امپراتوری تارتاریا: تمدن گمشده افسانه‌ای در مرکز یک تئوری توطئه عجیب

گرچه امپراتوری تاتاریا یک تمدن واقعی از نظر تاریخی است، اما در سالیان اخیر در مرکز یک مجموعه تئوری توطئه عجیب قرار گرفته که این امپراتوری را منشا تحولات عظیمی در تاریخ قلمداد می‌کنند. به باور طرفداران این باور، تاتاریا تمدنی پیشرفته بود که بناهای بسیار مشهوری در جهان ساخت و سپس محو شد. اما واقعیت چیست؟

تحریریه حرف مرد: علی شاهرخ- بر اساس نظرات طرفداران تئوری توطئه، تارتاریا یک امپراتوری باستانی پیشرفته بود که برخی از مشهورترین بناهای تاریخی جهان را پیش از نابودی ساخت و بعدها عمدا از تاریخ حذف شد.

امپراتوری تارتاریا: تئوری توطئه‌ای که واقعیت را زیر سوال می‌برد

یکی از عجیب‌ترین تئوری‌های توطئه‌ای که در سالیان اخیر مطرح شده، حول یک تمدن باستانی به نام امپراتوری تارتاریا می‌چرخد. در حالی که تارتاریا یک مکان واقعی محسوب می‌شود، افسانه‌های مدرن درباره توانایی‌های فناورانه این تمدن و سیل‌های گلی که آن را نابود کردند، بسیار دور از واقعیت به نظر میرسد.

بر اساس این تئوری، تمدن تاتاری برخی از مشهورترین بناهای جهان، از اهرام جیزه و دیوار بزرگ چین تا تاج محل و کاپیتول هیل در ایالات متحده را ساختند؛ سپس، مجموعه‌ای از بلایای طبیعی این امپراتوری را نابود کرد و دولت‌های سراسر جهان یک همکاری گسترده ترتیب دادند تا با سانسور و تحریف تاریخ، وجود این تمدن را از پایه نفی کنند.

نقشه‌ای از آسیای مرکزی مربوط به قرن هفدهم که به منطقه «تارتاریا» اشاره دارد.
نقشه‌ای از آسیای مرکزی مربوط به قرن هفدهم که به منطقه تارتاریا اشاره دارد.

اما چرا؟ به نظر می‌رسد این سوالی است که حتی معتقدان به این تئوری توطئه نیز نمی‌توانند پاسخ دهند. این افسانه ریشه در ملی‌گرایی روسی دارد، اما عمدتا از طریق فروم‌های آنلاین و ویدیوهای منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی پخش شده است. بنابراین، هیچ مرجع واحدی در این زمینه وجود ندارد و ادعاهای بسیاری از نظریه‌پردازان در این باره با یکدیگر در تضاد است.

علی‌رغم فقدان هرگونه شواهد واقعی از وجود امپراتوری تارتاریا، این تمدن افسانه‌ای اکنون به مرکز یک باور تاریخی جایگزین برای باور رایج بدل شده که به «QAnon معماری» معروف است.

تاریخ گمشده امپراتوری تارتاریا

اگر از نظریه‌پردازان آنلاین بپرسید، امپراتوری تارتاریا روزگاری یک امپراتوری پیشرفته از نظر فناوری بود که بر مهمترین جوامع تاریخی تاثیر گذاشت و سازه‌های بزرگی در سراسر جهان ساخت. برخی از معتقدان ادعا می‌کنند که تارتاریا کل جهان را فتح کرد، در حالی که دیگران می‌گویند این امپراتوری فقط در آسیا گسترده بود اما نفوذ قابل توجهی در سراسر جهان داشت.

برخی از نظریه‌پردازان معتقدند که تاریخچه ساختمان سینگر نیویورک برای پنهان کردن وجود امپراتوری تارتار ساخته شده است.
برخی از نظریه‌پردازان معتقدند که تاریخچه ساختمان سینگر نیویورک برای پنهان کردن وجود امپراتوری تارتار ساخته شده است.

صرف نظر از وسعت جغرافیایی تارتاریا، بخش مهمی از تئوری مربوط به وجود آن این است که بسیاری از ساختمانها و بناهای نمادین در شهرهای بزرگ جهان امروز، در واقع کار معماران مدرن نیست. در عوض، آنها بقایای امپراتوری بزرگ تارتاریا هستند.

طرفداران ایده مذکور معتقدند از سازه‌های باستانی مانند اهرام مصر تا ساختمان‌های مدرن‌تری مانند کاپیتول هیل در ایالات متحده، همه کار تارتاریایی‌ها بوده است. پس، آنها کجا رفتند؟

بر اساس این داستان، مجموعه‌ای از بلایای طبیعی از جمله «سیل‌های گلی»، امپراتوری تارتاریا را از روی زمین محو کرد، اما برخی از ساختمان‌ها از نابودی جان سالم به در بردند. بسته به اینکه از چه کسی بپرسید، زمان وقوع این سیل‌ها حتی تا ۱۰۰ سال پیش نیز ممکن است به عقب برده شود.

در قلب این تئوری توطئه، این باور قرار دارد که تاریخی که ما می‌شناسیم، اتفاق نیفتاده یا حداقل مربوط به بازه زمانی که به ما آموزش داده شده نیست.

درون تئوری توطئه گیج‌کننده

معتقدان به این امپراتوری گمشده، یک تاریخ جایگزین برای زمین ارائه داده‌اند که ادعا می‌کند دیوار بزرگ چین و ایستگاه قدیمی پن در نیویورک سیتی ممکن است توسط یک گروه ساخته شده باشند. در اصل، نظریه‌پردازان می‌گویند ساختمان‌های مدرن مورد بحث در واقع ۱۰۰۰ سال قدمت دارند و از سیل‌هایی که بقیه آثار تارتاریایی‌ها را نابود کرد، جان سالم به در برده‌اند.

پس از سیل‌های گلی، یک «بازتنظیم بزرگ» رخ داد که طی آن برای ساخت ساختمان‌ها و سازه‌هایی که پس از فاجعه بزرگ هنوز پابرجا بودند، داستان‌های جعلی و بعضا مدرنی ساخته شد.

بر اساس این نظریه توطئه، ایستگاه قدیمی پن در شهر نیویورک، بقایای امپراتوری تارتارها محسوب می‌شود.
بر اساس این نظریه توطئه، ایستگاه قدیمی پن در شهر نیویورک، بقایای امپراتوری تارتارها محسوب می‌شود.

این تئوری معماری مدرن را «بروتالیست» می‌نامد، در حالی که هر چیزی که پیشامدرن در نظر گرفته می‌شود، مانند سبک‌های کلاسیک، بوآر (Beaux-Arts) و امپراتوری دوم تحت عنوان معماری تارتاریایی قرار می‌گیرد. برای مثال، در ایالات متحده، بسیاری از ساختمان‌های عصر طلایی قرن نوزدهم، در واقع کاخ‌های قدیمی تارتاریایی محسوب می‌شوند.

معتقدان به این تئوری همچنین توافق دارند که اگرچه سیل‌های گلی بخش زیادی از تارتاریا را نابود کرد، آسیب‌های ناشی از جنگ جهانی اول و دوم نیز به حذف این امپراتوری کمک کرد. در واقع، آنها ادعا می‌کنند که این جنگ‌ها برنامه‌ریزی شده بودند تا عمدا آنچه را که از شهرهای تارتاریایی باقی مانده بود نابود کنند.

علیرغم تمرکز بر معماری، به نظر می‌رسد بسیاری از معتقدان به این تئوری، معمار یا مهندس نیستند. با وجود این افسانه امپراتوری تارتاریا پیوسته در حال گسترش است. این تئوری بیشتر مجموعه‌ای از ایده‌های مختلف است تا یک رویداد منسجم تاریخی که همه طرفداران آن بر سرش توافق داشته باشند.

اما این تئوری چگونه آغاز شد؟

از ملی‌گرایی روسی تا QAnon

داستان‌های مربوط به امپراتوری گمشده تارتاریا از یک تئوری شبه‌علمی ملی‌گرایانه روسی نشات می‌گیرد که چندان متفاوت از نسخه فعلی داستان نیست. در اصل، این تئوری ادعا می‌کرد که تارتاریا نام واقعی روسیه بوده و قبل از امپراتوری روسیه و دولت بعدی شوروی، یک امپراتوری قدرتمند تارتاریایی در آسیای مرکزی وجود داشته است.

این ایده ظاهرا از آثار آناتولی فومنکو (Anatoly Fomenko)، یک نظریه‌پرداز توطئه اهل روسیه سرچشمه گرفته است. او در دهه ۱۹۷۰ یک «گاه‌شماری جدید» طراحی و بر اساس آن استدلال کرد که رویدادها و تمدن‌هایی که تصور می‌شود هزاران سال قدمت دارند، در واقع در قرون وسطی رخ داده‌اند.

نظریه‌پردازان می‌گویند ساختمان‌های موقت ساخته شده برای نمایشگاه بین‌المللی پاناما-اقیانوسیه، نمایشگاه جهانی که در سال ۱۹۱۵ در سانفرانسیسکو برگزار شد، مدرکی دال بر وجود امپراتوری تارتارها هستند.
نظریه‌پردازان می‌گویند ساختمان‌های موقت ساخته شده برای نمایشگاه بین‌المللی پاناما-اقیانوسیه، نمایشگاه جهانی که در سال ۱۹۱۵ در سانفرانسیسکو برگزار شد، مدرکی دال بر وجود امپراتوری تارتارها هستند.

در حالی که بخش‌هایی از تئوری امپراتوری تارتاریا در گاهشماری جدید وجود دارد، این نیکولای لواشف (Nikolai Levashov)، یک نویسنده و عرفان‌گرای روسی بود که در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ این تئوری توطئه را رواج داد.

بلافاصله انجمن جغرافیایی روسیه این تئوری را رد کرد و آن را یک «فانتزی افراطی» نامید و تاکید کرد که در تاریخ گسترده قلمرو روسیه، فرهنگ‌های اسلاوی و بومی واقعی وجود دارند.

با این حال، ایده‌های لواشف و فومنکو هنوز در اینترنت زنده‌اند و از سال ۲۰۱۶، تئوری توطئه درباره امپراتوری تارتاریا در فضای آنلاین خصوصا در ردیت (Reddit) و یوتیوب (YouTube) جان تازه‌ای گرفته است.

از نظر جغرافیایی، تارتاریا وجود دارد

علیرغم عجیب بودن این تئوری‌ها، تارتاری (Tartary) یا تارتاریا (Tartaria) یک منطقه جغرافیایی واقعی است. این اصطلاحی است که در گذشته برای اشاره به آسیای مرکزی و سیبری استفاده می‌شد. بسیاری از نقشه‌های قدیمی متعلق به امپراتوری روسیه، منطقه سیبری را با عنوان تارتاری یا تارتاریا مشخص کرده‌اند. امروزه، منطقه ای که زمانی تارتاری نامیده می‌شد، شامل قزاقستان، بخش‌هایی از مغولستان و چین و شرق دور روسیه است.

اما واقعیت در مورد تئوری توطئه امپراتوری تارتاریا همین‌جا به پایان می‌رسد. بخش عمده این افسانه بر اساس حدس و گمان درباره آنچه ممکن است در گذشته اتفاق افتاده باشد، ساخته شده است نه شواهد و آثار متقن تاریخی.

از سوی دیگر، هزاران قطعه شواهد باستان‌شناسی وجود دارد که وجود امپراتوری تارتاریا را رد می‌کند، اما مانند اکثر تئوری‌های توطئه، طرفداران این ایده توجیهاتی برای این موضوع دارند.

نقشه‌ای مربوط به سال ۱۵۸۵ از منطقه آسیای مرکزی که از نظر تاریخی با نام تارتاری شناخته می‌شود.
نقشه‌ای مربوط به سال ۱۵۸۵ از منطقه آسیای مرکزی که از نظر تاریخی با نام تارتاری شناخته می‌شود.

به دلیل عدم وجود یک جدول زمانی مرکزی در این تئوری، ایده‌ها در مورد چگونگی رد شواهدی که اعتبار این امپراتوری گمشده را زیر سؤال می‌برند، متفاوت است. برخی میگویند تمام آثار باستانی در واقع تارتاریایی هستند و نه یونانی، رومی، ایرانی، چینی یا هر چیز دیگری. اما برخی دیگر راه رادیکال‌تری را در پیش می‌گیرند و می گویند که این شواهد توسط دولت‌های سراسر جهان به عنوان بخشی از فرایند سانسور و لاپوشانی حقیقت در طول «بازتنظیم بزرگ» ساخته شده‌اند.

یکی از بزرگ‌ترین تناقض‌ها در تئوری امپراتوری تارتاریا این است که چگونه مردم بومی در سراسر جهان همزمان با فتح جهان توسط این امپراتوری وجود داشته‌اند. یکی از طرفداران این نظریه به نام دیوید اوبدا (David Obeda) در مصاحبه با نشریه نیوزیلندی «اسپیناف» (The Spinoff) در سال ۲۰۲۱ در این باره گفت که گروه‌های بومی مانند مائوری (Māori) به عنوان بخشی از همان فرایند سانسور و لاپوشانی حقیقت ساخته شده‌اند!

اوبدا که خود را مائوری می‌داند، گفت: «اگر نگوییم به طور کامل، حداقل بخش عمده تاریخ فرهنگی ما جعل شده است. هویت نژادی چیزی بود که کنترل‌کنندگان برای تقسیم ما به اقوام و ملل گوناگون ساختند. تارتاریا یک تمدن جهانی بود که در هماهنگی زندگی می‌کرد و به فناوری و قدرتی دسترسی داشت که ما فقط می‌توانیم رویایش را ببینیم.»

تئوری توطئه امپراتوری تارتاریا بخشی از روند بزرگ‌تری از جستجو برای توضیح و تبیین حقایق پنهان است که از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر آغاز شده است. در سالیان اخیر، تئوری‌های توطئه QAnon این روش را در جامعه جریان اصلی بیشتر رواج داده‌اند.

با این حال، علیرغم تمام ردیه‌ها و شواهد باستان‌شناسی، تئوری توطئه امپراتوری تارتاریا به پیشرفت خود ادامه می‌دهد.

منبع: allthatsinteresting

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا