پذیرش ندانستن، مسیر رشد انسانی را هموار می‌کند

پذیرش ندانستن و مواجهه با عدم قطعیت می‌تواند مسیر رشد و کشف خود را هموار کند و تجربه‌ای ارزشمند برای زندگی فراهم آورد.

تحریریه حرف مرد: در طول زندگی، ما نه تنها تشویق می‌شویم که بیاموزیم، بلکه برای دانستن پاداش می‌گیریم. دانش و آگاهی رابطه نزدیکی با رشد و پیشرفت دارند. طی قرن‌ها، استدلال منطقی، جمع‌آوری داده‌های علمی و آزمایش‌های تجربی به ما کمک کرده‌اند تا مدل‌های دقیق‌تری از جهان پیرامونمان بسازیم.

جامعه ما بر پایه ارزش دانش ساخته شده است و من به عنوان یک دانشمند، هر روز در حال مشارکت در این مدل واقعیت هستم. با این حال، وقتی کسی به من گفت: «واقعاً نمی‌دانم چه می‌خواهم»، شروع کردم به فکر کردن: چرا عدم قطعیت اغلب بد و منفی دیده می‌شود؟ آیا ندانستن نشانه نابالغی یا دودلی است، یا می‌تواند ارزش و سود خود را داشته باشد؟

عدم قطعیت و استرس

با اینکه عاشق دانستن هستیم، تحمل عدم قطعیت برای ما دشوار است. یک مطالعه از دانشگاه کالج لندن نشان داد که مواجهه با عدم قطعیت حتی می‌تواند از تجربه مستقیم یک محرک دردناک استرس‌زا‌تر باشد. محققان دریافتند که وقتی فرد می‌داند احتمال دریافت شوک الکتریکی وجود دارد، استرس او بسیار بیشتر از زمانی است که مطمئن باشد حتماً شوک دریافت خواهد کرد.

این موضوع در بسیاری از موقعیت‌های زندگی صادق است؛ کافی است آخرین باری را که قطار شما تأخیر داشت یا وقتی وارد رابطه‌ای جدید شدید و نمی‌دانستید طرف مقابل چه احساسی دارد، به یاد بیاورید.

به همین دلیل، پذیرفتن عدم قطعیت، به‌ویژه در جامعه‌ای که پیشرفت و بهره‌وری اهمیت زیادی دارد، می‌تواند ترسناک یا دست‌کم بی‌فایده به نظر برسد. اما حقیقت این است که ندانستن می‌تواند فرصتی ارزشمند باشد.

همچنین بخوانید: مرگ مثبت‌ | آیا پذیرش مرگ باعث آرامش می‌شود؟

کشف فراتر از دانسته‌ها: تمرینی عرق‌آور

در کتاب اخیرش، اقتصاددان Russ Roberts توضیح می‌دهد که اجتناب از عدم قطعیت گاهی می‌تواند ما را گمراه کند. ممکن است وسوسه شوید داده‌های موجود را جمع‌آوری کنید، زیرا به نظر می‌رسد بهترین گزینه است. اما Roberts تأکید می‌کند که بسیاری از تصمیمات مهم زندگی، که او آن‌ها را مسائل وحشی می‌نامد، با تحلیل داده‌ها قابل پیش‌بینی نیستند. بنابراین اگر از خود می‌پرسید آیا زمان مناسبی برای والد شدن است یا تغییر شغل بنیادین، جدول اکسل و تحلیل هزینه-فایده پاسخ مناسبی نخواهند داد.

این تصمیمات مسیر زندگی و خود ما را شکل می‌دهند. همان‌طور که Jess Linz و Anna Secor اشاره می‌کنند، دودلی ناشی از ندانستن ممکن است پنجره‌ای به واقعیت‌های مختلف و امکانات تازه باز کند:

«مواجهه با دودلی یعنی مواجهه با چندگانگی‌ها، جایی که همه چیز ممکن است و ماهیتاً نامعین است.»

