۱۰ ترانه ماندگار با سروده‌های محمدعلی بهمنی +دانلود

سروده های محمدعلی بهمنی توسط خوانندگان مختلف ایرانی خوانده شده است و برخی از آنها در شمار ترانه های ماندگار این سرزمین قرار دارند.

محمدعلی بهمنی که ۲۷ فروردین ۱۳۲۱ در قطار تهران به اندیمشک به دنیا آمده بود، ۹ شهریور ۱۴۰۳ به ایستگاه پایانی رسید و دنیای فانی را بدرود گفت. او در شناسنامه زاده دزفول شد و به واسطه شغل پدرش در راه آهن، سال‌های مختلف در تهران، کرج و بندرعباس زندگی کرد.

بهمنی زمانی که تنها ۹ سال داشت به واسطه فعالیت در یک چاپخانه با فریدون مشیری آشنا شد و او بود که استعداد این کودک نوخاسته را کشف کرد تا شعر و ترانه ایران معاصر شاهد ظهوری نام ماندگار باشد.

۸۲ سال زندگی محمدعلی بهمنی با غزلیات و ترانه‌هایی ماندگار در فرهنگ ایران همراه شد و بسیاری از ما بی آنکه بدانیم، سروده‌های او را زمزمه کرده‌ایم. از خیلی این آثار، ۱۰ ترانه محبوب که با کلام این شاعر جاودان شدند را مرور می‌کنیم.

دهاتی، شادمهر عقیلی

در نیمه دوم دهه ۷۰ و تحت تاثیر فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر کشور، موسیقی پاپ داخلی هم جان دوباره ای گرفت. یکی از نام‌های محبوب آن روزگار شادمهر عقیلی بود که با آلبوم دهاتی سال ۱۳۷۸ به اوج شهرت رسید. دهاتی اولین آلبومی بود که به فروش بیش از ۱۰ میلیون نسخه رسید.

ساده بگم دهاتی ام
اهل همین نزدیکیا
همسایه ی روشنی و هم خونه ی تاریکیا
ساده بگم ساده بگم
بوی علف میده تنم
هنوز همون دهاتی ام
با همه شهری شدنم
باغ غریب ده من
گل های زینتی نداشت
اسب نجیب ده من
نعلای قیمتی نداشت
اما همون چار تا دیوار
با بوی خوب کاگلش
اما همون چن تا خونه
با مردم ساده دلش
برای من که عکسمو مدتیه تو آب چشمه ندیدم
برای من که شهری ام از اون هوا دل بریدم
دنیاییه که دیدندش
اگرچه مثل قدیما
راه درازی نداره
اما می دونم که دیگه
دنیای خوب سادگی
به من نیازی نداره

خرچنگ‌های مردابی، حبیب

ترانه «خرچنگ‌های مردابی» از ماندگارترین کارهای حبیب است، اما جالب است که او بخشی از این ترانه را اشتباه خوانده است. محمدعلی بهمنی در این باره گفته بود: زمانی که حبیب به ایران برگشت و در جشن «موسیقی ما» دعوت شد، در این جشن برای دقایقی با او هم‌کلام شدم و به او گفتم: «مهربان شعر را چرا این‌طور خواندی؟» گفت: «مگر غلط است؟» گفتم: «عزیزم اذیتمان نکن. این چیز واضحی است.» ظاهراً او پس از گذشت این همه سال نمی‌دانست که بیت مورد نظر در این اثر را اشتباه خوانده است.

بهمنی در توضیح اشتباه حبیب محبیان می‌گوید: مصرع دوم بیت «رسیده‌ام به کمالی که جز اناالحق نیست» در واقع «کمالِ دار برای منِ کمال پرست» است اما حبیب «کمالِ دار” را «کمال‌دار» خوانده بود و یک «را» هم اضافه کرده بوده این کار خیلی ناراحت‌کننده بود. در واقع او این بیت را به این صورت اجرا کرده بود: «کمال‌دار را برای منِ کمال‌پرست»، در حالی که همان‌طور که اشاره کردم با اضافه کردن یک کلمه،  هم وزن را خراب کرده بود و هم با مکث  روی کلمه «کمال» در ابتدای مصرع، معنی را تغییر داده بود.

در این زمانهٔ بی های و هوی لال پرست

خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست

چگونه شرح دهم لحظه لحظهٔ خود را

برای این همه ناباور خیال پرست؟

به شب‌نشینی خرچنگ‌های مردابی

چگونه رقص کند ماهی زلال پرست

رسیده‌ها چه غریب و نچیده می‌افتند

به پای هرز علف‌های باغ کال پرست

رسیده‌ام به کمالی که جز اناالحق نیست

کمال دار برای من کمال پرست

هنوز زنده‌ام و زنده بودنم خاریست

به چشم تنگی نامردم زوال پرست

پرده نشین، علیرضا قربانی

تیتراژ سریال پرده نشین با صدای علیرضا قربانی و آهنگ‌سازی مهیار علیزاده یکی از ماندگارترین تیتراژهای تلویزیون ایران است. به گفته علیزاده، او برای انتخاب شعر این تیتراژ سه ماه وقت صرف کرده است و ساخت قطعه تیتراژ نیز دو ماه زمان برد.

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است

اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست
من از تو می‌نویسم و این کیمیا کم است

سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است

تا این غزل شبیه غزل‌های من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است

گاهی تو را کنار خود احساس می‌کنم
اما چقدر دل خوشی خواب‌ها کم است

خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است

نقش فرش دل، علیرضا قربانی

تیتراژی دیگر با شعر محمدعلی بهمنی و خوانندگی علیرضا قربانی. قربانی این قطعه را برای سریال «وضعیت سفید» حمید نعمت‌الله که سال ۱۳۸۹ ساخته شد خوانده و آهنگسازی آن با کیخسرو پورناظری بوده است.

گفتم بدوم تا تو همه فاصله‌ها را

تا زودتر از واقعه گویم گِله‌ها را

چون آینه پیش تو نشستم که ببینی

در من اثر سخت‌ترین زلزله‌ها را

پرنقش‌تر از فرش دلم بافته‌ای نیست

از بس که گره زد به گره حوصله‌ها را

ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم

وقت است بنوشیم از این پس بله‌ها را

بگذار ببینیم بر این جغد نشسته

یک بار دگر پر زدن چلچله‌ها را

یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش

بگذار که دل حل کند این مسئله‌ها را…

قصه دل، عماد رام

«قصه دل» را ابتدا عماد رام خوانده بود و محمدعلی بهمنی هم بسیار به آن علاقه داشت، اما بعدها ناصر عبداللهی که ترانه های زیادی را با بهمنی کار کرده است، این قطعه را بازخوانی کرد. اگرچه بازخوانی ناصر عبداللهی برای بسیاری آشناتر است و برخی هم بر این باورند که از اجرای اصلی بهتر است، اما موجب کدورت میان شاعر و خواننده شد.

بهمنی در این رابطه به روزنامه جام جم گفته بود: «پیش از انقلاب این شعر را عماد رام با آهنگ محمد سریر خوانده بود. من صدای عماد رام را خیلی دوست دارم. البته آهنگش متفاوت از آهنگ ناصر عبداللهی بود. به ناصر گفتم به این شعر کاری نداشته باش، ولی ناصر آن را اجرا کرد. بعد از انتشار آن، من به او اعتراض کردم که چرا این آهنگ را خواندی. او گفت اگر هم اجازه می‌گرفتم شما اجازه نمی‌دادی. متاسفانه این آهنگ مصادف شد با فقدان ناصر عبداللهی و شعر با رفتنش نسبت پیدا می‌کرد. به ناصر گفته بودم این آهنگ را هرگز گوش نخواهم کرد. حتی اگر جایی به طور تصادفی آن را بشنوم گوشم را می‌گیرم، اما دریغ ناصر مرا آنقدر به کار علاقه‌مند کرده که خودم در هفته یکی دوبار آن را گوش می‌دهم. اینها اتفاقاتی است که باعث می‌شود انسان بعدها درباره قضاوتش تجدیدنظر کند.»

 

دل من یه روز به دریا زد و رفت

پشت پا به رسم دنیا زد و رفت

پاشنه کفش فرارو ور کشید

آستین همت و بالا زد و رفت

یه دفعه بچه شد و تنگ غروب

سنگ توی شیشه فردا زد و رفت

دفتر گذشته ها رو پاره کرد

نامه ی فرداها رو تا زد و رفت

حیوونی تازه آدم شده بود

به سرش هوای حوا زد و رفت

زنده ها خیلی براش کهنه بودند

خودشو تو مرده ها جا زد و رفت

هوای تازه دلش می خواست ولی

آخرش توی غبارا زد و رفت

دنبال کلید خوشبختی می گشت

خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت


بخوانید: نامه ابراهیم گلستان به صادق چوبک: فروغ را کنار خود می‌بینم اما می‌دانم که نیست


رودخونه‌ها، رامش

ترانه «رودخونه ها» با صدای رامش پیش از انقلاب ضبط و پخش شد و به شدت مورد استقبال قرار گرفت. برخی می‌گویند بهمنی این ترانه را بر اساس واقعه غرق شدن دو عاشق به نام‌های «فاطمه و جلیل» در رودخانه‌ای در بندرعباس سروده است، و برخی دیگر قصه «ماهی سیاه کوچولو» از صمد بهرنگی را الهام‌بخش این ترانه می‌دانند.

رودخونه ها رودخونه ها منم میخوام راهی بشم

برم به دریا برسم ماهی بشم ماهی بشم

دلم میخواد اونجا برم که همه دنیا آب باشه

تا نرسه دستی به من

دلم میخواد دور و ورم هزارتا گرداب باشه

هزارتا گرداب باشه

رودخونه ها رودخونه ها منم میخوام راهی بشم

برم به دریا برسم ماهی بشم ماهی بشم

من دیگه سرنوشتمو به دست فردا نمیدم

لحظه به لحظه دلمو به آرزوها نمی دم

میخوام غبار تنمو پاک کنم پاک کنم

خاطره‌های خاکیمو پاک کنم پاک کنم

قصهٔ دل کندنمو موجای دریا میدونن

موجای دریا میدونن

شکستن بغض منو فقط حبابا میدونن

فقط حبابا می دونن

رودخونه ها رودخونه ها منم میخوام راهی بشم

برم به دریا برسم ماهی بشم ماهی بشم

رودخونه ها رودخونه ها منم میخوام راهی بشم

برم به دریا برسم ماهی بشم ماهی بشم

بهار بهار، تورج شعبانخانی

قطعه «بهار بهار» یکی از ماندگارترین آهنگ‌هایی است که در وصف بهار خوانده شده و در کنار «عیدی» فرهاد مهراد نوای آشنای روزهای پایانی زمستان است و جالب اینجا است که هر دو ترانه بر خلاف آنچه انتظار می‌رود به لطف آمدن بهار نویدبخش و شادی‌افزا باشند، نوعی اندوه نوستالژیک را باعث می‌شوند.

این قطعه البته از سوی خوانندگان بسیاری بازخوانی شد، تا جایی که شعبانخانی گفت «آن‌قدر این قطعه را خوانده‌اند که دیگر از چشمم افتاده و دلم نمی‌خواهد آن را ضبط کنم.»

یکی از معروف‌ترین بازخوانی‌ها از آن ناصر عبداللهی است که با صدای گرم خود جانی دوباره به این ترانه بخشید و حتی بسیاری از افراد «بهار بهار» را با نام او می‌شناسند. شعبانخانی این بازخوانی را لجبازی شرکت پخش موسیقی می‌داند: «من با آن شرکت کار می‌کردم و یک‌جا احساس کردم در کارشان صادق نیستند. کم‌کم صدایم در آمد و آقایان فکر کردند به دشمنشان تبدیل شده‌ام. به خاطر اینکه لج من را دربیاورند، به ناصر بیچاره گفتند آن کار را بخواند؛ در حالی که صدایش یک چیز دیگر بود و ملودی «بهار بهار» یک چیز دیگر.»

پرنده گفت یا گل گفت؟
خواب بودیم و هیچکی صدایی نشنفت

بهار بهار …صدا همون صدا بود
صدای شاخه‌ها و ریشه‌ها بود

بهار بهار چه اسم آشنایی
صدات میاد اما خودت کجایی؟

وا بکنیم پنجره‌ها رو یا نه؟
تازه کنیم خاطره‌ها رو یا نه؟

بهار اومد لباس نو تنم کرد
تازه‌تر از فصل شکفتنم کرد

بهار اومد با یه بغل جوونه
عیدو آوورد از تو کوچه تو خونه

(حیاط ما یه غربیل
باغچهٔ ما یه گلدون
خونه ی ما همیشه
منتظر یه مهمون)

بهار بهار یه مهمون قدیمی
یه آشنای ساده و صمیمی

یه آشنا که مثل قصه‌ها بود
خواب و خیال همه بچه‌ها بود

یادش بخیر بچه گیا چه خوب بود
حیف که هنوز صب نشده غروب بود

آخ که چه زود قلک عیدیامون
وقتی شکست باهاش شکست دلامون

بهار اومد برفارو نقطه چین کرد
خنده به دلمردگی زمین کرد

چقدر دلم فصل بهارو دوس داشت
وا شدن پنجره‌ها رو دوس داشت

بهار اومد پنجره‌ها رو وا کرد
منو با حس دیگه آشنا کرد

یه حرف یه حرف، حرفای من کتاب شد
حیف که همه ش سووال بی جواب شد

دروغ نگم هنوز دلم جوون بود
که صب تا شب دنبال آب و نون بود

بهار اومد اما با دست خالی
به یه بغل شکوفهٔ خیالی

بهار بهار گلخونه های بی گل
خاطره‌های مونده اون ور پل

بهار بهار یه غصهٔ همیشه
منظره‌های مات پشت شیشه

بهار بهار حرفی برای گفتن
تو فصل بی حوصلگی شکفتن

بهار بهار پرنده گفت یا گل گفت
ما شنیدیم هر کسی خوابه نشنفت


ببینید: موزیک ویدیوی «شبونه» شروین حاجی پور منتشر شد +دانلود


چه آتش‌ها، همایون شجریان

«چه آتش‌ها» نام قطعه‌ای از آلبومی به همین نام است که سال ۱۳۹۲ با صدای همایون شجریان و آهنگسازی علی قمصری به بازار آمد و خیلی زود در صدر فهرست آلبوم‌های پرفروش ایران قرار گرفت.

تو را گم می‌کنم هر روز و پیدا می‌کنم هر شب
بدین‌سان خواب‌ها را با تو زیبا می‌کنم هر شب

تبی این کاه را چون کوه سنگین می‌کند آنگاه
چه آتش‌ها که در این کوه برپا می‌کنم هر شب

تماشایی است پیچ و تاب آتش‌ها …. خوشا بر من
که پیچ و تاب آتش را تماشا می‌کنم هر شب

مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می‌کنم هر شب

چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخ کرده را از بی‌کسی‌ها می‌کنم هر شب

تمام سایه‌ها را می‌کشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا می‌کنم هر شب

دلم فریاد می‌خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی‌آزار با دیوار نجوا می‌کنم هر شب

کجا دنبال مفهومی برای عشق می‌گردی؟
که من این واژه را تا صبح معنا می‌کنم هر شب

هوای قفس، حمیرا

حمیرا این آهنگ را سال ۱۳۵۶ با ملودی عطالله خرم و تنظیم مجتبی میرزاده خواند و روانه بازار کرد و یکی از ماندگارترین آثار اوست. البته همکاری محمدعلی بهمنی و حمیرا به این آهنگ محدود نمی‌شود و از بیگانه (دیوار سنگی)، راه جدایی (ای آشنای خوبم)، و قاصدک از دیگر کارهای مشترک این دو است.

ببین من هنوزم نفس می‌کشم
نفس در هوای قفس می‌کشم

گذشتم زخود تا نگویم به تو
چه رنجی در این یک نفس می‌کشم

هر آنچه که بودم
برای تو بودم

هر آنچه که هستم
به خدا برای تو هستم

تو سادگیم را
چه ساده گرفتی

به پای غرورت
چه ساده شکستم

نگفتی چه بودم
نگفتم که هستم

بترس از زمین که تو را بشکنم
به پای غرور تب آلوده‌ام

بترس از زمین که در آیی زمن
ببینی منی را که من بوده‌ام

اگر روزگاری دل از تو گسستم
اگر روزگاری ی ی ی قفس را شکستم

بدانی چه بودم، بدانی چه هستم
با تمام این غرورم، بیش از اینها من صبورم

ببین من هنوزم نفس می‌کشم
نفس در هوای قفس می‌کشم

گذشتم ز خود تا نگویم به تو
چه رنجی در این یک نفس می‌کشم

نامهربانی، ناصر عبداللهی و امیر کریمی

قطعه نامهربانی یکی از قطعات آلبوم «عشق است» اثر مشترک عبداللهی، پرویز پرستویی و محمدعلی بهمنی است که در سال  ۱۳۷۸ توسط شرکت «دارینوش» منتشر شد.

همان زمان ویدیوکلیپی از این آهنگ به سفارش صداوسیما ساخته شد و پای ثابت نماهنگ‌های آن روزهای تلویزیون بود که بیشتر در ترویج موسیقی می‌کوشید.

محمدرضا چراغعلی، آهنگ‌ساز، درباره نحوه تولید این کلیپ توضیح می‌دهد: «وقتی که سیما سفارش این قطعه را داد زمان کمی داشتیم، یک‌روزه در استودیو جمع شدیم و کار را در آوردیم، شادمهر گیتار و ویولنش را زد، بهنام ابطحی درامز و بابک ریاحی‌پور بیس این قطعه را نواختند و «ای دوست» را سریعاً برای پخش آماده کردیم. آن زمان فضای همدلی و دوستی بین اهالی موسیقی بیشتر بود.»

در دیگران می‌جویی‌ام اما بدان ای دوست

این‌سان نمی‌یابی ز من حتی نشان ای دوست

من در تو گشتم گم مرا در خود صدا می زن

تا پاسخم را بشنوی پژواک سان ای دوست

در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من

سردی مکن با این چنین آتش به جان ای دوست

گفتی بخوان خواندم اگر چه گوش نسپردی

حالا که لالم خواستی پس خود بخوان ای دوست

من قانعم آن بخت جاویدان نمی‌خواهم

گر می‌توانی یک نفس با من بمان ای دوست

یا نه تو هم با هر بهانه شانه خالی کن

از من ولی بر شاخه‌ها بار گران ای دوست

نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت

بیهوده می‌کوشی بمانی مهربان ای دوست

آن‌سان که می‌خواهد دلت با من بگو آری

من دوست دارم حرف دل را بر زبان ای دوست

مثل روزای بارونی، ناصر عبداللهی

یک کار دلنشین دیگر از همکاری ناصر عبداللهی و محمدعلی بهمنی، قطعه «مثل روزای بارونی» است. ملودی آرام و دلنشین این اثر که سال ۷۹ همراه با آلبوم «دوستت دارم» منتشر شد، ساخته بهنام ابطحی است. شاعر و خواننده‌ای که اکنون در میان ما نیستند، در مجموع ۱۱ اثر مشترک منتشر کردند.

یه روز دلم گرفته بود مثل روزای بارونی

از اون هواها که خودت حال و هواشو می دونی

اگه بشه با واژه‌ها حالمو تعریف بکنم

تو هم منو، شعر منو با همه حست می خونی

یه حالی داشتم که نگو، یه حالی داشتم که نپرس

یه تیکه از روحمو من جایی گذاشتم که نپرس

یه جایی که می گردمو دوباره پیداش می‌کنم

حتی اگه کویر باشه بهشت دنیاش می‌کنم

اسم قشنگ شهرمو تو می دونی چی می‌زارم

دونه دونه کوچه هاشو به اسمای کی می‌زارم

آخه تو هم مثل منی، مثل دلای بارونی

وقتی هوا ابری می شه حال و هوا مو می دونی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا