پژوهش تازه قدرت تنفس آگاهانه را آشکار میکند؛ اثری شبیه روانگردانها!
پژوهشی در مجله PLOS One نشان میدهد که تنفس سریع میتواند با تغییر جریان خون مغزی و سیستم عصبی خودکار، تجربههایی عمیق و شبیه به روانگردان ایجاد کند.

تحریریه حرف مرد: در سالهای اخیر، «تنفس آگاهانه» یا همان Breathwork به یکی از موضوعات جذاب در حوزه روانشناسی، مدیتیشن و علوم اعصاب تبدیل شده است. این شیوه با کنترل ارادی و آگاهانه ریتم تنفس، نهتنها به آرامسازی ذهن و بدن کمک میکند، بلکه قادر است تجربههایی عمیق و گاه شبیه به حالات ناشی از مصرف مواد روانگردان ایجاد کند. پرسش اساسی پژوهشگران این بوده که چنین تجربههایی چگونه در مغز و بدن رخ میدهند و چه سازوکارهای زیستی در پس این پدیده وجود دارد. پژوهشی تازه که در مجله علمی PLOS One منتشر شده، به دنبال پاسخ به همین پرسش بوده و برای نخستین بار توضیحی عصبزیستی برای این تغییرات ذهنی و هیجانی ارائه میدهد.
یک تحقیق علمی جدید نشان میدهد که حالات تغییریافته آگاهی که از طریق تنفس سریع ایجاد میشوند، با تغییرات خاصی در جریان خون مغزی و سیستم عصبی خودکار بدن مرتبط هستند. این پژوهش که در نشریه PLOS One منتشر شده است، یک توضیح زیستی برای تجربههای عمیق و ذهنی ارائه میدهد که از سوی تمرینکنندگان این روش گزارش شدهاند.
Breathwork اصطلاحی کلی برای روشهایی است که شامل کنترل آگاهانه بر الگوهای تنفسی فرد میشوند. برخی گونههای آن، که تحت عنوان High Ventilation Breathwork (تنفس با تهویه بالا) شناخته میشوند، بر افزایش سرعت یا عمق تنفس تمرکز دارند و معمولاً همراه با موسیقی تأثیرگذار انجام میشوند. این روشها میتوانند تغییرات شدیدی در ادراک و احساسات ایجاد کنند و تجربههایی را شکل دهند که تمرینکنندگان آنها را مشابه تأثیرات مواد روانگردان توصیف میکنند، از جمله احساس سرخوشی، یگانگی و رهایی هیجانی.
با وجود محبوبیت روزافزون این روش به عنوان ابزاری درمانی، فرآیندهای زیستی پشت این اثرات هنوز به طور کامل بررسی نشده بود. گروهی از پژوهشگران به رهبری «ایمی آملا کارتر» برای پر کردن این خلأ علمی تلاش کردند تا بررسی کنند که در طول این جلسات تنفسی شدید چه اتفاقی در مغز و بدن میافتد.
این پژوهش شامل ۳۱ تمرینکننده باتجربه Breathwork بود که در سه آزمایش بههمپیوسته شرکت کردند. برخی از افراد در بیش از یک آزمایش حضور داشتند. در مطالعه اول، ۱۵ نفر (میانگین سنی ۴۳ سال، ۵ زن) به صورت آنلاین از طریق ویدئوکنفرانس شرکت کردند تا بررسی شود که آیا اثرات ذهنی این روش در خانه هم قابل بازتولید هستند یا خیر. در مطالعه دوم، با استفاده از روشی خاص در تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI) که جریان خون مغزی را اندازهگیری میکند، ۱۹ نفر (میانگین سنی ۴۴ سال، ۷ زن) مورد بررسی قرار گرفتند. آزمایش سوم در یک آزمایشگاه روانفیزیولوژی با حضور ۸ نفر (میانگین سنی ۴۱ سال، ۲ زن) انجام شد که در آن تغییرات سیستم عصبی خودکار اندازهگیری گردید.
در جلسات آزمایشگاهی و تصویربرداری، شرکتکنندگان به دستورالعملهای صوتی از پیش ضبطشده گوش دادند که همراه با موسیقی محیطی تأثیرگذار ارائه میشد. جلسه با تنفس عادی آغاز میشد و سپس ریتم موسیقی به تدریج تندتر میشد تا آنها را به تنفس سریعتر ترغیب کند. دستورالعملها شامل جملاتی مانند «دهان باز، دم عمیق، بدون مکث در ابتدای دم یا انتهای بازدم، تنفس کامل با کل بدن» بودند. همچنین شرکتکنندگان تشویق میشدند که به تجربه تن دهند: «موسیقی همچنان اوج میگیرد، پس با ریتم همراه شوید و اجازه دهید نفستان شما را هدایت کند. وظیفه شما فقط ادامه دادن به تنفس است… هر حسی را که تجربه میکنید، بپذیرید و لذت ببرید.»
در هر سه محیط، شرکتکنندگان پرسشنامههایی را پیش و پس از Breathwork تکمیل کردند تا وضعیت هیجانی، علائم شبیه به وحشتزدگی و ماهیت حالت تغییریافته آگاهی خود را گزارش دهند.
همچنین بخوانید: نگاهی به روش CBT؛ یکی از مؤثرترین درمانهای غیر دارویی برای بیخوابی
«بیکرانگی اقیانوسی»؛ تجربهای مشترک میان تنفس سریع و روانگردانها
نتایج نشان داد که Breathwork با تهویه بالا برای افراد باتجربه ایمن است و به طور مداوم باعث ایجاد حالات تغییریافته آگاهی میشود. هیچیک از شرکتکنندگان افزایش معناداری در ترس یا حملات پانیک گزارش نکردند، هرچند اندکی افزایش در ناراحتی فیزیکی گزارش شد. احساسات منفی پس از جلسات کاهش یافتند. تجربه غالب و شدید گزارششده، حالتی بود که پژوهشگران آن را «بیکرانگی اقیانوسی» (Oceanic Boundlessness) نامیدند؛ حالتی شامل احساس سرخوشی، اتصال معنوی و وحدت با محیط اطراف. این تجربه بهعنوان شاخص اصلی ذهنی برای مقایسه با دادههای زیستی انتخاب شد.
نتایج تصویربرداری مغزی ۱۳ نفر از ۱۹ شرکتکننده تغییرات قابلتوجهی در جریان خون مغزی را نشان داد. به طور کلی، تنفس سریع باعث کاهش گسترده جریان خون به مغز شد؛ پدیدهای که در اثر کاهش سطح دیاکسیدکربن خون طبیعی است. پژوهشگران دریافتند که کاهش جریان خون در بخشی از مغز به نام «اینسولای خلفی چپ» با شدت بیشتر تجربه بیکرانگی اقیانوسی مرتبط بود. این بخش از مغز در پردازش «دروننگری» (interoception، یعنی ادراک حالات درونی بدن مانند سیگنالهای قلب و ریه) نقشی کلیدی دارد.
تحلیل دقیقتر این ناحیه نشان داد که کاهش جریان خون به طور خاص با مؤلفههای «احساس وحدت» و «حالت سرخوشی» مرتبط است. این یافته نشان میدهد تغییر در پردازش سیگنالهای درونی بدن توسط مغز میتواند به ایجاد این احساسات عمیق منجر شود.
پژوهشگران همچنین مشاهده کردند که جریان خون در ناحیهای شامل آمیگدال راست و هیپوکامپ ــ مناطقی مرتبط با پردازش هیجان و حافظه ــ در طول مرحله پایدارتر جلسه افزایش یافت. این افزایش موضعی در پسزمینه کاهش کلی جریان خون، ممکن است نشانگر فعالیت عصبی بیشتر در پردازش خاطرات هیجانی باشد.
در آزمایش فیزیولوژیک، مشخص شد که Breathwork با تهویه بالا سیستم عصبی سمپاتیک را فعال میکند؛ سیستمی که مسئول واکنش «جنگ یا گریز» است. این امر با کاهش «تغییرپذیری ضربان قلب» (Heart Rate Variability یا HRV) اندازهگیری شد. کاهش HRV نشان میدهد قلب در حالت برانگیختگی با الگوی منظمتر و متغیر کمتر میتپد. شدت این تغییر در HRV به طور مستقیم با شدت تجربه بیکرانگی اقیانوسی گزارششده مرتبط بود.
این مطالعه محدودیتهایی نیز دارد. تعداد شرکتکنندگان کم بود و همگی افراد باتجربه محسوب میشدند؛ بنابراین نتایج لزوماً به افراد تازهکار تعمیمپذیر نیست. همچنین پژوهش فاقد گروه کنترل بود (مثلاً گوش دادن به موسیقی بدون تنفس سریع)، بنابراین جداسازی اثرات دقیق تنفس دشوار است. با این حال، پژوهشگران این ترکیب (تنفس + موسیقی) را بررسی کردند زیرا همین شیوه در عمل استفاده میشود. پژوهشهای آینده میتواند شامل جمعیت بزرگتر و متنوعتر، از جمله افراد تازهکار یا کسانی با مشکلات روانی خاص باشد تا پتانسیل درمانی این روش بهتر روشن شود.
ایمی آملا کارتر، نویسنده اصلی، گفت: «انجام این پژوهش تجربهای فوقالعاده بود. بسیاری از مردم به طور تجربی از مزایای Breathwork سخن میگویند، اما این سبک تنفس سریع تاکنون توجه علمی اندکی دریافت کرده بود. ما بسیار قدردان مشارکتکنندگان هستیم که این تحقیق را ممکن ساختند.»
«الساندرو کولاسانتی»، یکی از پژوهشگران اصلی پروژه نیز اظهار داشت: «Breathwork ابزاری قدرتمند و در عین حال طبیعی برای نورومدولاسیون (تنظیم عصبی) است که از طریق تنظیم متابولیسم در سراسر بدن و مغز عمل میکند. این روش ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به یک مداخله درمانی تحولآفرین در اختلالاتی دارد که اغلب ناراحتکننده و ناتوانکننده هستند.»
منبع: Psypost