بنابراین لازم است ذهن خود را فراتر از داده‌ها و دانسته‌هایمان بکشیم و با اضطراب طبیعی ناشی از ندانستن کنار بیاییم. اما این کار آسان نیست. به گفته Sara Ahmed، ما آموخته‌ایم زندگی خود را بی‌عیب و نقص نشان دهیم و تلاش‌های پشت صحنه برای رسیدن به اهداف را پنهان کنیم. اما زندگی، در اصل، تمرینی پر از تلاش و کشف است؛ جایی که بالا می‌رویم و سقوط می‌کنیم، در حالی که رشد می‌کنیم و می‌آموزیم چه کسی هستیم و چه کسی می‌خواهیم بشویم.

ابرِ ندانستن

چه می‌توان کرد وقتی وارد تاریکی ندانستن می‌شویم و با چالش‌ها دست و پنجه نرم می‌کنیم؟ یک راهب انگلیسی ناشناس در نوشته‌ای به نام «ابر ندانستن» می‌گوید بهترین کار در قبال ندانستن این است که آن را تجربه کنیم. او پیشنهاد می‌کند با ندانستن مانند راه رفتن در یک ابر برخورد کنیم؛ با قدم‌هایی آهسته، محتاط و با اعتماد به مسیر. چنین مواجهه‌ای می‌تواند ما را به نزدیک‌ترین تجربه ممکن با خدا یا حقیقت وجودی خودمان برساند.

من تجربه راه رفتن در ابر را نداشته‌ام، اما یک پیاده‌روی در صبح مه‌آلود در طبیعت را به یاد می‌آورم. قدم‌هایم آهسته و محتاط بودند و تنها کاری که می‌توانستم انجام دهم این بود که اعتماد کنم بالاخره مه کم‌کم کنار می‌رود و می‌توانم با اطمینان بیشتری ادامه بدهم. جالب اینجاست که همان سطح اعتماد در موقعیت‌های پیچیده و تصمیمات مهم زندگی برایم بسیار دشوارتر است. مواجهه با مسائل وحشی برای من شبیه تلاش برای تخمین میزان رطوبت در هوا قبل از برداشتن قدم بعدی است. تنها وقتی ذهنم خسته می‌شود، اجازه می‌دهم که نیاز به دانستن و کنترل کامل رها شود.

رویکردی متفاوت به پیشرفت

راجرز می‌گوید شناخت این موضوع که ما کنترل کامل نداریم به معنای این نیست که کلاً کنترلی وجود ندارد! بلکه دعوتی است به اعتماد و توجه به اطلاعات تازه‌ای که در مسیر زندگی به دست می‌آوریم، تا بتوانیم نسخه قبلی برنامه زندگی‌مان را اصلاح کنیم.

Linz و Secor پیشنهاد می‌کنند به جای اینکه در ابهام بمانیم و انتظار داشته باشیم که این ندانستن به پیشرفت ما کمک کند، آن را به عنوان ابزاری برای ارتباط عمیق‌تر با مسئله در نظر بگیریم. ندانستن مانند ماندن در مه است؛ مثل لحظه‌ای که مجبوریم با آن زندگی کنیم و تجربه کنیم، به جای اینکه عجله کنیم و به نتیجه مشخصی برسیم.

با رها کردن تسلط خود بر دانش، هدیه‌ای ارزشمند دریافت می‌کنیم: ارتباط با چیزی فراتر از خودمان، چیزی که پیچیدگی و نامعین بودنش، ما را به تأمل و رشد دعوت می‌کند.

پس بله، من هم ممکن است ندانم که در زندگی چه می‌خواهم. اما رشد و شکوفایی انسانی به معنای کاوش خود و یادگیری از تجربه‌هاست. با کمی اعتماد، این مسیر می‌تواند بسیار جالب و ارزشمند باشد.

منبع: Psychology Today

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا