدهاند.
این آثار، بخشی از یک سنت شفاهی مداوم از افسانههای آفرینش هستند که در هر منطقه جغرافیایی بهطور خاص درهم تنیده شده و با شکلها و نمادهای توتمیک خاص آن مکان، از ابزارآلات گرفته تا سبدها، نقابها یا وسایل شکار، درآمیختهاند؛ همه آراسته با نقشها و الگوهای مقدس.
همچنین بخوانید: پیشتصور و پستصور در عکاسی: چگونه یک عکس از خاطرهای مبهم به اثری هنری بدل میشود؟
آنچه برای بومیان مقدس بود، در آثار هنری آنان تجلی یافت. آثاری که زمانی توسط استعمارگران ناآگاه، «ابتدایی» تلقی میشدند، اکنون بهعنوان بخش جداییناپذیر از تاریخ هنر استرالیا به رسمیت شناخته میشوند. به گفته یکی از مورخان هنر، هنر بومیان، تنها هنر اصیل و واقعی استرالیاست.
هنر بومی، نهتنها از لحاظ فنی با وجود ابزارهای ساده بسیار تحسینبرانگیز است، بلکه از لحاظ زیباییشناسی نیز خیرهکننده است. و هنگامی که تاریخ فرهنگی و افسانههای آفرینش هر قبیله در آن اثر هنری در نظر گرفته شود، با میراث فرهنگی انسانی مواجه میشویم که بهمدت ۶۵۰۰۰ سال بیوقفه ادامه داشته است؛ بیقیمت و بینظیر.
این کتاب، مجموعهای بینظیر از عکسهای آثار هنری بومی، مقالههایی درباره سبکهای هنری هر منطقه، و اطلاعاتی مختصر درباره زندگی هنرمندان بومی از قرن هجدهم به بعد را در بر دارد؛ دورهای که اروپاییان برای نخستینبار به مهارت فنی و ترکیببندی هنری مردان و زنان بومی پی بردند.
صدای نخستین ساکنان استرالیا در برابر استعمار
البته همه مستعمرهگران بد نبودند؛ برخی از آنان حامی این هنر شدند. با این حال، آثاری که آن زمان و اکنون خلق شدهاند، زخمهای عمیق استعمار را در خود دارند. آنها سندی از زندگی تحت سلطه استعمارند و بسیاری از آنها نگرانکنندهاند. پیامشان از رنج و فقدان، انکارناپذیر و فراموشنشدنی است — چه در مناظر طبیعی که بهطور ضمنی قتلعامها را به تصویر میکشند و چه در نقاشیهای صریح و تمثیلی که بیپرده مقامات محلی استعماری را در حال ارتکاب جنایت نشان میدهند.
پیام غالب در تمام هنرهای بومی، چه در این کتاب الهامبخش و چه در نمایشگاه، پیوند عمیق و عشق به «سرزمین» است — نه استرالیا بهعنوان یک کشور، بلکه تعریفی بومی از «سرزمین» بهمثابه محیطی که آنان را تغذیه میکند و تاریخ ۶۵۰۰۰ سالهشان را در خود جای داده است.
این طبیعت است که همه چیز را برای بقا در اختیار ما قرار میدهد و باید همزمان محافظت و محترم شمرده شود. بومیان چنین کردند و هنوز هم میکنند. اما استعمارگران اروپایی چنین نکردند. آنها هم زمین را به زیر کشیدند و هم ساکنان نخستینش را — کسانی که در هماهنگی با سرزمین زندگی میکردند. آنان زمین و جان را گرفتند و جز ویرانی فرهنگ کهن و مرگ، چیزی بازنگرداندند.
۶۵۰۰۰ سال، تاریخی کوتاه است که در قالب ۴۰۰ اثر هنری، از جمله ۶ اثر تازه، روایت میشود. اما این تنها ظاهر ماجراست.
آنچه من از خواندن این کتاب برداشت کردم، روایت زایش هنر و بازآفرینی زنده آن در زندگی هر گروه قبیلهای بومی است؛ بهمثابه جوهره همزیستی آن گروه با محیط خود. این، فرهنگ انسانی در والاترین شکل خود است و مردم بومی استرالیا، والاترین نمود ما انسانها هستند.
و در پایان، این اندیشه عمیق از لئونارد آدام، مورخ هنر، که در سال ۱۹۳۸ از آلمان نازی به لندن گریخت و در ماه مه ۱۹۴۰ بهعنوان «بیگانه دشمن» به ملبورن منتقل شد، یادآور جایگاه تعیینکننده هنر بومی در اواخر قرن بیستم است:
«هیچ ملت دیگری، یک فرهنگ را بهطور کاملاً مستقل از تأثیرات بیرونی پدید نیاورده است.»
— آدام، هنر ابتدایی، صفحه ۱۹
۶۵۰۰۰ سال: تاریخ مختصر هنر استرالیایی گواهی است بر این سخن — و بسیار فراتر از آن.
منبع: Medium، کاربر Marc Barham